تاریخ بریتانیااقتصاد انگلستان پساز جنگ جهانی دوم - ۸
لندن درمیان چالشهای اقتصادی مسکو- واشنگتن
دولت کارگری برای حفظ و نگهداری لیره که دیگر به خودی خود و به نحو طبیعی، مانند سابق نمیتوانست به خود تکیه کند، مجبور شد که مانند دول دیکتاتوری در زمان قبل از جنگ، کنترل دقیقی در قیمت اسعار برقرار سازد.
پول انگلستان
دولت کارگری برای حفظ و نگهداری لیره که دیگر به خودی خود و به نحو طبیعی، مانند سابق نمیتوانست به خود تکیه کند، مجبور شد که مانند دول دیکتاتوری در زمان قبل از جنگ، کنترل دقیقی در قیمت اسعار برقرار سازد. شرط اصلی قرضه آمریکاییها در ۱۹۴۵، این بود که قابلیت تبدیل لیره برقرار بماند، ولی دولت کارگری به زودی از عزم و مجاهدت خود در این زمینه، اضطرارا منصرف شده برای بهبود وضع از ممالک مشترکالمنافع درخواست کرد که در میزان قروض جنگی تعدیلی قائل شوند. دولت کانادا بدون هیچگونه شرط و قیدی، انصراف خود را از وصول قروض جنگی اعلام نمود. دول استرالیا و زلاند جدید به ترتیب ۲۵ و ۵/۱۲ میلیون لیره تقلیل دادند. در صورتی که هندوستان، به عکس تقاضا نمود که حسابش آزاد شود و مورد موافقت قرار گرفت. علاوه بر این انگلستان در نظر داشت از میزان قروض جنگی خود در برابر دولت آرژانتین نیز تقلیلی به دست آورد، ولی مواجه با مخالفت شد. لذا ناچار شد برای واریز آن شرکت راهآهن که از سابق در اختیار داشت به مبلغ ۱۳۵ میلیون به دولت مذکور واگذار نماید گذشته از این سایر دارایی خود را به ۵/۱۵ میلیون لیره واگذار کرد. بدین قرار نتیجه یک قرن سرمایهگذاری و فعالیتش را در آرژانتین از دست داد.
دولت اتلی از ارزش لیره کاست
در ظرف یک سال ۱۹۴۸ تا پایان ۱۹۴۹، ذخیره نقدینه انگلستان از ۵۵۲ میلیون به ۴۰۶ میلیون لیره تقلیل یافت. ممکن بود این تقلیل را در ازای ترقی قیمت ذخیره طلا که قیمت آن به نحو غیرطبیعی کمتر از میزان متعارف نگهداشته شده بود جبران کنند، ولی دولت آمریکا که تسلط مطلق در بازار بینالمللی طلا داشت، موافقت نکرد و نخواست با زیاد نمودن قیمت طلا، گروه استرلینگ را از خطر نجات بخشد. لندن، در برابر مخاطره که لیره را تهدید میکرد، بدون مشورت با «دومینیون»ها ناگهان تصمیم گرفت ارزش لیره را تقلیل دهد تا به حجم صادرات خود افزوده و سرمایههای خارجی را به کشور جلب کند. این تقلیل ارزش، بیش از حد ضرورت بود، زیرا سیدرصد از قیمت آن کاسته شد دومینیونها اعتراض کردند، ولی ناچار به تبعیت شدند.
تقلیل ارزش لیره، کلیه انتظاراتی که دولت امیدوار بود، برآورده نکرد، زیرا سایر ممالک، به استثنای ممالک متحده که چهار پنجم تجارت دنیا را در دست داشتند، برای محافظت وضع خویش به تنزل ارزش پول خود، در همان ایام مبادرت ورزیدند، در بین ممالک متحدالمنافع، کانادا که متعلق به منطقه دلار است، فقط دهدرصد از ارزش پول خود کاست، در صورتی که پاکستان، نرخ روپیه را ثابت نگه داشت این تهدید جدید علیه گروه استرلینگ و اولویت آن انگلستان را مجبور کرد بیش از پیش به رژیم ترجیحی کانادا نزدیک نماید تا بتواند در برابر فشار اقتصادی و مالی آمریکا مقاومت کند.
نتیجه این اقدامات این شد که در ۱۹۵۰ امیدوار شدند دولت کارگری در نتیجه تنزل ارزش لیره و سیاست سختگیری موفق شده است به اقتصاد انگلستان سر و صورتی بدهد. از ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹ صادرات انگلیس بهبود یافته بود. در واقع خریدهای مهم آمریکا از بلوک استرلینگ در معرکه «کره» توام با تقلیل ارزش لیره، تعادل پرداختهای منطقه استرلینگ را تا حدی برقرار ساخته و پرداخت ۲۲۰ میلیون دلار به سهولت امکانپذیر شد تا جایی که در دسامبر ۱۹۵۰ شانسلیه خزانهداری کل «گیت اسکل» اعلام داشت که انگلستان در آتیه دیگر احتیاجی به کمکهای نقشه مارشال نخواهد داشت، ولی این اعلامیه در واقع نقشی بر آب بود، زیرا ممالک متحده، در لندن اعلام داشته بودند که اعتبارات مربوط به نقشه مارشال در دومین نیمه سال ۱۹۵۰-۱۹۵۱ دیگر پرداخت نخواهد شد.
دولت کارگری تقاضا نمود که لااقل موافقت نمایند انگلستان بینیازی خود را اعلام دارد تا استفاده تبلیغاتی و سیاسی ببرد عملا در اکتبر ۱۹۵۱، چون آمریکا از خریدهای مهم خود از انگلستان منصرف شد، پرداختهای دلاری به وضع وخیمی درآمد، به خصوص که مبالغ مهمی به ممالک اروپای غربی بدهکار بودند. بالاخره تهدید بزرگتری در افق نمایان گردید، یعنی دول آلمان و ژاپن که به اقتصاد خود سر و صورتی داده بودند، در صحنه تجارت بینالمللی نمایان گردیده به عنوان رقیبان موثر، صادرات انگلیسی را تحتالشعاع قرار دادند.
از طرف دیگر، روابط بین شوروی و آمریکا روز به روز رو به وخامت بود و از نظر مبادلات بینالمللی مشکلات فراوانی فراهم شده بود. به نظر میرسید که انگلستان فقط دو راهحل در پیش داشت: یا اینکه به سیاست همکاری نزدیک خود با کانادا خاتمه داده وارد سیستم اقتصادی جدیدی براساس قابل تبدیل لیره با اروپای غربی و آمریکا شده، وضع خود را نجات بخشد. این راهحل البته احتیاج به کمک مالی آمریکا داشت.
یا اینکه با دولت شوروی و ممالک اروپای شرقی مبادلات تجاری خود را توسعه داده، با لیره، ضروریات غذایی خود را که مجبور بود از آمریکا تهیه کند، خریداری و در عوض مصنوعات فلزی که شورویها آماده به خریداری هستند، تهیه و به فروش برساند.ولی در این راه نیز آمریکا مخالف فروش مصالح جنگی به روسها بود و میکوشید که مبادلات دول غربی با اروپای شرقی در حداقل بماند. بنابر این راه دوم عملی نبود و یگانه راه نجات برای انگلستان این بود که به سوی آمریکا و ممالک اروپای غربی متوسل شود.ولی این سیاست با تمایلات اقتصادی و اجتماعی دولت کارگری جور درنمیآمد. لذا برای انگلستان دو راهحل منحصر باقی ماند: یا در تعقیب سیاست سوسیالیستی کارگران روز به روز خود را به دول مشترکالمنافع نزدیک و از کمکشان برخوردار شود یا سیاست کارگری را رها نموده وارد سیستم آتلانتیک بشود. ولی ممالک مشترکالمنافع، به علت از دست دادن مستعمرات آسیایی خود در مضیقه بودند وانگهی، چه ممالک مشترکالمنافع و چه انگلستان، مجبور بودند برای حفظ حیات و دفاع سر حدات خود با ممالک متحده آمریکا همکاری خیلی نزدیک و دائمی برقرار سازند.
ارسال نظر