نگرانی‌‌‌های چیس منهاتان و سیتی بانک

وجوه هنگفتی که ایران از محل عایدات نفت در نیویورک و لندن سپرده‌گذاری کرده بود، در همان موقع از کل وام‌های داده شده به ایران بیشتر بود. اما پاره‌ای از بانک‌ها از آغاز انقلاب ایران، بابت وام‌هایی که به این کشور داده بودند، نگران شده بودند خصوصا آن بانک‌هایی که مطالباتشان از ایران حدود ده‌درصد کل وام‌های خارجی‌شان را تشکیل می‌داد. دولت انقلابی مدتی بود که بخش بزرگی از سپرده‌هایش را از بانک‌های آمریکایی و خصوصا بانک منفور چیس منهاتان، خارج می‌کرد و اکنون به بانک آمریکا تمایل بیشتری نشان می‌داد، چون این بانک چنانکه شیوه مالوفش بود، در صحنه سیاسی چهره‌ای سرشناس از خودش نساخته بود. در نوامبر ۱۹۷۹ ایران نزد شعبه بانک آمریکا در لندن یعنی بزرگ‌ترین مرکز پولی جهان، ۸/۲میلیارد دلار سپرده داشت. بانک مورگان که در نوامبر همان سال فقط ۲۷میلیون دلار سپرده ایرانی داشت، از بابت وام‌هایی که به ایران داده بود نگران بود و از یک سال پیش یعنی اندکی بعد از انقلاب ایران به کمک وکلایش طرح‌هایی تنظیم کرده بود تا در صورتی که مطالباتش از ایران به خطر افتد، سهام ایران را در کمپانی کروپ در آلمان غربی، مسدود کند. چیس و سیتی بانک هم هر دو نسبت به سرنوشت وام‌هایی که به ایران داده بودند؛ چیس از این بابت که به عنوان بانکدار شاه، هدف آشکاری بود برای حملات سیاسی و سیتی بانک بابت وام‌هایی که در سال ۱۹۷۷ جسورانه به شرکت‌های خصوصی و خانواده شاه داده بود، موجبات خاصی برای نگرانی داشت.

والتر رستون، رییس سیتی بانک با آنکه به کرات درباره بی‌طرفی سیاسی بازار بین‌المللی سرمایه صحبت کرده بود، درخصوص رژیم‌های انقلابی نظرات قاطع و سازش‌ناپذیری داشت و هنوز اعمال فیدل کاسترو را از یاد نبرده بود.

کاسترو در سال ۱۹۶۰، شعبه‌ها و بانک‌های وابسته به سیتی‌بانک را در کوبا ملی کرد و سیتی بانک هم به تلافی این عمل، «مطالبات کوبا را قلم گرفت»؛ یعنی سپرده‌های کوبا را صاحب شد. به این ترتیب، سیتی بانک از کار کاسترو یک دلار هم ضرر نکرد و در دعوایی هم که در دیوان عالی کشور مطرح شد، حرفش را به کرسی نشاند و حاکم شد.

رستون و چند تن دیگر از بانکداران، بعد از گروگان‌گیری بی‌درنگ با مقامات دولت آمریکا در واشنگتن و نیویورک درباره امکان مسدود کردن دارایی‌های ایران مذاکره کردند. مقامات فدرال رزرو نیویورک، به‌طور محرمانه با مدیران بنکرزتر است درباره رویه قضائی مسدود شدن دارایی‌های کوبا در بانک‌های آمریکایی مشورت کردند و اینها همین که بو بردند قضیه از چه قرار است، دارایی‌های ایران را در بانک خودشان مسدود کردند. در این میان، خزانه‌داری آمریکا هم با شتاب به مدارک مربوط به مسدود شدن دارایی‌های کوبا نگاهی انداخت و هرجا کلمه «کوبا» دید، به «ایران» تبدیلش کرد.

نه روز بعد از گروگان‌گیری، بنی‌صدر که در آن موقع کفیل وزارت خارجه بود، در یک کنفرانس مطبوعاتی در تهران اعلام کرد که ایران سپرده‌هایش را از بانک‌های آمریکایی برداشت می‌کند. او مبلغ سپرده‌ها را ۱۲میلیارد دلار ذکر کرد. عده‌ای جدی بودن تهدید ایران را با تردید تلقی کردند، ولی همین حرف برای مضطرب کردن بانکداران کافی بود. راکفلر بعدا در این خصوص گفت: «از کجا می‌شد فهمید که این تهدید جدی است یا نه و چگونه ممکن بود که آن را جدی نگیریم؟»

در نظر پاره‌ای از مقامات خزانه‌داری آمریکا، صحنه‌های کابوس مانند داستان «سقوط ۷۹» نوشته پال اردمن جان گرفته بود که در آن اقدام جنون‌آمیز یک دولت خارجی باعث سقوط بانک‌های کوچک می‌شود و بر اثر آن بانک‌های بزرگ هم به خطر می‌افتند. یک مقام خزانه‌داری می‌گفت: «بیست‌وچهار ساعت اول واقعا نگرانی‌آور است، بعد از آن سیستم به مرور خودش را با وضعیت جدید منطبق می‌کند.» خزانه‌داری خبر را در ساعت چهار صبح به وقت واشنگتن دریافت کرد و همان موقع مقامات مسوول را احضار نمود تا ترتیبات مسدود کردن سپرده‌های ایران را تا پیش از طلوع آفتاب به صورت نهایی درآورند. آنها طرح‌ها را بدون بحث و گفت‌وگوی زیاد درباره جزئیات، تنظیم کردند. یکی از مقامات خزانه‌داری بعدا توضیح داد که «ما این کار را با آنکه از عوارض نامساعدش آگاه بودیم، انجام دادیم. کار دیگری نمی‌شد کرد.» آنها تصمیم گرفته بودند که تمام سپرده‌های ایران را در بانک‌های آمریکایی اعم از سپرده‌هایی که در داخل یا خارج ایالات متحده بود، مسدود کنند؛ اما کمتر کسی از مقامات آمریکایی در آن موقع به وسعت دامنه بازتاب‌ها و عواقب این اقدام، توجه داشت. پرزیدنت کارتر دستور را در ساعت هشت و ده دقیقه صبح امضا نمود و شخصا موضوع را اعلام کرد. ویلیام میلر وزیر خزانه‌داری در یک جلسه مطبوعاتی توجیهی که در کاخ سفید تشکیل شد، تاکید کرد که این اقدام «صرفا پاسخی است به اعلامیه مربوط به تصمیم ایران در خصوص خارج کردن سپرده‌هایش از بانک‌های آمریکایی و با اشغال سفارت آمریکا در تهران رابطه‌ای ندارد.» شواهد بعدی هم جای تردید در اظهارات میلر باقی نگذاشت. در آن مرحله هیچ چیز حاکی از این نبود که دولت آمریکا می‌خواهد از سپرده‌های ایران به صورت یک وسیله مهم در چانه زدن برای آزادی گروگان‌ها، استفاده کند (گرچه سپرده‌های مسدود شده ایران بعدها به صورت چنین وسیله‌ای مورد استفاده قرار گرفت).