کمر به قتل سازمان برنامه نبندید

هاشمی رفسنجانی، رییس مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۰

علی اکبر معین‌فر در اوایل دهه ۱۳۶۰ از جمله کسانی بود که از اقتصاد و بودجه نسبت به سایر انقلابیون آگاهی و اطلاعات بیشتری داشت. به همین دلیل بود که در جریان بررسی لایحه بودجه ۱۳۶۰، نخستین نماینده‌ای بود که در این باره بحث کرد. وی در جریان بحث‌های خود، گریزی به نگاه مسوولان دهه ۱۳۶۰ به اقتدار و رفتار سازمان‌ برنامه و بودجه نیز دارد. معین‌فر می‌گوید که این سازمان را نباید از پای انداخت و تاکید داشت که هر دخل و خرج در بودجه باید تحت نظارت این سازمان باشد...

اولین ایرادی که من به بودجه چهار، دوازدهم و بودجه کلی سال ۶۰ مملکتی دارم، این روحی است که بر این لوایح حاکم است که سازمان برنامه را حذف کنند این روح باید کنار برود، سازمان برنامه اگر اصلاح لازم دارد که حتما هم اصلاح لازم دارد. همه دستگاه‌های اداری مملکتی اصلاح لازم دارند اصلاح بشود، مملکتی که انقلاب کرده مردمی که انقلاب کرده‌اند بیش از هر چیزی به برنامه‌ریزی نیازمندند. بنابراین قسمت اول سخنم را که به عنوان نقش برنامه‌ریزی و سازمان برنامه است و خطر حذف این سازمان است، عرض می‌کنم خدمتتان که باید حتما انجام شود. من اگر آقای رییس اجازه بفرمایند الان سه ربع وقتشان تمام شده است و اگر مایل هستند که وقت را تمدید بفرمایند و اگر مایل نیستند بقیه صحبت‌هایم را برای فردا بگذارم. چون می‌دانم وارد بحثی می‌شوم و بحثم شکسته می‌ماند. حالا خود جنابعالی هر تصمیمی را اتخاذ فرمایید.

رییس - عیب ندارد، ‌با این کارهای جزئی که انجام می‌دهیم، پنج ساعتمان تمام می‌شود، دیگر تمدید وقت جالب نیست، بقیه بحث را به جلسه بعد موکول می‌کنیم. اجازه بدهید آن کار جزئی که داریم، انجام بدهیم. چند استعفا که قبلا داشتیم...

معین‌فر - آقای هاشمی، پس بقیه بحث من فردا موکول می‌شود.

رییس - بلی، شما بقیه بحثتان را برای فردا بگذارید.

معین‌فر - متشکرم

«جلسه ۱۵۱»

معین‌فر - بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. «ربنا اتنا سمعنا منادیا ینادی للایمان ان آمنو ابربکم فآمنا. ربنا فاغفرلنا ذنوبنا وکفر عنا سیاتنا و توفنا مع‌الابرار.»

به دو علت قاعدتا بنده باید یا صحبت نمی‌کردم یا کم صحبت کنم. علت نخست این است که بعد از ظهر گرم و در وقت غیرعادی و با خستگی و ملامتی که احتمالا بعضی از دوستان ممکن است داشته باشند. علت دوم علتی است که جناب آقای رییس فرمودند و گفتند خیلی مرد می‌خواهد که بعد از صحبت امروز امام، اصلا صحبت کند. حالا با این بیان نگفتند ولی قریب به این مضمون ولی بنده فکر می‌کنم، اولا مطالبی که می‌گویم شاید زیاد خسته‌کننده نباشد؛ بنابراین آن علت اول را نباید زیاد به آن وزنی داد و احتمالا ممکن است خستگی‌تان یک موقع هم رفع شود. خصوصا مجلس، مجلس آرامی هم خواهد بود حالت تشنج هم چون ندارد پس به هیچ وجه ملالی هم پیش نمی‌آورد. علت دوم به نظر بنده تاکیدی است که امام فرمودند و خصوصا بنده این مطلب را ذکر می‌کنم که از بیان امام مبادا سوء‌تعبیری شده باشد. امام معتقد به آزادی بیان، معتقد به انتقاد سازنده و معتقد به این هستند که اگر کسی مطلبی متفاوت با دولتمردان با اعضای دیگر مجلس دارد حرف دیگری دارد بیاید حرفش را بگوید و به هیچ وجه نباید تشنج ایجاد شود و به هیچ وجه نباید در یک محیطی صحبت‌ها رد و بدل شود که آن محیط، محیط آرامی نباشد و اعتقادشان به این است که حتما باید مجلس سازنده باشد و افراد اگرچه نظریات مخالف داشته باشند، بنده صریحا اعلام می‌کنم بنده با دولت فعلی موافق نیستم. وقتی که موافق نیستم این حق را باید داشته باشم صریحا بیایم بیان کنم انتقاداتم را هم بگویم و از جمله «موافق نیستم» یک وقت عده‌ای از آقایان متوحش و ناراحت نشوند و آن را سیاسی‌کاری تلقی نکنند. دید سیاسی، دید اجتماعی و دید اقتصادی من طوری است که نظریاتی دارم که باید آن نظریات گفته شود و همین طور اگر دید دیگری بود که جوابی به بنده می‌دهد که شاید بتواند مرا قانع کند، بیاید و آن جواب را بگوید. این محیط باید فراهم شود و من امیدوار هستم که با بیانات امام در صبح امروز، این مساله واقعا برای تعدادی از دوستان، حل شده باشد و این آزادی بیان را برای همگی خودمان به رسمیت بشناسیم و بگذاریم هر مطلبی هست در منتهای آرامش گفته شود.

من از جانب آقای رییس معذرت می‌خواهم که به حاشیه رفتم و وارد صحبت خودم می‌شوم. در جلسه گذشته بنده درباره نقض برنامه‌ریزی در اقتصاد کشور خصوصا اقتصاد درهم شکسته فعلی، خصوصا کشوری که در حال انقلاب بوده است و انقلاب کرده است و انقلابش به ثمر رسیده است، باید سازندگی داشته باشد، در مورد نقش برنامه‌ریزی صحبتی کردم و توضیح دادم که ما خواه‌ناخواه نیاز به یک دستگاه برنامه‌ریزی هماهنگ‌کننده کارها داریم و نمی‌توانیم از آن فرار کنیم و ایرادی که بر برادرانمان در دولت هستند، داشتم و دارم این ایراد این است که روی سازمان برنامه پل می‌زنند. سازمان برنامه را عملا در کارهای حذف می‌کنند، ضمن اینکه عیوبی اگر دارد آن عیوب باید مرتفع شود، این کار مصلحت مملکت نیست و از نظر اقتصادی مملکت را به فلج می‌کشاند مگر اینکه یک سازمان برنامه دیگری بخواهند بسازند. اگر ساختند باز ما حرفی نداریم. الان کارهای عمرانی، اقتصادی مملکت ناهماهنگ است. هر کس در هر جا با حسن نیت خصوصا بنده این را قید می‌کنم، نمی‌خواهم بگویم حسن‌نیت در کار نیست، با حسن‌نیت هر مطلبی را که صحیح و هر پروژه‌ای را که به نظرش مفید برسد بدون اینکه سایر عوامل را مدنظر داشته باشد، شروع به کار می‌کند و از سازمان برنامه و وزارت دارایی فقط پول می‌خواهد.

من باب مثال عرض می‌کنم. می‌گوید من وزیر راه هستم و بهتر از سازمان برنامه می‌دانم که کجا راه می‌خواهد و کجا نمی‌خواهد. بنابراین تو فقط باید آن مقدار پولی که برای ایجاد راه لازم دارم به من بدهی، وزارت نیرو می‌گوید: من بهتر می‌دانم کجا برق می‌خواهد و چگونه باید برقمان را تامین کنم. بنابراین توچه کار داری، اصلا چرا آقا بالا سر ما شده‌ای؟ در حالی که با توضیحاتی که دفعه گذشته خدمت دوستان عزیز دادم و نظام برنامه‌ریزی که در دنیا قبول شده است، چیزی که در دنیا قبول شده نمی‌خواهیم بگوییم خیلی غرب‌زده هستیم و درست نگاه کنیم ببینیم هر کاری را که دیگران کرده‌اند همان کار را بکنیم ولی کار صحیح را واقعا اگر در جایی انجام دادند، کار صحیح را پیش گرفتند و به جایی رسیدند دلیل ندارد که ما کنار بگذاریم. این سازمان برنامه دستگاه برنامه‌ریزی بود که از همان ابتدایی هم که تشکیل شد، مورد بغض و تنفر بود و از طرف دستگاه‌های دولتی مردود بود. تعجب می‌کنید اگر این را می‌شنوید. در دوره طاغوت هم همین طور بود. سعی می‌کردند بعد از مدتی که کلنجار می‌رفتند با یک عده‌ای کارشناس و با یک عده افرادی که به هر حال حساب دو دو تا چهار تا سرشان می‌شد، ارقام را پیش هم ردیف می‌کردند. کارخانه‌ای که می‌خواست ساخته بشود می‌گفتند آب این کارخانه از کجا باید بیاید همان طوری که نمی‌توان کارخانه ساخت. برق آن از کجا باید بیاید؟ این چه اثری روی محیط می‌گذارد؟ از نظر اجتماعی چه اثری خواهد داشت؟ این مطالعات اولیه‌ای است که باید بشود. این را که می‌گفتند وزرای آن زمان، حتی بعدش می‌کشیدند به شاه ملعون و یک تصمیمی می‌گرفت. عصبانی می‌شدند، ناراحت می‌شدند و کمر به قتل سازمان برنامه می‌بستند و چند بار سازمان برنامه اصلا تغییر ماهیت به این شکل داد. مدام عوض شد. مدام اختیاراتش تغییر کرد، همه‌اش به این علت بنده یک استعفایی از یکی از مدیران عامل سازمان برنامه که تا حدودی می‌خواست دنبال کار خودش برود و صرف‌نظر از مسائل دیگری که برایش مطرح بود. من روی آن بحث نمی‌کنم. ولی کسی بود که می‌خواست کار تخصصی خودش را بر عهده بگیرد و یک نظم و نسقی به کارها بدهد و پروژه‌های مختلفی که در مملکت مانده بود و به فاجعه کشانده بود. خصوصا در سال ۴۲-۴۰ در آن فاصله دو ساله آن را به یک صورتی در بیاورد، یک استعفایی از این شخص دیدم یعنی همان موقع دیده بودم و به آن برخورد کرده بودم که می‌بینیم درست همین ناله‌هایی که الان وزیر سازمان برنامه فعلی ما با کارشناسان سازمان برنامه ما از بی‌برنامگی از این عدم‌هماهنگی می‌کنند درست همان ناله‌ها را او داشته بود و گذاشته و رفته است.