دربار شاه، مرکز دلالان اسلحه بود

عکس‌:جلسه اصل چهار در تهران؛ ویلیام وارن، ابوالحسن ابتهاج، احمد ابراهیمی‌زنگنه، اردشیر زاهدی، خلیل طالقانی ایالات‌متحده آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، همزمان با اعطای کمک‌های اقتصادی و مالی به کشورهای جنگ‌زده و خارج از بلوک کمونیسم، کمک‌های نظامی و تسلیحاتی نیز به آنها می‌کرد که ایران را نیز از این قاعده مستثنی نکرده بود. فصلنامه تاریخ معاصر ایران در شماره ۴۶ خود ضمن پرداختن به اصل چهار ترومن، به تشریح رفتارهای دلالان اسلحه درباره پهلوی نیز پرداخته است. چنانچه از محمدرضا پهلوی به عنوان فردی که خود به طور مستقیم مبادرت به دلالی اسلحه بین عربستان سعودی و آلمان غربی کرده است، نام برده که در ادامه این مقاله به تشریح آن پرداخته شده است.

همزمان با روی کار آمدن نیکسن، رییس‌جمهوری آمریکا، شاه سفر رسمی دیگری در سال ۱۳۴۸ به آمریکا انجام داد. به علت اینکه آمریکا کمک‌های نظامی بلاعوض خود به ایران را قطع کرده بود، شاه در مصاحبه با روزنامه‌نگاران آمریکایی برای نخستین‌بار پیشنهاد معامله نفت در برابر اسلحه را داد. محافل داخلی ایران معتقد بودند شاه امیدوار است سالی ۱۰۰ میلیون دلار هواپیمای نظامی از آمریکا بخرد و لذا لازم است سهمیه صادرات نفت ایران به بازارهای آمریکا افزایش یابد. دولت ایران بر همین اساس از آمریکا تقاضا کرد که اجازه ورود روزانه ۲۵۰ هزار بشکه نفت خام ایران به بازارهای آمریکا داده شود.

از سوی دیگر، اوضاع نابسامان آمریکا در جنگ ویتنام نیکسن را بر آن داشت تا بخشی از هزینه‌های دفاعی آمریکا را بر دوش هم‌پیمانان آن کشور بیندازد. نتیجه اجرای دکترین نیکسن در خاورمیانه پاسداری و تامین امنیت این منطقه و سرکوب حرکت‌هایی بود که تهدیدکننده منافع غرب به شمار می‌رفتند. بر این اساس و با خروج نیروهای انگلیسی از خلیج فارس و کسب موقعیت مناسب سیاسی برای ایران به عنوان ژاندارم منطقه، تامین امنیت این حوزه از طرف آمریکا به ایران و عربستان سعودی واگذار شد.

لذا در آبان سال ۱۳۴۸ دولت هویدا لایحه‌ای درباره خرید ۴۰۰ میلیون دلار اسلحه تقدیم مجلس کرد. بهای جنگ‌افزارهای آمریکایی خریداری شده در فاصله سال‌های ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۹ به یک میلیارد و ششصد میلیون دلار رسید و تخمین زده شد که خرید اسلحه ایران از آمریکا، انگلیس و ایتالیا یک میلیارد دیگر قرض به بار خواهد آورد.

در این زمان، مهم‌ترین کمک‌های آمریکا به ایران تحویل آخرین مدل هواپیماهای جت فانتوم بود. انگلستان نیز صدها تانک و چندین واحد دریایی به ایران تحویل داد. کمک‌های مزبور در پایان سال ۱۳۵۰ افزایش یافت. سال‌های آغازین دهه ۵۰ شمسی با افزایش ناگهانی قیمت نفت همراه بود و همین مساله نقطه عطفی در خریداری تسلیحاتی و قراردادهای عمده نظامی ایران بود.

محمدرضا که خود تمایل زیادی به تجهیز و تقویت نیروهای مسلح داشت، زمینه اجرای اهداف ایالات‌متحده را فراهم آورد و ایران را به بزرگ‌ترین خریدار تسلیحاتی آمریکا در جهان تبدیل کرد.

به فرمان شاه، بودجه نظامی هنگفتی تصویب شد و در اختیار وزارت جنگ قرار گرفت و از آن پس سیل عظیم فروشندگان اسلحه و تجهیزات نظامی وارد تهران شد.

در این میان، آمریکا تنها دولتی بود که سودهای هنگفت و سرشاری نصیب خود می‌کرد و در واقع سود دولت ایران از افزایش بهای نفت مجددا روانه آمریکا می‌شد.

یک تفسیر رادیویی در سال ۱۳۵۲ اوضاع اجتماعی ایران را در پی خرید اسلحه از آمریکا، چنین توصیف می‌کند:

به دنبال خرید اسلحه از آمریکا از طرف دولت ایران به مبلغ نجومی سه میلیارد دلار و انتشار این خبر که به زودی تعداد ۹۰۰ نفر دیگر بر تعداد مستشاران آمریکایی در ارتش ایران افزوده خواهد شد، محیط کشور را به حدی آکنده از خشم شدید نسبت به تشدید مداخلات نظامی آمریکا در ایران کرده که این خشم به گونه‌های مختلف بروز نموده است.

جیمز بیل مورخ آمریکایی انتقال تسلیحات از آمریکا به ایران در فاصله سال‌های ۱۹۷۸ -۱۹۷۲ (۱۳۵۷ -۱۳۵۱) را در تاریخ سیاست بین‌الملل بی‌سابقه می‌داند.

طبق قراردادی که بین ایران و آمریکا منعقد شد، نیروی هوایی ایران تا پایان سال ۱۹۷۵ صاحب ۱۳۵ فروند جت‌فانتوم می‌شد که در کنار اسکادران‌های ۴ -F و ۸۰ -F قرار می‌گرفتند. همچنین آمریکا ظرف دو سال ۲۲۰ میلیون دلار در اختیار ایران قرار می‌داد تا برای خرید هواپیما به مصرف برسد. به این نکته باید توجه داشت که کلیه قراردادها به صورت محرمانه منعقد می‌شد.

جنگ‌افزارهای مزبور عطش قدرت محمدرضا را فرو ننشاند؛ چون او در نظر داشت به قدرت برتر منطقه خلیج فارس تبدیل شود. در همین ایام تعدادی هواپیمای مافوق صوت جدید، هوورکرافت، هلی‌کوپتر و صدها تانک مناسب مناطق کوهستانی و بیابان‌های ایران و کشورهای منطقه خریداری کرد. همچنین یک پایگاه برای هوورکرافت در جزیره خارک احداث شد و تاسیسات بندرعباس و فرودگاه‌های کشور بازسازی و توسعه یافت. ضمنا فرودگاه‌های جدیدی در جاسک و بوشهر ساخته شد.

ایران در دهه ۱۳۵۰ قراردادهای متعددی برای آموزش نیروهای نظامی کشور منعقد کرد که مهم‌ترین آنها عبارت بودند از:

۱ - قرارداد VOB -CACE که در آبان‌ماه ۱۳۵۱ به منظور آموزش پرسنل ایرانی، اعم از خلبان و مکانیک شاغل، در هوانیروز اصفهان با دولت آمریکا به امضا رسید.

۲ -قرارداد VOB -CACE که از اوایل سال ۱۳۵۶ تا فروردین ۱۳۵۷ ادامه داشت و مربوط به آموزش پرسنل ایرانی شرکت پشتیبانی و نوسازی هلیکوپترهای ایرانی بود.

۳ - قرارداد WAL -CASE ادامه قرارداد قبلی به منظور تکمیل آموزش پرسنل و شرکت نوسازی هلی‌کوپترهای ایران بود که تا شهریور ۱۳۶۰ ادامه می‌یافت.

۴ - قرارداد VZZ -CASE که در چهارم مهر ماه ۱۳۵۶ به منظور آموزش پرسنل ایرانی شاغل در پایگاه هوانیروز در کرمانشاه و مسجدسلیمان به امضا رسید.

همزمان با افزایش جنگ‌افزارها، تعداد نیروها نیز افزایش می‌یافت، اما افزایش جنگ‌افزارهای ارتش محمد رضا شگفت‌انگیزتر از افزایش تعداد نفرات بود:

۱ - در سال ۱۳۵۵ نیروی زمینی ایران نزدیک به ۳۰۰۰تانک چیفتن مدرن و متوسط در اختیار داشت که گفته می‌شد با سفارش تانک‌های اسکورپیون و شیر به انگلیس تعداد آنها تا اوایل دهه ۱۹۸۰ به ۶۰۰۰ فروند برسد. همچنین بیش از ۹۰۰۰ موشک ضد تانک تاو دریافت کرد. ضمنا به بسط و توسعه یک واحد عظیم هوانیروز و یک نیروی ضد شورش پرداخت که انتظار می‌رفت تا سال ۱۹۷۸ یک پرسنل ۱۴۰۰۰‌نفری و بیش از ۸۹۰ هلی‌کوپتر در اختیار داشته باشد. تخمین زده می‌شد که تا آن تاریخ تعداد کل سربازان و میزان اسلحه و مهمات نیروی زمینی به دو برابر برسد.

۲ - نیروی دریایی ایران نیز بزرگ‌ترین هوورکرافت جهان را تاسیس کرد. علاوه بر سه ناوشکن ساخت انگلیس که در اختیار داشت سه ناوشکن اسپروئنس ساخت آمریکا که قرار بود در اقیانوس هند مستقر شود و نیز سه فروند زیردریایی از نوع تنگ برای استفاده در اقیانوس هند سفارش دارد.

این امر به این دلیل صورت گرفت که از دید محمدرضا امنیت ایران محدود به خلیج‌فارس نمی‌شد، بلکه تامین امنیت اقیانوس هند نیز وظیفه ایران بود.

۳ - بزرگ‌ترین خریدها و قراردادها به نیروی هوایی اختصاص داشت که مبلغ آنها تا پایان سال ۱۳۵۵ به ۸/۱۸ میلیارد دلار بالغ می‌شد. ایران ۲۹۰ فروند جت‌ بمب‌افکن فانتوم ۴ -Fا، ۲۳فروند بمب‌افکن ۵ -F،ا۸۰فروند ۱۴ -F و ۱۴۰ فروند ۱۶ -F سفارش داد که همه آنها می‌بایست تا پایان سال ۱۳۵۷ تحویل داده شوند. در این هنگام، نیروی هوایی ایران به لحاظ تعداد هواپیماهای جدید به چهارمین قدرت هوایی جهان و از نظر تسلیحات و تجهیزات به سومین قدرت پیشرفته جهان تبدیل شد.

به همان میزان که ارتش نیرومندتر می‌رشد، وسوسه شاه برای دخالت در امور دیگران و ایفای نقش ژاندارم منطقه نیز بیشتر می‌شد.

۱ - ۱ دلالان اسلحه و دریافت رشوه‌های کلان

فساد مالی حکومت پهلوی از جمله مسائلی است که بسیاری از مورخان به آن پرداخته‌اند. خاندان پهلوی و اطرافیان آنها برای پر کردن حساب‌های شخصی خود در بانک‌های خارج از کشور از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کردند. برای مثال اشرف پهلوی خود بزرگ‌ترین صادرکننده و واردکننده مواد مخدر در ایران محسوب می‌شد و از قبل خریدوفروش آن صاحب ثروت هنگفتی شده بود. نکته قابل‌توجه این است که ایران که مشمول بسیاری از کمک‌های مالی و نظامی ایالات‌متحده می‌شد، پس از روی کار آمدن کندی، میزان کمک‌های مالی این کشور به ایران به نحو قابل‌ملاحظه‌ای کاهش یافت؛ چراکه دولت ایالات‌متحده معتقد بود پول‌های کمکی این کشور در جاهایی از قبیل موارد فنی و صنعتی و ... هزینه نمی‌گردد.

به طور کلی، از جمله مواردی که بیشترین اختلاس‌ها و پرداخت‌های رشوه‌ای نمود و ظهور بیشتری داشت، خریدهای تسلیحاتی از غرب بود. پس از آنکه محمدرضا سیاست خرید جنگ‌افزار از غرب و به‌ویژه آمریکا را در راستای حمایت از منافع غرب و جلوگیری از نفوذ کمونیسم شوروی در پیش گرفت، شرکت‌های اسلحه‌سازی آمریکایی با شتاب در پی فروش کالاهای خود در ایران بودند. به همین سبب، نیاز به دلالانی داشتند که رابطه‌ای حسنه با دربار داشته باشند. بدیهی است در این قبیل معاملات سودهای کلانی به حساب‌های افراد مذکور سرازیر می‌شد.

بی‌تردید، در خریدهای نظامی رژیم پهلوی، مهم تهیه و تدارک سلاح‌های خوب نبود بلکه مهم آن بود که کدام کمپانی تسلیحاتی موفق به برقراری رابطه با افرادی موثر و ماموران خرید اسلحه در ایران شود که به مرکز ثقل قدرت که همانا دربار پهلوی و شخص شاه بود، کاملا نزدیک و مورداعتماد باشد.

در برخی از موارد کارخانجات اسلحه‌سازی آمریکا بدون برقراری هماهنگی رسمی با وزارت دفاع آن کشور و تایید هیات‌های مستشاری آن کشور که به ایران گسیل می‌شدند، سرگرم معامله و فروش اسلحه به ارتش شاهنشاهی بودند:

«کمپانی‌های فروشنده سلاح هر کدام برای خود واسطه‌های متنفذی در تهران پیدا کرده بودند. هرج و مرج به حدی بود که سپهبد طوفانیان، مسوول سفارشات و خرید سلاح و تجهیزات نسبت به روش کار معترض بود. صورت‌حساب‌ها با بهای سفارشات مطابقت نمی‌کرد. کمیسیون‌های کلانی به واسطه‌ها پرداخت می‌شد، بابت سلاح‌هایی که دولت ایران بدون واسطه از دولت آمریکا خریداری کرده بود، حق کمیسیون محاسبه می‌شد. طوفانیان از هافمن درخواست کرد که پنتاگن کنترل بیشتری روی عملیات شرکت‌های فروش اسلحه و تجهیزات اعمال کند.»

کمپانی‌ها از دادن هرگونه رشوه‌ای به عوامل ویژه‌ای که روابط نزدیک و محرمانه با دربار پهلوی داشته باشند دریغ نمی‌ورزیدند. در بسیاری از موارد این رشوه‌ها به قیمت سلاح‌ها افزوده می‌شد.

افزون بر این، حسن طوفانیان نیز که مسوول خرید تجهیزات نظامی ارتش بود، از طرف شرکت‌های تولید اسلحه به عنوان کسی شناخته می‌شد که باید به حساب شخصی وی نیز درصدهایی واریز شود. «مسلم است که فروشندگان سلاح به خود طوفانیان حق و حساب می‌دادند. این یکی از اصول متداول جهانی در معاملات تسلیحاتی است. در معاملات بزرگ تا ۲۰درصد ارقام کوچک تا ۵درصد پرداخت می‌شود که فروشندگان بدون سوال به حساب مسوول خرید می‌ریختند.»

شاه ایران نیز خود کسی بود که سود کلانی را از طریق خریدهای تسلیحاتی به دست آورد. طبق گفته فردوست، طوفانیان مبلغ درصدی را که می‌گرفت به محمدرضا اطلاع می‌داد. از این میزان، شاه مقداری را به خود طوفانیان می‌بخشید و در مورد بقیه نیز دستور می‌داد که به چه کسانی و چه مبالغی پرداخت شود. در دوران محمدرضا سوء‌استفاده‌های مالی بسیاری توسط امرای ارتش صورت پذیرفت. از آن جمله، سپهبد هدایت‌الله گیلانشاه فرمانده نیروی هوایی بود. وی که از طرفداران شدید انگلیس محسوب می‌شد، در زمان فرماندهی‌اش با تایید محمدرضا از انگلیس تعدادی هواپیمای شکاری و قطعات یدکی مربوط به آنها با قیمت گران خریداری کرد و نفع زیادی از این معامله برد.

نیروی دریایی نیز چنین وضعیتی داشت؛ به عنوان نمونه، اقلام خریداری شده که تحت عنوان ناو به ایران تحویل داده شد در واقع در حد ناوچه بودند و فقط به درد سواحل می‌‌خوردند. دریادار عطایی فرمانده نیروی دریایی خود سردسته سوداگران این نیرو بود. این رسوایی به حدی آشکار شد که شخص شاه دستور دستگیری وی و سیزده نفر دیگر را به جرم سوء‌استفاده در خرید تسلیحات از خارج، صادر کرد.

گاهی از اوقات محمدرضا خود شخصا واسطه خرید سلاح بین کشورهای مختلف بود. برای نمونه، ارتشبد فردوست نقل می‌کند که در سال ۱۳۴۳ محمدرضا واسطه خرید سلاح بین عربستان سعودی و آلمان غربی بود و از این طریق ۸۰۰ هزار فرانک سوئیس به حساب بانکی فردوست که نماینده محمدرضا بود ریخته شد که وی نیز با دستور شاه آن پول را در جای دیگری مصرف کرد.