تاریخ نفت
نفت؛ تنها و آخرین شانس خاورمیانه-۱۳ از امتیازات تا کنترل منابع نفتی
یک بار دیگر شرکتهای آمریکایی توانستند بدون اینکه اصول منابع عظیم خود را در قلمرو دوهابی از دست بدهند در واقع یک نوع نقش کمک به رهایی اعراب و جنبش ضداستعماری آنان را بازی کنند. آرامکو در عین حال که به عربستان سعودی اجازه داده است تاسیسات نفتی خود را به شیوه خاص خویش «ملی» کند، با این حال فرصت جدیدی برای تعقیب و توسعه فعالیت خویش در این کشور پیدا کرده است.
این است آنچه از همه مهمتر است، والا بقیه مسائل چیزی جز یک پوشش حقوقی به منظور تظاهر به انطباق با زمان چیز دیگری نیست. دیروز دوره «امتیازات» بود، امروز دوره «مشارکت» و فردا نوبت سیستم مخصوص «به دست گرفتن کنترل» خواهد بود با این تفاوت که اصول جدید مربوط به اعمال سیستم «به دست گرفتن کنترل» خیلی ظریفتر خواهد بود تا اصول سیستمهای قدیم، زیرا که منظورهای نهفته در آن کمتر از سیستم امتیازات به چشم میخورد.
مخصوصا آرامکو در این فکر است که کلاه بدنام عمو سام را کنار گذارده و از چفیه عربی استفاده کند و به این ترتیب نام آرامکو را به «آرامکوی سعودی» تبدیل کرده است. باید اضافه کرد این تغییر ماهیت و فرم روابط بین عربستان سعودی و آرامکو در واقع در کادر قرارداد عمومیتری طرحریزی شده است که در ۸ ژوئن ۱۹۷۴ تحت عنوان قرارداد همکاری صنعتی، فنی، اقتصادی و فرهنگی و نظامی به وسیله واشنگتن و ریاض منعقد گردیده و هدف آن تحکیم «روابط خاص» بین دو کشور بوده است. چیزی که در شرایط فعلی بیشتر از همه برای واشنگتن مهم است عبارت است از حفظ تسلط شرکتهای آمریکایی بر روی منابع نفتی عربستان سعودی و بهرهبرداری از آن در شرایط مناسب از نظر قیمت و نوع نفت. ظاهرا با انعقاد قرارداد مربوط به «کنترل صد درصد» نیل به این هدف مهم برای آمریکا تامین گردیده است و به علاوه دارای آثار دیگری نیز به شرح زیر خواهد بود: سرازیر شدن درآمدهای نفتی عربستان به طرف آمریکا، توسعه روابط تجاری و اقتصادی بین دو کشور و تثبیت سلطه نظامی آمریکا در خلیج.
با توجه به چنین توضیحاتی است که میتوان ارزش «عیدی» سال نو را که به وسیله آقای یمانی در دسامبر ۱۹۷۴ تقدیم اعراب شده است، ارزیابی کرد.البته بسته عیدی با روبان زیبای «به دست گرفتن کنترل» بسیار جالب به نظر میرسد، ولی ماهیت صحیح محتوای این عیدی بستگی به اراده عربستان سعودی دارد که تا چه اندازه بتواند حداکثر استفاده ممکن را از تحولی که در جریان است بکند تا بتواند هرچه زودتر کنترل واقعی ثروت نفتی خود را در دست بگیرد.قرارداد موردنظر در مورد کنترل عملیات نفتی به وسیله عربستان سعودی به خودی خود و به طور کلی نه میتواند بد باشد نه خوب، بلکه ارزشیابی آن فقط با توجه به شرایطی که در آن پیشبینی گردیده و موقعیتی که برای کشور نفتی عضو قرارداد به وجود میآورد باید انجام گردد. حداقل چیزی که در حال حاضر میتوان گفت این است که فرمول جدید بهرهبرداری هزار فرسنگ از ملی کردن صنایع نفتی فاصله دارد.البته میتوان گفت عربستان سعودی مانند سایر کشورهای عضو اوپک هنوز دارای کادر ملی کافی برای اینکه بتواند جانشین آرامکو بشود نیست و در نتیجه رژیم کنترل میتواند تعلیم کادر مورد نظر را تامین کند. لااقل چنین چیزی را باید انتظار داشت، ولی ضمنا باید یادآوری کرد که امتیاز اولیه آرامکو که در سال ۱۹۳۳ به امضا رسیده است مانند سایر امتیازات نفتی در کشورهای خاورمیانه تربیت اجباری کادر ملی عربستان سعودی به وسیله آرامکو را پیشبینی کرده بود، در حالی که در شرایط کنونی بسیار مشکل به نظر میرسد که بگوییم آرامکو در طول ۴۲ ساله اخیر واقعا در انجام این ماموریت کوشش فوقالعادهای انجام داده است، بلکه در این مورد نیز مانند سایر موارد شرکتهای صاحب امتیاز بر عکس راه را به روی عناصر شایسته ملی سد کرده، ولی کارمندان بومی مطیع را مورد نوازش قرار دادهاند.کارمندان اخیر از جمله کسانی هستند که بیست یا سی سال از عمر خود را در خدمت شرکتهای نفتی گذرانیدهاند، معذلک دارای بیست یا سی سال تجربه نیستند بلکه دارای یک نوع تجربه یک سالهای هستند که در واقع بیست یا ۳۰ دفعه تکرار شده است، زیرا همیشه در یک محل باقی مانده و کمتر عهدهدار مقامهای مسوول بودهاند.این موضوع از طرف شرکتهای نفتی که هیچ گونه تمایلی به حفر گور خود با تسهیل تربیت کادر ملی ندارند، کاملا طبیعی به نظر میرسد و رژیمهای مشارکت یا کنترل عملیات نیز تغییری در این زمینه پیشبینی نکردهاند. مساله تربیت کادر ملی مسالهای غیر از اراده سیاسی کشورهای تولیدکننده نیست. در این مورد عراق نمونه بسیار بارزی است. از سال ۱۹۶۱ موضوع «عراقی کردن» کادری که مسوول عملیات نفتی است به «آیپاک» تحمیل گردید و این موضوع موجب شد که این کشور ظرف چند سال بعد دارای یک کادر ممتاز تکنیسین، مهندس، اقتصاددان و به طور کلی متخصصان با ارزش شده و با اتکای به همین گروه ممتاز بود که عراق موفق شد در سال ۱۹۷۲ نفت خود را ملی کند.همین تجربه نیز در الجزایر اعمال گردید، به این معنی که نسل جدیدی از کادر فنی بهخصوص از سالهای ۱۹۶۵ تربیت گردیده و کادر مزبور توانست از سالهای ۱۹۷۱-۱۹۷۰ جانشین شرکتهای خارجی شود و حتی موجب تسریع در توسعه صنعت نفت در این کشور گردد.
ارسال نظر