گنج شایگان - ۳
کارخانههایی که ساخته و نابود شدند
محمد علی جمالزاده، داستان نویس مشهور ایرانی در کتاب «گنج شایگان» خود موضوع صنعت در ایران را دستمایه پژوهش قرار داده است و ضمن ارائه تحلیلی کوتاه از روزگار کارخانهداران ایرانی و مناسبات آنها با دولتهای وقت، اسامی کارخانههای ایرانی را از دوران قاجار ذکر کرده و نام برخی شرکتهای فعال را نیز در کتابش آورده است که برای خوانندگان ارجمند جذاب خواهد بود.
از نیم قرن به این طرف به دفعات کارخانجات مختلفه و متنوعه در ایران ایجاد گردیده چه به دست خود ایرانیان و چه به دست خارجیان و علاوه بر ایجاد کارخانه تشبثات تجارتی عدیده نیز به عمل آمده، ولی اغلب به ملاحظه بیتجربگی و بیثباتی و مخصوصا رقابت و اشکالتراشی دو همسایه نامیمون (روس و انگلیس) نتیجه که مطلوب بوده به دست نیامده است و ما در ذیل بعضی از آن تشبثات را به شمار میآوریم:
کارخانهها
۱ - کارخانه ریسمانریسی در سال ۱۲۷۵: این کارخانه واقع بود در قرب قصر قاجار نزدیک به طهران. چرخ بخار و اسب لازمه آن به مبلغ ۹۵هزار تومان به توسط محمودخان ناصرالملک از مسکو خریده شده بود و بعد از چندی کار کردن معطل ماند و بعد عمارت آن در ابتدا مخزن تدارکات حربیه شد و بعد ضرابخانه دولتی و اسباب بخار و اشیای آن به مبلغ ۱۰هزار تومان به توسط میرزا علینقیخان حکیم الممالک به فروش رفت.
۲ - کارخانه تفنگسازی در طهران در سال ۱۲۷۶: این کارخانه در ماهی هزار قبضه تفنگ دنگی میساخت.
۳ - کارخانه کاغذسازی در طهران.
۴ - کارخانه شکرریزی در مازندران.
۵ -کارخانه چلواربافی در نزدیکی طهران.
۶ - کارخانه بلورسازی در حدود سال ۱۲۸۵ در طهران ساخته شد و به معلمی موسیو ولانژ نام بلور بسیار اعلی به عمل آورد، ولی بعدها به ملاحظه نقصان مواد لازمه به هم خورد و بعد در حوالی ۱۳۰۵ حاج محمدحسن امین دارالضرب کارخانه دیگری احداث نمود و در سال ۱۳۰۹ «کمپانی بلژیکی بلورسازی در ایران» کارخانه را راه انداخت، ولی باز بسته شد.
۷ - کارخانه چینیسازی حاجمحمدحسن امین دارالضرب در طهران و کارخانه حاجی عباسعلی و حاجیرضا در تبریز که به واسطه دسایس روسها به هم خورد و قریب ۱۳۰هزار تومان به مشارالیهما ضرر وارد آورد.
۸ - کارخانه شمعریزی در طهران.
۹ - کاغذگری در اصفهان و طهران.
۱۰ - کارخانجات جبه خانه در طهران و اصفهان.
۱۱ - کارخانه نساجی اقمشه کتانی در اصفهان که قشون مسعودی ظلالسلطان از آن منسوجات لباس داشتند.
۱۲ - کارخانه ابریشمتابی در گیلان به دست حاجمحمدحسن امینالضرب. این کارخانه را با اسباب و آلات کامل از لیون (فرانسه) و از کارخانه برتو به ایران آورده بودند.
۱۳ - کارخانه ابریشمتابی در برکاده نزدیک رشت با سرمایه روسی و به دستیاری آقامحمدمحسن رشتی ساخته شد، ولی به ملاحظات سیاسی و سوء اداره چندی بعد تعطیل شد.
۱۴ - کارخانه باروطکوبی با چرخهای بخار اروپایی که دولتی بود.
۱۵ - کارخانه چاشنیسازی که در سال ۱۲۷۸ برپا شد.
۱۶ - کارخانه گاز که در سال ۱۲۹۷ با ۳۰هزار لیره مخارج به مباشرت حاجیمیرزا حسینخان قزوینی سپهسالار در طهران برقرار شد، ولی به ملاحظه نبودن زغال تعطیل شد و چند سال بعد یک نفر ایرانی به ۱۰هزار لیره او را خرید و در سال ۱۳۰۹ فروخت به یک کمپانی بلژیکی موسوم به «کمپانی عمومی بلژیکی روشنایی و حرارت در ایران» این کمپانی هم پس از آن که ماشینهای زیادی آورد کارش پیشرفت ننمود و کارخانه بسته شد.
۱۷ - کمپانی بلژیکی سوم موسوم به «کمپانی بلژیکی قندسازی در ایران» با سرمایه بزرگی به ایران آمد و در زمستان ۱۳۱۳ شروع به چقندرکاری نمود ولی مواد خام گران و خرجهای اتفاقی مجبورش نمود که در سال ۱۳۱۷ کارخانه را ترک نماید و این کارخانه واقع است در کهریزک در جنوب غربی طهران.
۱۸ - کارخانه کبریتسازی که در سال ۱۳۰۸ در نزدیکی طهران در خرازین با یک سرمایه ابتدایی ۲۰هزار لیره توسط کمپانی روسی ایجاد شد ولی نتوانست با کبریت اتریش و سوئد رقابت نماید و بسته شد.
۱۹ - کارخانه ریسمانریسی که در سال ۱۳۱۲ به توسط مرحوم مرتضی قلیخان صنیعالدوله با ماشینهای بسیار گران ایجاد شد و در ابتدا محصول آن اعلا بود ولی با مالالتجاره خارجه از حیث قیمت نتوانست رقابت نماید و بسته شد.
۲۰ - کارخانه ریسمان ریسی در تبریز. این کارخانه را حاج رحیم آقای قزوینی پسر حاجی فتحعلی در حوالی ۱۳۲۶ بنا نموده و هنوز هم کار میکند.
۲۱ - دو کارخانه پنبهکاری حاج میرزا علیمحمد اصفهانی در سبزوار و پسنانسکی در نیشابور.
۲۲ - کارخانه چراغ برق در طهران که متعلق است به حاج حسین آقای امینالضرب این کارخانه تا به حال کار میکند و مغازهها و خیابانهای مهم طهران را روشنی میدهد. این کارخانه در حوالی سال ۱۳۲۳ از آلمان و از «شرکت عمومی الکتریک» به ایران آورده شد و در سال ۱۳۲۵ شروع به کار نمود و تا ۴۰۰۰ چراغ میتواند روشنی بدهد.
۲۳ - کارخانه برق کوچک دیگری در طهران در خیابان ارک هست که عمارت دولتی را روشنی میدهد.
۲۴ - کارخانه چراغ برق در مشهد، این کارخانه را مرحوم حاجی محمدباقر میلانی معروف به رضایوف از طرف مظفرالدین شاه در حوالی سال ۱۳۲۰ از روسیه به قیمت ۸هزار تومان برای روشن کردن حرم مطهر حضرت رضا وارد نمود و علاوه بر حرم مطهر قسمت خیابان موسوم به خیابان بالا را هم که واقع است بین کارخانه و حرم مطهر روشنی میداد.
۲۵ - کارخانه چراغ برق در رشت و در تبریز: کارخانه تبریز را قاسم خان امیر تومان پسرعلی خان والی به آنجا آورده است و ۱۲۵ اسب قوه دارد.
۲۶ - کارخانه آجرپزی در نزدیکی طهران متعلق است به حاج حسین آقای امینالضرب و مدتها است بسته شده.
۲۷ - کارخانه چلواربافی در نزدیکی طهران که از زمان ناصرالدین شاه است.
۲۸ - کارخانه آجرپزی در اورمیه: این کارخانه را با یک آسیای بخاری در سال ۱۳۳۲ آلمانها در آنجا برپا نمودهاند.
۲۹ - کارخانه صابونپزی نظافت در طهران که امتیازش در ۱۴ ذیالقعده ۱۳۲۸ به ربیعزاده و شرکا داده شد و صابون بسیار خوب به عمل آورد.
علاوه بر کارخانههای مذکور از اوایل قرن دوازدهم هجری به این طرف کارخانههای بسیار دیگری هم در ایران برپا شده چنانکه نادرشاه افشار در حدود نیمه قرن مذکور در نزدیکی آمل یک کوره آهنسازی برپا نمود و در آنجا مدتی گلوله و خمپاره میریختند و نعل اسب میساختند و هم در آنجا اقدامات برای ساختن لنگر کشتی نمودند. پس از نادرعباس میرزای نایبالسلطنه در نیمه اول قرن سیزدهم هجری در مدت حکمرانی آذربایجان که بنای نظام جدید را در ایران گذاشت پس از آنکه ۴۰۰۰ قبضه تفنگ از انگلیس وارد نمود مقرر داشت که استادان تفنگ ساز ایران در جبه خانه سرکاری به همان ساخت و ترکیب تفنگ بسازند و در اندک وقتی ۲۰۰۰۰ قبضه تفنگ به سعی استادان ایران موجود گردید و پس از آن هم مدتی باز مشغول کار بودند و سوای آن جنس تفنگ تفنگهای جوهردار به طرز حسن جزایری و موسی و طرح قرم و نمونه سایر کارخانههای عثمانی که از ۷۰۰ قدم و ۱۰۰۰ قدم نشانه میزد میساختند و به علاوه باروطخانه نیز به وضع باروط خانه فرنگ ساخته و پرداخته گردید که روزی قریب به سه خروار باروط در آنجا به عمل میآمد و نیز استادان از ایران به انگلیس فرستاد و مبالغی خطیر هرساله در وجه مواجب آن جماعت تعیین شد و بعد از چهار سال و پنج سال مراجعت کردند و در ایران مشغول کار شدند و چخماق و تفنگ و سایر اسباب و آلات جنگ که از دستگاه آنان بیرون میآمد تکلف و پرکاری آنها از کار انگلیس بیشتر بود و نیز نایبالسلطنه توپچیان از انگلیس و فرانسه چون مسترلنزی و غیر او آورد و بنای تعلیم گذاشتند و کوره توپریزی و چرخ سوراخکردن به وضع فرنگ ساخته گردید و بنا به گفته عبدالرزاق بیک دنبلی مولف تاریخ «ماثر سلطانی» تا حدود سال ۱۲۴۰ قریب صد قبضه توپ صخره کوب از کوره بیرون آمده بود و آن توپها را به عرادها سوارکرده بودند چنانکه توپی را که نادرشاه بر سر دره خار و ورامین برای جنگ افغان با صد نفر میبرد و با بیست و سی نفر پر کرده و خالی میکردند در عهد نایبالسلطنه با پنج و شش نفر توپچی و چهار سر اسب در میدان دشمن به هر طرف که میخواستند میگرداندند و در یک دقیقه هفتبار توپ را پر کرده و خالی مینمودند و قریب ۷۰۰۰ نفر عمله توپخانه میبوده است. علاوه بر کورههای مذکور نایبالسلطنه برای لباس نظام و قشون خویش در خوی بنای ماهوتسازی را نهاد و اسباب و افزار آن را از روس وارد نمود و هم وی اسباب باسمه و چاپخانه سربی از مسکو به تبریز وارد نمود.
ولی از آن همه کارخانه جز معدودی باقی نمانده و جهات این مساله علاوه بر نکات مذکوره در ابتدای فصل یکی هم فقدان اشخاص بصیر و خبیر در امور کارخانه و کارخانهسازی در ایران بود و البته اگر در ایران اشخاصی بودند که قبل از آنکه کارخانه به ایران آورده شود میتوانستند صلاحیت یا عدم صلاحیت آن را دریابند و در امور اقتصادی و ملکی و تجارتی مربوطه با کارخانه مزبور غور و دقت و تتبع به عمل آورند این همه کارخانه بیکار و بیحاصل نمیافتاد. مثلا وقتی که میخواستند کارخانه کاغذگری وارد نمایند لازم بود مقدمه رجوع به اشخاصی که در این فن خبره هستند بشود تا مشارالیه از روی قوانین علمی و اصول فنی ببیند کدام نقطه ایران برای این کار صلاحیت دارد، از کدام نقاط و به چه قیمتی میتوان مواد خام لازم را به دست آورد و آیا وقتی که قیمت این مواد را با قیمت کرایه حملونقل و انبارداری و مزد عمله و کارگر و مخارج اتفاقی ترمیم و تعمیر کارخانه و مخارج کرایه محل و غیره جمع نمود قیمت عمل آوردن کاغذ چقدر میشود و در صورتی که فلان مبلغ درصد منفعت را هم به مجموع مصارف و مخارج فوق بیفزاییم آیا قیمت این کاغذ با قیمت همان جنس کاغذ که از خارج یا از کارخانه داخلی دیگری بیرون میآید اقلا مساوی هست یا نه.
علاوهبر نکات فوق شخص خبره باید نکات بسیار دیگری را هم در نظر بگیرد و از آن جمله نکاتی است که راجع میشود به آیندههای نسبتا دور؛ مثلا باید پس از چندین سال که خیلی محتمل است ترقی و علم و صنعت کارخانههای کاغذگری تازه بسازد که مخارجش کمتر باشد و کارگر کمتر لازم داشته باشد و در مدت کمتر کاغذ خوبتر و زیادتر به عمل آورد در این صورت آیا صاحب کارخانه ما توانسته است در فلان مدت معین از منافع خود مبلغی به اسم مبلغی احتیاطی کنار گذاشته باشد که به جای کارخانه کهنه و طرز قدیمی خود کارخانه طرز جدیدی وارد نماید. معلوم است در صورتی که رعایت این نکته نشده باشد دیری نخواهد گذشت که کاغذی که محصول کارخانه تازه است به میان میآید و به مناسبت بهتر بودن جنس و ارزانتر بودن قیمتش کاغذ کارخانه ما را از بازار میراند و تمام مشتری و معامله کاغذ را به خویش جلب مینماید. نکته دیگر که رعایتش قبل از وارد نمودن کارخانه لازم است مساله رقابت با کارخانههای خارجی است و برای این مقصود باید قیمت محصول آن کارخانهها را نه فقط در زمان حاضر در نظر گرفت، بلکه از روی اطلاعات و تدقیقات صحیحه فهمید که آن کارخانهها در موقع چشم و همچشمی قیمت مالالتجاره خود را تا به چه اندازه میتوانند پایین بیاورند و برای کشف این مساله باید نکات چندی را در نظر گرفت که از آن جمله است کمک و همراهی که محتمل است دول خارجه برای رواج مالالتجاره مملکتی خود از تجار و صاحبان کارخانه که رعیت یا در تحت حمایت آنها هستند بنمایند؛ مثلا حق گمرک را برای صادرات آنها یا برای واردات آنها یا هم برای صادرات و هم برای واردات آنها تخفیف بدهند یا به کلی از آن صرفنظر نمایند. از طرف دیگر ممکن است در خود داخله هم کمکم موادخام و مزد کارگر و قیمت حملونقل و غیره گرانتر شود و در این صورت معلوم است قیمت مالالتجاره هم به همان نسبت قهرا گرانتر خواهد شد آیا آن وقت با وجود ترقی قیمت در مقابل مالالتجاره خارجی میتوان ایستادگی نمود و نگذاشت کارخانه بخوابد یا نه.
گمان نمیرود تمام اشخاصی که کارخانه به ایران وارد نمودهاند مراعات نکات مزبور و بسیاری از نکات دیگر را که ما در این رساله نمیتوانیم به ذکر آنها بپردازیم نموده باشند و البته یکی از جهات مهم عدمپیشرفت آنها هم همین بوده است.
بهترین راه جلوگیری از این مساله هم به نظر ما فرستادن شاگردها است به فرنگستان و مخصوصا در ممالکی که در امور صنعت و کارخانه مانند مملکت آلمان مهارت مخصوص دارند. شاگردهای مزبور باید اقلا هر دو نفرشان با هم در یک کار متخصص و ماهر بشوند و بهتر است که یک نفر آنها سعی کند که در امور اداره کارخانه هم سررشته کافی به هم رساند. معلوم است آشنایی به حال صنعت و مخصوصا فلان رشته مخصوص صنعت در ممالک مختلفه و مخصوصا ممالک همسایه برای شاگردان مزبور اهمیت زیاد دارد چنانکه مذکور گردید.
۲ - شرکتها
تشکیل و تاسیس شرکتهای مختلفه را نیز باید از تشبثات اقتصادی دانست که در ایران به عمل آمده و اگر چه شرح و شماره آنها بیرون از حد این رساله است با این همه ما به ذکر بعضی از آنها به طور اجمال میپردازیم:
۱ - کمپانی امنیه که در حدود سال ۱۳۰۰ به دستیاری مشهدی کاظم امنیه در طهران برپا گردید و در آغاز کار شهرت زیاد حاصل کرد و معامله بسیار نیز نمود، ولی بعدها ورشکست.
۲ - شرکت اتحادیه در تبریز در حدود سال ۱۳۰۵ به دستیاری حاجمهدی کوزهکنانی و برادران و حاجسیدمرتضی صراف تاسیس گردید و مقصودش صرافی بود و در طهران نیز شعبه داشت که مدیر آن حاجی لطفعلی صراف تبریزی مشهور به اتحادیه بود و این شرکت قریب ۱۵ سال دوام نمود.
۳ - کمپانی منصوریه در حدود سنه ۱۳۱۰ در یزد تشکیل گردید.
۴ - کمپانی فارس در تحت ریاست حاجی عبدالرحیم شیرازی که در حدود سال ۱۳۱۵ ایجاد گردیده و هنوز هم مشغول کار است و چنان به امانت رفتار نموده که چکهای آن در شیراز و نواحی مانند اسکناس بانک شاهنشاهی رواج است و هر روز سهام آنها رو به ترقی میرود.
۵ - شرکت مسعودیه در اصفهان که در اوایل سال ۱۳۱۶ به دستیاری حاجمحمد حسین کازرونی معروف به حاجکاکا حسین در اصفهان برپا گردید. این شرکت هنوز هم دایر و مشغول تجارت خارجه و صرافی میباشد.
۶ - شرکت اسلامیه که مقارن با شرکت مسعودیه در اصفهان به دستیاری حاجمحمد حسین کازرونی سابقالذکر تاسیس گردید. مقصود این شرکت رواج پارچهای وطنی بود و برای اجرای این مقصود زحمت بسیار کشید و دستگاههای پارچهبافی متعدد برپا نمود و مدتی کارش رواج زیاد داشت. اداره این شرکت در پنجشنبه ۲۶ شوال ۱۳۱۶ باز شد. سرمایه شرکت ۱۵۰.۰۰۰ تومان و عبارت بود از ۱۵.۰۰۰ سهم ده تومانی. علاوهبر حاجمحمد حسین کازرونی که رییس شرکت بود چهار نفر تاجر اصفهانی ذیل نیز وکلای آن بودند: حاجیمیرزا محمد مشکی، حاجمحمد جعفر، حاجمیرزا اسدالله مشهور بنقشینه و حاجیمحمد کاظم مثقالی. اداره شرکت موکول بود به حاجمیرزا علی نقشینه. مقصود شرکت مزبور دادوستد منسوجات اصفهان و داخله ایران و مهیا نمودن کارخانه ریسمانبافی بود. تاریخ نظامنامه شرکت ذیالقعده ۱۳۱۶ است.
ارسال نظر