تاریخ جهان
شوراوالیگارشی مالی نیویورک- ۳سرمایهداران رهبرند
هنری کیسینجر، به هنگامیکه زندگی سیاسی خود را در سیاست خارجی با فعالیت محدود در شورا آغاز کرد، احتمالا سرمایه کافی برای اینکه از اعضای طبقه سرمایهدار به حساب آید در اختیار نداشت.
هنری کیسینجر، به هنگامیکه زندگی سیاسی خود را در سیاست خارجی با فعالیت محدود در شورا آغاز کرد، احتمالا سرمایه کافی برای اینکه از اعضای طبقه سرمایهدار به حساب آید در اختیار نداشت.
هیچ یک از منابعی که درباره شرح حال وی نگاشته شدهاند، نشان نمیدهند که وی از خانواده ثروتمندی بوده باشد، اما دریافت هدیههایی همچون یک رقم پنجاه هزار دلاری از حامی خود نلسون راکفلر که در شورا با وی آشنا شده بود، حقوق سالانهای معادل شصتهزار دلار در مقام وزارت امور خارجه، یک برادر میلیونر و ازدواج با یک خانواده متشخص اجتماعی در سال 1974، احتمالا آن مقدار ثروت را نصیب وی کرده است که اکنون بتوان وی را به عنوان یکی از اعضای این طبقه به حساب آورد. هنری ریستون، رییس شورا از سال 1951 تا 1964 را نیز میتوان به عنوان یک نمونه دیگر ذکر کرد. هیچ مدرکی در دسترس نیست که خانواده روحانی وی از ثروت قابل توجهی برخوردار بوده، یا نام وی در لیست سوسیال رجیستر ثبت شده باشد، اما او در طول ریاست دانشگاه و مدیریت شورا، به عضویت انجمن «سنتری» و مدیریت چند موسسه مالی درآمد. پسر وی ، والتر که از اعضای شورا بود، به عنوان رییس اجرایی «فرست نشنال سیتی بانک» انتخاب شد و طبق گزارشات، تنها در سال 1973 بالغ بر دومیلیون دلار در این بانک موجودی داشته است.
این حقیقت که درهای شورا و چه بسا دیگر سازمانهای مشابه طبقه سرمایهدار روی برخی افراد که در زمان عضویت عضوی از این طبقه نبودهاند، باز هستند، نباید به عنوان سست شدن حاکمیت طبقاتی یا نشانهای در جهت جایگزینی قریبالوقوع این طبقه با «تکنوکراتها» قلمداد شود. بلکه معقولتر این است که این امر، به عنوان مکانیسمی قلمداد گردد که حاکمیت طبقاتی به وسیله آن اعمال شده و عناصر جدیدی از این طریق به داخل طبقه راه مییابند.
رهبریت شورا
به خاطر تمرکز شدید قدرت در دستهای هیاتمدیره و چندتن از اعضای عالیرتبه شورا، رهبریت آن از اهمیت بیشتری نسبت به ترکیب دقیق اعضایش برخوردار است. هیاتمدیره، براساس پیشنهادات «کمیته عضویت» که متشکل از مدیران و تنی چند از اعضای دعوت شده است، مسوول انتخاب اعضای جدید برای شورا میباشد. این هیات همچنین مجاز است که براساس صلاحدید خود به عضویت اعضایی که برای مثال قانون مخفی بودن مذاکرات شورا را زیرپا میگذارند، خاتمه داده یا آن را به تعلیق درآورد. هیات مزبور همچنین مسوولیت اداره کارمندان و برنامههای شورا را به عهده دارد. اعضای هیات نقش خود را بسیار جدی تلقی کرده و به هیچ وجه روسای تشریفاتی نیستند.
این تمرکز قدرت در دستهای هیات مدیره و هیاترییسه، به معنای تمرکز قدرت در دست یک گروه بسیار کوچک از افرادی بوده است که در بسیاری موارد، به لحاظ مدت خدمتشان در شورا، از سابقهای فوقالعاده طولانی برخوردار بودهاند. هامیلتون فیش آرمسترانگ، که بدوا دستیار آرچیبالدکری کولیج، به عنوان سردبیر مجله فارن افرز بود، مدیریت این فصلنامه را در طول پنجاه سال اول انتشار آن بر عهده داشت. (وی در سال 1928 به عنوان سردبیر برگزیده شد). آرمسترانگ همچنین در طول سالهای 1928 تا 1972 عضو هیاتمدیره بود. والتر مالوری بیش از سیسال یعنی از سال 1927 تا 1959، به عنوان مدیر اجرایی شورا به خدمت اشتغال داشت. جان دیویس، ویتنی شپردسون، آلن دالس، آر.سی.لفینگول و فرانگ آلتشول، همگی بیش از سی سال به عنوان مدیران شورا مشغول فعالیت بودند. از بدو تاسیس شورا تا سال 1972 از مجموع هفتاد و دو مدیر شورا، بیستودو نفر بیش از بیست سال عضو هیاتمدیره بودند.
با توجه به جدول ۲-۳ نگاهی به آمار مدیران یا حتی گروه کوچکتر سینفره هیاترییسه در مقایسه با آمار کل اعضا، نشان میدهد که چگونه حضور طبقه سرمایهدار به نحو چشمگیری در این بخش افزایش یافته است. در صورت توجه توامان به معیارهای اقتصادی و اجتماعی مشخص میشود که هیات رییسه شورا، تقریبا به طور انحصاری از اعضای طبقه سرمایهدار حاکم تشکیل شدهاند. اگر در مجموع سینفر، دو مورد استثناء در نظر گرفته نشوند، قید «تقریبا» دیگر مفهومی نخواهد داشت. یکی از این افراد مدیر اجرایی شرکتی است که در لیستهای فورچون به چشم نمیخورد و فرد دیگر، رییس «کمیته توسعه اقتصادی» است که سازمانی متشکل از دویست سرمایهدار عمده و تعداد معدودی اقتصاددان میباشد.
مدیران شورا همچنین به طور وسیعی در شبکه باشگاههای اجتماعی و روابط خویشاوندی اعضای شورا قرار دارند. دوسوم مدیران عضو انجمن سنتری هستند. یکپنجم از آنها بهعنوان اعضای باشگاه لینکز (نیویورک)، باشگاه متروپولیتن (واشینگتن) و باشگاه دانشگاه (نیویورک) شناخته شدهاند. هفده درصد از مدیران شورا، پدر، پسر یا برادری دارند که آنها نیز عضو شورا بوده و پدرزن، داماد یا برادرزن 7درصد از این مدیران نیز عضو شورا هستند. در مجموع، 22درصد از مدیران شورا، خویشان شناخته شدهای دارند که آنها نیز عضو شورا میباشند.
ارسال نظر