اختلاف در تقسیم سرمایه‌گذاری نفتی

عکس:رقابت بر سر نفت‌خام

در ۳۱ دسامبر ۱۹۷۲، یعنی یک سال قبل از قراردادهای مربوط به مشارکت کشورهای خلیج در سرمایه شرکت‌های نفتی، دارایی‌های خالص در صنعت نفت جهانی (به استثنای کشورهای سوسیالیست) بالغ بر ۹/۱۳۳ میلیارد دلار بوده است. از این مجموع فقط ۸/۴ میلیارد دلار، یعنی فقط ۵/۳ درصد آن متعلق به کشورهای خاورمیانه بوده است. سهم کشورهای آفریقایی ۴/۵ میلیارد دلار، یعنی ۴ درصد در مقابل ۸/۵۲ میلیارد دلار سهم آمریکا یعنی ۸/۳۸ درصد آن ۴/۲۲ میلیارد سهم اروپای غربی (یعنی ۷/۱۶ درصد آن) و ۷/۸ میلیارد دلار سهم کانادا (یعنی ۵/۶ درصد آن) بوده است. بقیه بین خاور دور، ونزوئلا و سایر کشورهای غربی و ناوگان نفتکش که به طور عمده به وسیله شرکت‌های چندملیتی اداره می‌گردد تقسیم شده است.

این اختلاف شدید سطح در تقسیم سرمایه‌گذاری نفتی بین کشورهای صادرکننده نفت که جزو کشورهای در حال رشد نیز به شمار می‌روند و کشورهای صنعتی مصرف‌کننده، اصولا ناشی از عدم تساوی بیشتری در تقسیم سرمایه‌گذاری نفتی در سایر رشته‌های فعالیت نفتی است. تقسیم منطقه‌ای این سرمایه‌گذاری‌ها نشان می‌دهد که در واقع عملیات اکتشاف و استخراج نفت‌خام قسمت اعظم هزینه‌هایی را که به وسیله شرکت‌های چندملیتی در کشورهای عرب و سایر اعضای اوپک انجام می‌گردد، جذب می‌کند، در حالی که سهم این سرمایه‌گذاری که اختصاص به تبدیل نفت‌خام به سایر مواد دارد، یعنی رشته‌هایی که موجب تحرک صنعتی و توسعه اقتصادی می‌گردد، مسخره‌آمیز به نظر می‌آید. بدین ترتیب از مجموع ناچیز ۸/۴ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خالص نفتی در خاورمیانه در ۳۱ دسامبر ۱۹۷۲ مبلغ ۲/۳ میلیارد دلار، یعنی ۷/۶۶ درصد به تاسیسات مربوط به استخراج و اکتشاف نفت‌خام اختصاص یافته، در مقابل ۲/۱۸ درصد از سرمایه‌گذاری مزبور برای تصفیه و فقط ۴درصد برای پتروشیمی. ضمنا باید یادآوری کرد که قسمت اعظم سرمایه‌گذاری که در کشورهای عرب به صنعت تصفیه و پتروشیمی (یا به قول دوست من «ژراردستان»، «صنایع صنعتی کن») اختصاص یافته، به وسیله شرکت‌های نفتی خارجی نبوده، بلکه به وسیله شرکت‌های ملی کشورهای مزبور بوده است. حتی غالبا پیش از تحقق بعضی برنامه‌ها در زمینه ایجاد صنایع پتروشیمی درگیری شدیدی ایجاد می‌گردید، زیرا شرکت‌های صاحب امتیاز مخالفت شدیدی نسبت به توسعه این گونه فعالیت‌ها در کشورهای صادرکننده نفت ابراز می‌داشتند. شرکت‌های مزبور حتی برای اینکه شرکت‌های ملی گازی را که خودشان به طرز جنایتکارانه‌ای بیهوده می‌سوزانیدند مورد بهره‌برداری قرار دهند، مخالفت شدیدی می‌کردند.

در نتیجه این ناهماهنگی در تقسیم منطقه‌ای سرمایه‌گذاری به وسیله شرکت‌های بزرگ نفتی، امکانات تصفیه در کشورهای عرب صادرکننده نفت در سال ۱۹۷۴ از ۹۰ میلیون تن، یعنی ۸/۲ درصد امکانات تصفیه جهانی تجاوز نمی‌کند، در حالی که کشورهای مزبور در حدود یک سوم تولید نفت جهانی را تامین می‌کنند، اما در مورد صنعت پتروشیمی در کشورهای عرب به طور کلی باید بگویم که صنعت مزبور در این کشورها هنوز در آستانه توسعه است، زیرا برنامه‌های متعددی از طرف شرکت‌های ملی در دست تهیه یا در حال اجرا است بدین ترتیب ملاحظه می‌گردد که بعضی کشورهای واردکننده نفت مثل هلند، ایتالیا یا فرانسه صنعت تصفیه خود را در حدی توسعه داده‌اند که امروز به صورت بزرگ‌ترین صادرکنندگان فرآورده‌های ساخته شده مواد نفتی درآمده‌اند در حالی که هنوز هم بعضی از کشورهای نفتی عرب ناگزیر هستند مواد تصفیه شده مزبور را که موردنیاز داخلی آنان است، وارد کنند! در اینجا باز هم با همان پدیده‌ای مواجه هستیم که قبلا یادآوری کردم.

کشورهای فقیر فقط نقش تهیه‌کنندگان مواد اولیه کارخانه‌های کشورهای صنعتی را ایفا می‌کنند. کشوری مثل هلند ۴۱ میلیون تن نفت در سال مصرف می‌کند در حالی که ۹۰ میلیون تن نفت در سال تصفیه می‌کند، در صورتی که عربستان سعودی که در سال ۴۵۰ میلیون تن نفت تولید می‌کند، فقط ۲۱ میلیون تن در سال تصفیه می‌کند و تازه قسمت اعظم آن تحت کنترل «آرامکو» است و در اختیار بازارهای خارجی و ناوگان جنگی آمریکا قرار می‌گیرد.

بعضی از کشورهای صنعتی آنقدر از حیث پالایشگاه اشباع شده‌اند که امروز می‌توانند به عنوان تجملی از ساختن تصفیه‌خانه‌های جدید برای جلوگیری از آلوده‌کردن هوا خودداری کنند، در حالی که کشورهای ما، یعنی کشورهای صادرکننده نفت آنقدر نیاز به تصفیه‌خانه دارند که دود غلیظ تصفیه‌خانه‌ها هنوز برای آنها در حکم عطر گل سرخ می‌باشد!