تاریخ آمریکا -آمریکای نخستین-۲۵
اولین قانون کار در ماساچوست
پوپولیستها قدرت زیادی در غرب و جنوب داشتند و کاندیدای ریاستجمهوری آنها بیش از یک میلیون رای آورد. اما موضوع پولی، به زودی مسائل دیگر را تحتالشعاع قرار داد.
عکس: کودکان کار در آمریکا
پوپولیستها قدرت زیادی در غرب و جنوب داشتند و کاندیدای ریاستجمهوری آنها بیش از یک میلیون رای آورد. اما موضوع پولی، به زودی مسائل دیگر را تحتالشعاع قرار داد. سخنگویان کشتکاران که مطمئن بودند منشا تمام مشکلاتشان کمبود پول در گردش است، میگفتند که با اضافه شدن حجم پول، قیمت محصولات کشاورزی بهطور غیرمستقیم بالا میرود، و دستمزد کارگران صنعتی هم افزایش مییابد و به این ترتیب قادر به پرداخت قروض خود با پول متورم خواهند بود. از سوی دیگر، گروههای محافظهکار و طبقات سرمایهدار، پاسخ میدادند که نسبت نرخ شش به یک، تقریبا دوبرابر قیمت نقره در بازار است. سیاست خرید نامحدود، خزانهداری آمریکا را خالی از ذخایر طلای خود کرده، دلار ارزش خود را از دست داده، و قدرت خرید طبقه کارگر و اقشار متوسط را از بین میبرد. آنها میگفتند که فقط معیار طلا از ثبات برخوردار بود.
بحران مالی سال ۱۸۹۳، این مورد اختلاف را پرتنشتر کرد. در جنوب و شمال مرکزی ورشکستگی بانکها بیداد میکرد؛ بیکاری سر به فلک میکشید و قیمت محصولات کشاورزی افت سختی کرد. این بحران و دفاع پرزیدنت گروور کلیولند از معیار طلا باعث چند دستگی در حزب دموکرات گشت. دموکراتها که مدافع نقره بودند، با نزدیک شدن انتخابات سال ۱۸۹۶، به پوپولیستها گرویدند.
اجلاس دموکراتها در آن سال، شدیدا تحت تاثیر یکی از معروفترین سخنرانیهای تاریخ سیاسی آمریکا بود. ویلیام جنینگز برایان، نبراسکایی جوانی که از نقره حمایت میکرد، ملتمسانه از اجلاس خواست «بشر را بر طلا به صلیب نکشد»؛ او موفق شد نامزد دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری شود. پوپولیستها نیز او را مورد حمایت قرار دادند.
در پی یک مشاجره حماسه آفرین، برایان نظر موافق تقریبا تمام ایالات جنوبی و غربی را از آن خود کرد. اما در شمال و شرق صنعتی که دارای جمعیت بیشتری نیز بود، ناکام ماند و انتخابات را به کاندیدای جمهوریخواه، ویلیام مک کینلی واگذار کرد.
در سال بعد، اوضاع مالی کشور رو به پیشرفت گذاشت که بخشی از آن مدیون کشف طلا در آلاسکا و یوکان بود. این، زمینهای گشت برای توسعه محافظه کارانه ذخیره پولی. در سال ۱۸۹۸، جنگ اسپانیا و آمریکا باعث شد مردم کمتر به مسائل پوپولیستی توجه کنند. پوپولیزم و موضوع نقره منتفی شده بود. با این حال خیلی از نظرات اصلاح گرانه این جنبش، ادامه یافت.
کشمکشهای کار و طبقه کارگر
زندگی یک کارگر صنعتی آمریکایی در قرن نوزدهم، زندگی مشقت باری بود. حتا در بهترین حالت، دستمزدها پایین، ساعات کار طولانی و شرایط کار خطرناک بود. فقط مختصری از ثروتی که با رشد کشور به دست آمده بود، به کارگران تعلق میگرفت. مضافا بر این که زنان و کودکان که درصد بالایی از نیروی کار را تشکیل میدادند، غالبا فقط جزئی از دستمزد مردان را دریافت میکردند. بحرانهای اقتصادی دورهای که تمام کشور را فرا میگرفت، باعث کاهش بیشتر دستمزد کارگران شده و درصد بیکاری را بیش از پیش افزایش میداد.
از سوی دیگر، پیشرفت در فناوری که تولید کشور را بالا برده بود، مرتبا نیاز به کارگران ماهر را کمتر میکرد و هنوز که هنوز بود، به علت شمار زیاد و بیسابقه مهاجران - ۱۸ میلیون نفر میان سالهای ۱۸۸۰ و ۱۹۱۰ - که وارد مملکت شده و در جستوجوی کار بودند، تعداد کارگران غیرماهر دائما در افزایش بود.
قبل از سال ۱۸۷۴ که ماساچوست اولین قانون کار را مبنی بر محدود کردن ساعت کار زنان و کودکان به ده ساعت در روز به تصویب رساند، عملا هیچ قانونی برای کار در مملکت وجود نداشت. تا این که در دهه ۱۹۳۰ دولت فدرال فعالانه به تکاپو افتاد. تا قبل از این دهه، این مساله به ایالات و مقامات محلی سپرده شده بود که فقط معدودی از آنها در برابر کارگران همان قدر احساس مسوولیت میکردند که در مقابل صاحبان ثروتمند صنایع.
سرمایهداری مبتنی بر اقتصاد آزاد که بر نیمه دوم قرن نوزده تسلط داشت و مدافع تمرکز ثروت و قدرت بود، از سوی قوه قضاییهای حمایت میشد که بار دیگر در مقابل مخالفان این سیستم ایستاده بود.
در این مورد، آنها کاملا از فلسفه زمان پیروی میکردند. بسیاری از متفکران اجتماعی، با توسل به علوم داروین گرایانه، بر این عقیده بودند که رشد معاملات و کسبوکارهای عظیم، به قیمت نابود کردن کسبوکارهای کوچک و ثروتمندشدن معدودی در کنار فقر اکثریت، به معنای «تنازع بقای قویتر» و پیامد اجتنابناپذیر ترقی و پیشرفت است.
کارگران آمریکایی، بهخصوص کارگران ماهر، گویا بهخوبی همتایان اروپایی خود زندگی کردهاند، اما هزینه زندگی بالا بود. تا سال ۱۹۰۰، ایالات متحده دارای بالاترین آمار جهان در مرگومیر مربوط به شغل کارگران بود. اکثر کارگران هنوز روزی ده ساعت مشغول به کار بودند (در صنایع فولاد ۱۲ ساعت)، اما این مقدار کار هنوز برای رسیدن به حداقل لازم جهت یک زندگی معقول کافی نبود. بین سالهای ۱۸۷۰ و ۱۹۰۰، نیروی کار متشکل از کودکان دو برابر افزایش یافت.اولین تلاش برای متشکل کردن کارگران در سطح کشور، از سوی نظام شریف سلحشوران کار، در سال ۱۸۶۹، صورت گرفت. این نظام که در اصل از یک مجمع زیرزمینی شامل کارگران صنعت پوشاک فیلادلفیا نشات گرفته بود، از یک برنامه تعاونی حمایت میکرد و به روی همه کارگران، شامل سیاهپوستان، زنان و کارگران کشاورزی باز بود.
ارسال نظر