دولت کارگری و بحران نفت در ایران

بریتیش پترولیوم

نتیجه گرچه برای کارگران، شکست قطعی نبود، ولی نشان داد که در قوس نزولی سریعی افتاده‌اند و همین امر خواهی نخواهی روزی مایه تباهی است. در هر حال، کارگران در مجلس اکثریت را در دست نگاه‌داشتند، ولی عده کرسی‌هایشان از ۳۹۰ به ۳۱۵ تقلیل یافت. در عوض محافظه‌کاران که آزادی‌خواهان نیز کمک کردند، از ۱۹۵ به ۲۹۷ کرسی رسیدند. لیبرال‌ها از ۱۴ به ۹ و کمونیست‌ها که بارفورم‌های کارگران فرصتی برای تبلیغات نداشتند نماینده در مجلس نداشتند- بدین قرار اکثریت مهمی که در ۱۹۴۵ نصیب کارگران شده بود، الحاق فقط به ۷ کرسی محدود شد.

نتیجه انتخابات به منزله محکومیت نقشه‌ها و عملیات دولت کارگری بود، ۸۴ درصد جمع رای‌دهندگان در اخذ رای مشارکت نموده بودند.

در صورتی که در ۱۹۴۵ فقط ۷۵ درصد مشارکت نموده بودند. عقاید در اطراف این موضوع که آیا باید طرح‌ها کماکان ادامه یابد یا به طرح‌های دیگری مبادرت شود، تقسیم شده بود. هواخواهان دو حزب رقیب، محافظه‌کاران و کارگران در محیط پرحرارتی به بحث و جدل پرداختند، بدون اینکه در میان حزب کارگر، با وجود شکست سختی که متحمل شده بودند، به هیچ وجه آثار اعمال زور یا دیکتاتوری نمایان شود و این نکته شایان نهایت توجه است که افراد انگلیسی، اعم از کارگر یا محافظه‌کار، در چنین موقعیت دشوار و پرمخاطره به هیچ‌وجه از مجرای حکومت آزادی‌خواهی و سنن پارلمانی عدول ننموده و حتی افراد افراطی کارگران که معتقد به انقلاب دامنه‌دار بودند باز معتقد و مقید ماندند که یگانه راه حصول انقلاب باید از مجرای پارلمانی و حکومت آزادی صورت گیرد. درست است که در حزب کارگر انشعابی به ریاست «بوان» به وجود آمد و این دسته طرفدار بودند که باید اصول انقلاب را بالاتر از احترام حقوق افراد قرار داد تا نتیجه حاصل شود، ولی این انشعاب حزب کارگر را بر سر دو راهی قرار داد، تاثیری در ایده‌آل عمومی ملت نداشت.

دولت جدید اتلی زیربار الهامات جدید «بوان» نرفت، اغلب وزرای سابق «بوین» در پست وزارت خارجه پایدار ماندند.

مشکلات داخلی و خارجی دولت اتلی

در نتیجه انتخابات، دولت کارگری مجبور به ادامه وظایف و تکالیف خود شد، منتها در وضعی به مراتب مشکل‌تر از اول. این مشکلات برخی از ناحیه خارجی‌ها بود از قبیل جنگ «کره» کمکی که انگلستان در نظر داشت به ممالک عقب‌مانده مشترک‌‌‌المنافع برساند، بحران شدیدی که در ایران در موضوع شرکت نفت به وجود آمده و علاوه بر تهدید حیثیت انگلستان، منافع مهمی را متزلزل ساخته و بالاخره بار گران و طاقت‌فرسای تسلیحات که باید در ظرف سه سال به مبلغ خطیر ۴۷۰۰ میلیون لیره برسد.

در ماه مه ۱۹۵۱، بوین وزیر امور خارجه به علت کسالت مزاج مجبور به کناره‌گیری شده و «موریسون» به جایش انتخاب شد که دارای اطلاعات و سوابق کافی در امور سیاست خارجی نبود و هیچ یک از زمامداران آمریکایی را نمی‌شناخت و اما از ناحیه داخلی، بار طاقت‌فرسای اصلاحات اجتماعی، بیش از همه چیز بودجه را تحت فشار قرار داده بود، به طوری که هزینه تسلیحات و اصلاحات اجتماعی کابینه اتلی را مجبور ساخت عایدات جدیدی از هر سو فراهم سازد و از هزینه‌ها بکاهد بر مالیات‌های بر درآمد باز اضافه شد و ضمنا بعضی از سرویس‌های اجتماعی کاهش یافت. به موجب مقررات جدید، هر مریض مجبور شد تا پنجاه درصد از مخارج معالجه و مداوای خود را بپردازد (در صورتی که سابقه کلیه به عهده دولت بود) هزینه عینک و دندانسازی که سابقا از ده‌ها میلیون لیره تجاوز می‌کرد، حذف گردید گذشته از اینها سیاست سختگیری و جیره‌بندی شدیدتر شد.

این تحولات در حوزه و محیط حزب ایجاد دو دستگی نمود. بوان لیدر جناح چپ افراطی که مخالف محدودیت‌ها و به عکس طرفدار تکمیل برنامه رفورم‌های اجتماعی بود کابینه را ترک نمود. متعاقبش چند نفر از وزرا کناره‌گیری نمودند و مخالفت در داخله حزب ایجاد شد. کارگران که در رفورم‌ها فقط منتظر و متوقع بهبود وضع خود بودند، از محدودیت‌های اتلی ناراضی و به حمایت بوان پرداختند؛ به طوری که در اکتبر ۱۹۵۱ بوان به ریاست کمیته اجرایی حزب، با اکثریت مهمی انتخاب شد.

اتلی با وجود همه این مشکلات مترصد بود و می‌کوشید برنامه خود را تعقیب نماید، صنعتی کردن صنایع فلزسازی در ۱۹۴۹ به تصویب رسیده بود. وکلا ایراد می‌گرفتند که اقدام به چنین امر مهمی با وجود اکثریت ناچیزی که دولت برخوردار بود، خطرناک و چنانچه دولت محافظه‌کاری سرکار آید نقض خواهد شد. اتلی اعتنایی ننمود و برنامه خود را تعقیب می‌کرد. علاوه بر این میزان پرداخت قروض در تابستان ۱۹۵۱ دچار مشکلات بزرگی شد. دولت در برابر این مشکلات، ابتکار جدیدی به خرج داد و مراجعه به آراء را ضروری دانست. انتخابات در تاریخ ۲۵ اکتبر معین شد.