برکناری هویدا و دولت آموزگار

عکس: امیرعباس هویدا

سال ۱۳۵۵، زمانی که هویدا هنوز نخست‌وزیر بود، روزی مرا احضار کرد. به دفتر کارش رفتم. علت احضار، بحث درباره سوءاستفاده‌های مالی بود. گفت که در ملاقات با محمدرضا وی گفته که سوءاستفاده‌های مالی در دستگاه‌های دولتی زیاد شده است. گفتم: مطلب کلی و مبهم است، حق این بود که حداقل یک مورد را سوال می‌کردید! گفت: «صحیح است، مطلب خیلی کلی است.» گفتم: مگر می‌خواهید سوءاستفاده مالی نشود؟! گفت: «البته!» گفتم: پس چرا طرح مشاغل حساس مملکتی را که از پانصد تجاوز نمی‌کند و دفتر به شاه ارائه داد و او هم به شما تحویل داد، اجرا نکردید؟! یکی از شروط افرادی که در مشاغل حساس قرار می‌گیرند درستی و صحت عمل است و یک وزیر نادرست برابر است با یک وزارتخانه نادرست. آن‌وقت شما پرونده یک وزیر نادرست را که سوءاستفاده او میلیاردها است به بایگانی راکد دادگستری می‌فرستید و کارمند زیردست او را که پانصد تومان سوءاستفاده کرده تحت تعقیب قرار می‌دهید! گفت: «کاملا صحیح است، به شاه خواهم گفت!».

این گفت‌وگو در زمانی رخ داد که در آمریکا انتخابات ریاست جمهوری در جریان بود. در اثنای صحبت ناگهان تلفن زنگ زد و هویدا گوشی را برداشت و مشخص شد که جیمی کارتر در انتخابات پیروز شده است. هویدا با ناراحتی گوشی را گذاشت و خطاب به من گفت: «کارتر پیروز شده. باید چمدان‌ها را بست و رفت.» علت این سخن هویدا و ناراحتی او چه بود؟ علت این بود که اردشیر زاهدی از زمانی که به سفارت در آمریکا منصوب شد، با همدستی علم، از سادگی محمدرضا و هویدا سوءاستفاده می‌کرد و آنها را به سرمایه‌گذاری در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا ترغیب می‌نمود. محمدرضا نیز که دلار نفتی فراوان در اختیار داشت از سر غرور فریب او را می‌خورد و پول‌های کلان در اختیارش می‌گذارد. یکبار در انتخابات آمریکا این فریب اجرا شد و زاهدی میلیون‌ها دلار از محمدرضا دریافت داشت و ظاهرا به نفع ریچارد نیکسون، که مورد علاقه محمدرضا بود، خرج کرد. ولی در واقع این پول با علم تقسیم شد و خرج خوشگذرانی‌های زاهدی در آمریکا گردید. تصادفا نیکسون در انتخابات پیروز شد و محمدرضا به حساب خودش و ابتکار و زاهدی گذارد! اگر محمدرضا تصور می‌کرد که میلیاردها دلاری که شرکت‌های نفتی و اسلحه‌سازی آمریکا و غرب در انتخابات آمریکا خرج می‌کنند در پیروزی یک کاندیدا بی‌تاثیر است و ۵۰-۴۰ میلیون دلاری که زاهدی حیف و میل می‌کند رییس‌جمهور می‌سازد، این دلیل سادگی و غرور محمدرضا بود نه زرنگی زاهدی و علم! به هر حال، این جریان سبب روابط حسنه نیکسون با محمدرضا و گلگی ادوارد کندی از او شد.

ولی نیکسون مدت کوتاهی بعد در ماجرای واترگیت سقوط کرد و جرالد فورد جایگزین او شد. در انتخابات بعد، باز علم و زاهدی همین نقشه را پیاده کردند و محمدرضا و هویدا را به نفع جرالد فورد، کاندید حزب جمهوری‌خواه، به معرکه انتخابات آمریکا کشاندند و باز ده‌ها میلیون دلار برای زاهدی حواله شد و وی طبق معمول همه را به جیب زد و صرف خوشگذرانی نمود و چند کادو هم به چند شخصیت آمریکایی داد. تصادفا این بار کارتر و دموکرات‌ها پیروز شدند و موجبات ناراحتی محمدرضا و هویدا را فراهم آورد. قره‌باغی که در لحظه دریافت خبر پیروزی کارتر نزد محمدرضا حضور داشت، ناراحتی او را نیز به من اطلاع داد.

به هر حال، محمدرضا و هویدا خود را وارد معرکه انتخابات آمریکا کردند و نارضایتی دموکرات‌ها را علیه خود تحریک نمودند.

کارتر با چنین روحیه‌ای به ریاست جمهوری رسید و محمدرضا برای جلب رضایت او مجبور شد که هویدا را برکنار کند و جمشید آموزگار را به نخست‌وزیری برساند و فضای باز سیاسی را اعلام کند. آموزگار مدت‌ها بود برای پست نخست‌وزیری تلاش می‌کرد و در مقایسه با هویدا کاملا لیاقت این شغل را داشت.

از زمانی که کارتر به ریاست‌جمهوری رسید، بولتن سری که همیشه آمریکایی‌ها برای محمدرضا ارسال می‌داشتند و او پس از مطالعه برای ابطال در جعبه «دفتر ویژه اطلاعات» می‌گذارد، نیز به دست من نرسید. شاید ارسال آن به محمدرضا قطع شد یا شاید ارسال می‌شد و محمدرضا شخصا ابطال می‌نمود. کارتر مدتی برای حقوق بشر به محمدرضا فشار آورد. هیاتی از جمعیت حقوق بشر برای بازدید از زندان‌های سیاسی به ایران اعزام شد. مقام مطلعی از ساواک به من گفت که در آن زمان ساواک که حدود ۳هزار زندانی سیاسی داشت، کلیه عناصری را که ممکن بود در مقابل هیات تولید اشکال بنمایند، موقتا به زندان‌های دیگر فرستاد و زندان‌ها تمیز و در و دیوارها رنگ شد و هیات برای بازدید آمد. ریچارد هلمز، سفیر سابق آمریکا، نیز به اتفاق جورج بال از طرف کارتر به ایران آمدند. گفته شد که گزارش هلمز موافق و گزارش بال مخالف محمدرضا بوده و کارتر گزارش بال را منطبق با وضع ایران دانسته است. از این رفت و آمدها زیاد بود و بالاخره ماجرا با نخست‌وزیری آموزگار فیصله یافت و خواست آمریکایی‌ها برآورده شد. هویدا نیز وزیر دربار شد و به کاخ تیمور بختیار نقل مکان کرد و پیش‌بینی‌اش تحقق یافت.