سیاست‌های اقتصادی برای مقابله با کمونیسم

برافراشتن پرچم شوروی در قلب برلین

ژاک پیرن در کتاب «جریان‌های بزرگ تاریخ معاصر» به خطر نفوذ کمونیست در جهان و به‌خصوص کشورهای فرانسه، انگلستان و غیره پرداخته است. سیاست‌های اقتصادی این کشورها برای مقابله با خطر نفوذ کمونیست که می‌توانست فقر و بدبختی را برای مردمانشان به وجود آورد، باعث شد تا روند شکل‌گیری جهان به دو قطب شرق و غرب به رهبری اتحاد جماهیر شوروی و ایالات‌متحده آمریکا سریع‌تر صورت گیرد. این امر تنها یکی از پیامدهای پس از جنگ جهانی دوم بود که در شماره امروز، بخش پایانی آن تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود. دومین کنفرانس که در اوت ۱۹۴۹ در لندن تشکیل شد با مساله بسیار مشکلی مواجه شد. بدین معنی، هندوستان که دولت جمهوری مستقلی است آیا می‌تواند در حوزه دول مشترک‌المنافع باقی بماند، بدون اینکه وفاداری خود را نسبت به تاج و تخت انگلستان اعلام نماید. در کنفرانس تصویب شد که اتحادیه جمهوری هند جزو دول مشترک‌المنافع باقی بماند. هند نیز از طرف خود تایید کرد که تاج و تخت انگلستان به‌عنوان «سمبول» و مظهر موجودیت دول مشترک‌المنافع است و شخص پادشاه بالقوه ریاست عالیه دول را عهده‌دار است. منتهی نهرو تصریح کرد که در مورد هندوستان، الحاق به دول مشترک‌المنافع به هیچ وجه او را مجبور نخواهد کرد که در بروز جنگ، تعهداتی به عهده بگیرد. پس از این جلسه، آفریقای جنوبی نیز اعلام نمود که از این پس او نیز باید به صورت جمهوری مستقلی درآید. مجلس موسسان هندوستان در ۱۷ ماه مه ۱۹۴۹ پیشنهاد کنفرانس لندن را مورد تصویب قرار داد و بدین قرار اتحاد جمهوری هندوستان در جرگه دول مشترک‌المنافع باقی مانده و انگلستان نیز از بحران بزرگی که نزدیک بود هندوستان را به کلی از چنگش به در برده و از حوزه دول مشترک‌المنافع خارج گرداند، پیروز بیرون آمد. قبول عضویت هند در جرگه دول مشترک‌المنافع، این سازمان را به صورت قدرت بزرگ آسیایی در آورد.

طرح کولومبو

کشورهای آسیایی که در حوزه دول مشترک‌المنافع، حائز اهمیت فراوانی شده بودند، ممکن بود بین دول شرق و غرب ایجاد اختلاف نظر بکنند. برای جلوگیری از یک چنین پیش‌آمدی کشور استرالیا، طرحی تهیه نمود که به موجب آن دول شرقی جامعه مشترک‌المنافع که از نظر اقتصادی به رشد کافی نرسیده بودند در مدار تحولات اقتصادی خود، از دول غربی جامعه مورد کمک و حمایت قرار خواهند گرفت. از این افکار در ژانویه ۱۹۵۰، طرح کولومبو به وجود آمد که به زودی از حدود دول مشترک‌المنافع تجاوز نموده، از دول بیرمانی، تایلند، هندوچین و اندونزی نیز دعوت به عمل آمد که در آن مشارکت نمایند. به این قرار خود طرح کولومبو شامل کلیه دول آسیای جنوب شرقی می‌شد و انگلستان به این نحو می‌کوشید که دایره نفوذ خود را در این قسمت از قاره اروپا بسط و توسعه دهد، همان طور که آمریکا به کمک طرح مارشال، بر اروپای غربی تسلط یافته بود.به موجب این طرح که برای شش سال پیش‌بینی شده بود، در نظر داشتند سرمایه‌های تا حدود ۱۸۴۸ میلیون لیره را متمرکز سازند و بین کشورهای هند، پاکستان، سیلان، مالزی، سنگاپور و برنئوی شمالی به مصرف امور تولیدی و عام‌المنافع برسانند، یعنی ثلث آن به مصرف کشاورزی، ثلث دیگر به منظور توسعه طرق ارتباطی و بقیه صرف توسعه صنعت و معادن بشود. در هر یک از ارکان برنامه‌های مذکور، یک ششم از سرمایه‌ها باید به مصرف امور اجتماعی برسد. سهم انگلستان در این برنامه بزرگ ۳۰۰ میلیون لیره و بقیه از سرمایه‌های خصوصی ممالک مربوطه و قرضه از بانک بین‌المللی، قرضه یا کمک‌های بلاعوض دول مشترک‌المنافع که در استقرار و تثبیت آسیای جنوب شرقی ذی‌نفع هستند. مقاصد و آمالی که در طرح کولومبو نهفته بود، با وجود سرمایه‌های عظیم، من حیث‌المجموع محدود و از بلندپروازی‌های بی حد و حصر به کنار. تکثیر نفوس که در ظرف شش سال دوران اجرای نقشه پیش‌بینی شده بود، به حدی بود که کلیه منافع حاصله از اجرای طرح را جذب می‌کرد؛ بنابراین اگر نقشه کاملا به مورد اجرا گذاشته و کاملا موفق می‌شد تازه منتهی به تثبیت وضعیت فعلی می‌شد و همین امر اساس فکر طراحان برنامه بود، زیرا بیم این را داشتند که توسعه و تسلسل افکار و نهضت‌های انقلابی که همه از کمونیسم آب می‌خورد، سطح زندگانی را به اندازه پست و فقر و فاقه بسط دهد که زمینه برای نفوذ مرام کمونیستی را فراهم بسازد. لذا در صدد بودند به این وسیله اوضاع را تثبیت نمایند.در واقع نقشه کولومبو یک نوع سیاست مداخله دولت در برنامه اقتصادی بین‌المللی داشت. اما دول مشترک‌المنافع دارای استعداد اقتصادی و مالی کافی نبودند که سرمایه‌های لازم را تامین نمایند و سیاست دیریژیسم اقتصادی را کما هو حقه به مورد اجرا بگذارند. در انگلستان سیستم مالیات‌های تصاعدی، به منظور تامین سرمایه‌های کافی در دست دولت، به طوری که دیدیم، منتهی به این شد که امکانات سرمایه‌گذاری افراد را که نقشه کولومبو پیش‌بینی می‌نمود مورد استفاده قرار دهد، از بین برده بود. بنابراین در انگلستان نتوانستند سرمایه‌ کافی تحصیل نمایند، لذا دست استمداد به سوی آمریکا دراز نمودند.اما سیاست ناسیونالیسم که در انگلستان به دست کارگران به مورد اجرا گذارده شد، به مذاق سرمایه‌داران آمریکایی نبود و حاضر نشدند سرمایه خود را در این برنامه به کار اندازند، به‌خصوص که در آسیا تجارب تلخی از فساد دستگاه‌ها و هدر رفتن سرمایه‌ها داشتند و مبالغ خطیری از بین رفته بود بدون اینکه نتیجه عایدشان شود.به این دلایل، طرح کولومبو، به علت سیاست اقتصادی «دیریژیسم» که زمامداران اروپایی و آسیایی اعمال نموده و سرمایه‌های خصوصی را از بین برده بودند، با شکست کامل مواجه شد.مع‌ذالک، وقایع و هرج‌و‌مرج‌هایی که در ظرف شش سال آتیه پیش‌بینی نموده بودند، صورت وقوع نیافت. تجربه طرح کولومبو دیگر تجدید نشده و نتایج وخیمی که از تکثیر نفوس و ایجاد هرج‌و‌مرج حساب کرده بودند صورت نگرفت و این مطلب محرز شد که آرا و عقاید نظری که به موجب ارقام دلار و لیره، سطح زندگانی را تقویم و محک قرار داده بودند،‌ از قوه به فعل درنیامده و در بوته آزمایش‌های نظری باقی ماند، بدون اینکه وقایع آتی آن را تایید نمایند.