تاریخ بریتانیا- اقتصاد انگلستان پساز جنگ جهانی دوم - ۱۶
رهایی هندوستان از استعمار بریتانیا
ژاک پیرن در ادامه بررسیهای تاریخی خود از «جریانهای بزرگ تاریخ معاصر» به نحوه استقلال هندوستان از استعمار بریتانیا میپردازد که تقدیم خوانندگان گرامی میشود.
اتحادیه آفریقای جنوبی علاوهبر تعقیب سیاست تبعیض نژادی، سیاست استعماری نیز درپیش دارد. پس از پایان جنگ جهانی اول، کلنی آفریقای غربی آلمان را تحت ماندای خود درآورد و در این مستعمره پارلمان و کمیته اجرایی و قضایی ایجاد شد و به صورت ظاهر در تحت قیومیت مجمع اتفاق ملل به سر میبرد. پس از خاتمه جنگ دوم و استقرار سازمان ملل متحد رژیم ماندا را مبدل ساخت به یک نوع بازرسی قیومیت، ولی اتحادیه تصمیم داشت آن سرزمین را به خود ملحق بسازد. سازمان ملل متحد مخالفت نمود و دولت دست پیش را گرفت و اعلام داشت که عملا ایالات آفریقای غربی را به خود ملحق ساخته، ولی رژیم «ماندا» را باقی نگاه خواهد داشت. کمیسیون قیومیت سازمان میخواست مخالفت کند، ولی باز دولت پیشدستی نمود و اعلام داشت که آفریقای غربی ایالتی است مانند ترانسوال و اورانژ و کاپ و ناتال و علاوهبر این ادعا کرد که باید مستعمرههای انگلیس نیز محلق شوند، ولی لندن در برابر این ادعا به سختی پایداری نمود و روی این زمینهها استقلال کامل اتحادیه آفریقایجنوبی یکی از مسائل روزانه و جاری است.
استقلال هندوستان و بیرمانی سیاست انگلستان در برابر مصر، مستملکات جبلالطارق، مالت، قبرس و همچنین در آفریقای جنوبی مبتنیبر این بود که کنترل و تسلط خود را کماکان حفظ و راه امپراطوری که به هندوستان منتهی میشد در دست خود، مصون از هر نوع تجاوز و تخطی نگاهدارد، ولی در گیر و دار طغیان و سرپیچی کلیدهای راه امپراطوری که هر یک داعیه استقلال و سرکشی داشتند، صدای هندوستان، یک بار دیگر، منتها بلندتر از سابق، برخاسته بود که او هم آزادی خود را مطالبه میکرد. وقوع جنگ جهانی دوم، اختلافنظر ناسیونالیستهای هندی را با دولت انگلستان به مراتب شدیدتر از پیش نموده بود. در ۱۹۴۲، سر استفارد کریپس به عنوان نماینده فوقالعاده و مخصوص به هند اعزام شد تا راهحلی که مورد موافقت طرفین باشد پیدا کند، ولی ماموریت مامور مذکور دچار شکست شد و بالنتیجه مخالفت مدعیان شدیدتر شد. نهضت «چاندرابوز» که در دوران جنگ، علم طغیان بر افراشت و با یک عده فدایی، در صف ژاپنیها به جنگ علیه انگلیسها مبادرت ورزید، زمینه را برای یک طغیان دامنهدار عمومی آماده ساخته بود و بیم این میرفت که جنگ داخلی بزرگی به وقوع بپیوندد. لذا دولت در ۱۶ مه ۱۹۴۶ طرحی اعلام
نمود که به موجب آن هندوستان به صورت یک دولت مستقل داخلی درآید.در این بین هندیان نیز علیه یکدیگر برپاخاسته بودند. عده مسلمان و دسته هندو علم مخالفت را برافراشته بودند و با وجود فعالیت شدید «گاندی» هندوها میخواستند مسلمانان را با خود شریک و سهیم نمایند، زیرا در نتیجه قرنها سرکوبی و مخالفت با هندوها، مسلمانها منفور بودند. به این قرار بین کنگره، اورگان هندی و لیگ مسلمان نقاضت سختی برپا شد. نتیجه این شد که طرح انگلیس معوق و مهمل ماند. دولت اتلی، به جای اینکه خود را در بین منازعات دامنهدار هندو و مسلمان سردرگم سازد، تصمیم مهم و یکطرفه اتخاذ و در ۲۰ فوریه ۱۹۴۷ اعلام نمود که انگلیسها قبل از ۳۰ ژوئن ۱۹۴۸ سرزمین هندوستان را ترک خواهند نمود.
لرد مونت باتن، نوه ویکتوریا و بانی امپراطوری هندوستان، به عنوان آخرین نایبالسلطنه به سوی هندوستان اعزام شد تا مقدمات اجرای قانون استقلال هند که در 18 ژوئیه 1947 از طرف پارلمان به تصویب رسیده بود، به مورد اجرا بگذارد. انتقال اختیارات در 15 اوت 1947 عملی شده و سربازان انگلیسی، امپراطوری هندوستان را ترک گفتند.
انگلیسها، قبل از عزیمت زمینه را برای تجزیه هندوستان به دو کشور بر طبق سنن مذهبی فراهم ساختند. اتحاد هندوستان دارای ۲۸۰ میلیون هندو و ۳۵ میلیون مسلمان، پاکستان شامل حوزه روداندوس با سی میلیون و قسمت شرقی بنگال با ۴۵ میلیون جمعیت که ۷۵ درصد آن مسلمان هستند، ولی مساله سلطنتنشینهای هندی به صورت لاینحلی باقی ماند.
رفتار و طرز عمل مونت باتن به اندازه با تدبیر و احاطه بود که پس از اعلام استقلال هندوستان از وی تقاضا کردند تا انتخاب ریاستجمهور اتحاد هند به عنوان حکمران کل زمام امور را در دست خویش نگاهدارد. این واقعه یک مفهوم و صورت بسیار مهمی داشت میفهماند که هندوستان، پس از کسب آزادی مترصد است که در حوزه دول مشترکالمنافع باقی بماند. به این ترتیب، اتلی، به کمک تصمیمی که در موقع مناسب و با حذاقت و دوراندیشی قابلتحسین اختیار نمود، نه تنها از یک سلسله مناقشات و مبارزات بیهوده جلوگیری نمود، بلکه محیط حسنتفاهمی به وجود آورد که کینهتوزیها و دشمنیها را به دوستی و اتحاد و اتفاق مبدل ساخت.
سیلان و پاکستان نیز وارد حوزه ممالک مشترکالمنافع شدند منتها با عنوان دومینیون یعنی قبول سلطنت ملکه انگلستان یا به عبارت اخری سابقه خود را با تاج و تخت حفظ کردند. هندوستان بدون اینکه رابطه خود را با تاج و تخت حفظ کند، به صورت جمهوری مستقل درآمد، ولی در حلقه دول مشترکالمنافع باقی ماند.
ارسال نظر