تاریخ آمریکا -آمریکای نخستین-۱۷
شکلگیری قانون تجارت میان ایالتی
این روند به سوی ادغام شرکتها، در زمینههای دیگر هم شایع شد، مخصوصا حملونقل و ارتباطات. بل تلفن سیستم و بعد هم آمریکن تلفن و تلگراف، از وسترن یونیون که سیستم تلگراف را در اختیار داشت، دنباله روی کردند.
عکس: پرزیدنت گروور کلیولند
این روند به سوی ادغام شرکتها، در زمینههای دیگر هم شایع شد، مخصوصا حملونقل و ارتباطات. بل تلفن سیستم و بعد هم آمریکن تلفن و تلگراف، از وسترن یونیون که سیستم تلگراف را در اختیار داشت، دنباله روی کردند. در دهه ۱۸۶۰، کورنلیوس وندر بیلت، ۱۳ خط آهن جداگانه را در یک خط واحد ۸۰۰ کیلومتری ادغام کرد که شهر نیویورک را به بافلو متصل میکرد. در دهه بعد، با احداث خط مرکزی نیویورک، خطوطی به شیکاگو، در ایلینوی و دیترویت در میشیگان ایجاد شد. به زودی عمدهترین خطوط آهن کشور به یک سلسله خطوط اصلی تبدیل شد که سیستم آن در دست تعداد افرادی انگشت شمار بود.
در این نظم جدید صنعتی، شهر مرکز قدرت را تشکیل میداد که نیروهای پویای اقتصاد کشور، از قبیل: انباشتهای هنگفت سرمایه، نهادهای سرمایهگذاری، محوطههای راهآهن در حال توسعه، کارخانجات دودزا، تودههای انبوه کارگران و کارمندان را در یک کانون متمرکز میکرد.
روستاها که مردم را از اطراف و فراسوی آب جذب کرده بودند، تقریبا یک شبه تبدیل به شهرهای کوچک و بعد شهرهای بزرگتر شدند. در سال ۱۸۳۰، فقط یک آمریکایی از هر پانزده نفر در جوامع ۸۰۰۰ نفری یا کمی بیشتر زندگی میکرد؛ در سال ۱۸۶۰، این نسبت به یک به شش رسیده بود و در سال ۱۸۹۰، از هر ۱۰ نفر، سه تن ساکن شهرها بودند. هیچ شهری، در سال ۱۸۶۰، بیش از یکمیلیون سکنه نداشت؛ اما حدود ۳۰ سال بعد، نیویورک جمعیتی برابر با یک و نیممیلیون نفر، شیکاگو، در ایلینوی و فیلادلفیا در پنسیلوانیا، هریک بیش از یکمیلیون تن سکنه داشتند. در این سه دهه، فیلادلفیا و بالتیمور جمعیتشان به دو برابر رسید؛ جمعیت کانزاس سیتی در میزوری، و دیترویت در میشیگان، چهار برابر شد؛ کلیولند در اوهایو، به شش برابر و شیکاگو به ده برابر رسید. مینیاپولیس در مینه سوتا، و اوماها در نبراسکا و بسیاری جوامع نظیر آنها - که در زمان شروع جنگهای داخلی آبادیهایی بیش نبودند - رشد جمعیتشان به ۵۰ برابر یا بیشتر بالغ شد.
خطوط آهن، مقررا ت و تعرفهها
خطوط آهن، برای کشور در حال گسترش از اهمیت زیادی برخوردار بود، و طرز کار آنها غالبا مورد انتقاد قرار میگرفت. راهآهن هزینه حمل بار را جهت شرکتهای بزرگ حمل و نقل ارزانتر حساب میکرد از این طریق که بخشی از هزینه را به آنها باز پرداخت مینمود و این به ضرر شرکتهای کوچکتر میشد. در ثانی، هزینه حمل بار، غالبا با مسافتی که باید طی میشد، متناسب نبود. در شهرهایی که از چند خط ارتباطی برخوردار بودند، رقابت باعث پایین ماندن هزینه میشد. در نقاطی که فقط با یک خط ارتباطی به یکدیگر متصل میشدند، هزینهها بالا بود. به این ترتیب، حمل کالا از شیکاگو به نیویورک که ۱۲۸۰ کیلومتر با هم فاصله داشتند، ارزان تر تمام میشد تا به شهرهایی در فاصله چند صد کیلومتری. علاوه بر این، گاهی شرکتهای رقیب، هزینه حمل و نقل را طبق توافقهای از پیش تعیین شده میان خود تقسیم میکردند («هم کاسه میشدند») و به این صورت کل عایدات را برای تقسیم، در یک صندوق مشترک واریز میکردند.
این شیوه عمل باعث نارضایتی مردم میشد و ایالات را وادار به وضع مقرراتی مینمود، اما این مشکلی فراگیر در سطح کشور بود. شرکتهای حمل و نقل خواستار وارد عمل شدن کنگره بودند. در سال ۱۸۸۷، پرزیدنت گروور کلیولند، قانون تجارت میان ایالتی را تصویب کرد که به موجب آن مطالبه هزینههای گزاف، ذخیره سرمایه مشترک، باز پرداخت و استثناگذاری در نرخ ممنوع اعلام شد. یک کمیسیون تجارت میان ایالتی(ICC) نیز تشکیل شد که بر این قانون نظارت داشته باشد، اما قدرت اجرایی قابل ملاحظهای نداشت. در اولین دهههای شکلگیری ICC، این کمیسیون در مورد اجرای مقررات و کاهش نرخ، در بررسیهای قضایی عملا موفق نبود.
پرزیدنت کلیولند با اعمال تعرفه حمایتی بر کالاهای خارجی موافق نبود، درصورتی که این امر، به منزله یک سیاست ملی دائم، در زمان روسایجمهور جمهوریخواه که سیاست غالب آن دوره را تشکیل میدادند، پذیرفته شده بود. کلیولند که یک دموکرات محافظه کار بود، تعرفههای حمایتی را اعانه غیر ضروری برای شرکتهای بزرگ تلقی میکرد که قدرت قیمتگذاری را به ضرر آمریکاییان عادی، به اتحادیهها میسپرد. دموکراتها که مراقب منافع جنوب بودند، در مورد مخالفت با قوانین حمایتی و پشتیبانی از «تعلق عوارض فقط به درآمدها»، به مواضع قبل از جنگهای داخلی بازگشته بودند. کلیولند که به سختی در انتخابات سال ۱۸۸۴ برنده شد، در به انجام رساندن اصلاحات در مورد تعرفهها، در دور اول ریاستجمهوری خود، موفقیتی به دست نیاورد. این مساله، مرکز اصلی فعالیتهای انتخاباتی او در دور دوم بود، اما بنجامین هریسون، کاندیدای جمهوریخواه که مدافع تعرفههای حمایتی بود، در یک رقابت تنگاتنگ به پیروزی رسید. در سال ۱۸۹۰، دولت هریسون که به وعدههای دوران انتخاباتی خود عمل کرده بود، موفق به تصویب تعرفه مک کینلی شد که نرخهای بالا را دوباره افزایش داد. عوارض مک کینلی که به خاطر نرخهای بالا در خردهفروشی، بسیاری از آن ناراضی بودند، منجر به عدم موفقیت جمهوریخواهان در انتخابات سال ۱۸۹۰ گردیده، راه را برای بازگشت کلیولند، در مقام ریاستجمهوری به سال ۱۸۹۲، هموار کرد.
ارسال نظر