دولت بزرگ شد
درصد مزد و حقوق بگیران دولتی از 20درصد درسال 1345 به 29درصد در سال 1351 رسید

در مناطق روستایی کشور در سال ۱۳۴۵ بیش از دو سوم شاغلان (۳/۶۹درصد) را کارکنان کشاورزی شامل می‌شوند و پس از آن ۹/۲۰درصد از شاغلان در قسمت استخراج و تولید کار می‌کردند و سهم سایر مشاغل بسیار ناچیز است.
در سال 1349 از نسبت شاغلان در اکثر گروه‌ها به نفع شاغلان در قسمت کشاورزی و استخراج کاسته گردیده است و بالاخره در سال 1351 فقط بر میزان شاغلان روستایی در قسمت کشاورزی اضافه شده است، به طریقی که از 7/69‌درصد در سال 1349 به 8/74درصد در سال 1351 رسیده است.
۸-۷- توزیع شاغلان در بخش‌های عمومی و خصوصی
همان طور که توزیع جدول زیر نشان می‌دهد، از سال 1345 تا 1351 بر نسبت جمعیت شاغل در بخش دولتی اضافه شده است (از 7/9‌درصد به 1/11درصد رسیده است). میزان افزایش شاغلان در بخش دولتی در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی می‌باشد.
چون شاغلان در بخش دولتی مزد و حقوق‌بگیر هستند، به همین جهت به منظور مقایسه، سهم مزد و حقوق‌بگیران بخش دولتی و خصوصی از کل مزد و حقوق‌بگیران طی سال‌های ۳۱-۱۳۴۵ در جدول شماره ۱۵-۷ مورد محاسبه قرار گرفته است. با توجه به این جدول مشاهده می‌گردد که به همراه افزایش نسبی مزد و حقوق‌بگیران بخش عمومی از کل شاغلان سهم این گروه (مزدوحقوق‌بگیران دولتی) از کل مزد و حقوق‌بگیران طی سال‌های ۵۱-۱۳۴۵ نیز افزایش محسوسی داشته است. در سال ۱۳۴۵ از کل مزد و حقوق‌بگیران ۱/۲۰درصد در بخش دولتی به کار اشتغال داشتند که این رقم در سال‌های ۱۳۴۹ و ۱۳۵۱ به ترتیب برابر ۹/۲۴ و ۲/۲۹ درصد گردیده است.
یعنی در سال 1351 حدود یک سوم مزد و حقوق‌بگیران در بخش عمومی کار می‌کردند. در مقایسه مناطق شهری و روستایی دیده می‌شود که میزان مزد و حقوق‌بگیران دولتی در مناطق شهری از 7/31درصد در سال 1345 به 1/38درصد در سال 1351 و در مناطق روستایی از 0/6درصد به 6/11درصد رسیده است، بنابراین می‌توان گفت که طی این سال‌ها در کلیه مناطق کشور بر نسبت مزد و حقوق‌بگیران بخش‌های دولتی اضافه شده است.
۹-۷- متوسط سال‌های فعالیت نیروی کار
در جوامعی که افراد به ادامه‌تحصیلات می‌پردازند و دیرتر وارد بازار کار می‌شوند و همچنین دارای قوانین بازنشستگی هستند،‌ یعنی در سن معینی کار کردن را ترک می‌کنند، متوسط سال‌های فعالیت نیروی کار کمتر از جوامعی است که نیروی فعال کشور بدون دیدن دوره‌های آموزشی یا کارآموزی شروع به کار می‌نمایند و تا سنین پیری و کهولت نیز به ادامه‌کار می‌پردازند. در ایران براساس محاسباتی که انجام گردیده و نتایج آن در جدول شماره 16-7 مندرج است، مشاهده می‌گردد که در سال 1349 افراد شاغل کشور به طور متوسط 66/12سال کار کرده‌اند. این رقم در سال 1351 به 6/13 سال فزونی یافته است. در مقایسه ارقام فوق با هم می‌توان گفت که طی دو سال 51-1349 به طور متوسط به میزان دو سال بر مدت اشتغال شاغلان اضافه شده است. این امر نشانه تداوم بیشتر کار برای شاغلان یعنی کاهش میزان مرگ‌و‌میر در گروه‌های سنی 15-64ساله می‌باشد.
متوسط سال‌های فعالیت نیروی کار در مناطق شهری و روستایی طی سال‌های ۵۱-۱۳۴۹ از رشد یکسانی (حدود یک سال) برخوردار بوده است، ولی همان طور که در بالا گفته شد، در جامعه روستایی چون افراد خیلی زود و در سنین جوانی شروع به کار می‌نمایند و نیز خیلی دیر دست از کار می‌کشند، متوسط سال‌های اشتغال شاغلان حدود ۴سال بیشتر از مناطق شهری می‌باشد.
10-7- وضع سواد و تحصیلات جمعیت شاغل
درجه تخصص و مهارت شاغلان تاثیر زیادی بر میزان بازدهی کار و بهره‌وری از آن خواهد داشت. در قسمت مربوط به مهارت و تخصص افراد شاغل دیدیم که بیش از ۶۰درصد شاغلان در سطح کشاورز و کارگر ساده به کار اشتغال دارند و از ۴۰درجه بقیه هم حدود ۳۶درصد کارگر ماهر می‌باشند و چون بین مهارت افراد و میزان سواد و تحصیلات آنها ارتباط مستقیمی وجود دارد به همین علت، وضع سواد و تحصیلات افراد شاغل نیز می‌تواند به عنوان یکی از شاخص‌های اصلی اشتغال مورد مطالعه قرار گیرد.از کل شاغلان در سال ۱۳۴۵، ۲/۷۰درصد بی‌سواد بوده‌اند که میزان بی‌سوادان در مناطق شهری برابر ۵/۴۹درصد و در مناطق روستایی بالغ‌بر ۸۳درصد بوده است. در مقایسه بی‌سوادی مردان با زنان شاغل در این سال دیده می‌شود که میزان بی‌سوادی زنان چه در مناطق شهری و چه در مناطق روستایی بیشتر از مردان است.
میزان بی‌سوادی جمعیت شاغل در سال 1349 برابر 1/66درصد و در سال 1351 برابر 7/66درصد می‌باشد. طی سال‌های 51-1345 از میزان بی‌سوادی شاغلان زن خیلی بیشتر از میزان بی‌سوادی مردان شاغل کاسته شده است که این کاهش بیشتر مربوط به مناطق شهری می‌باشد (جدول شماره 17-7).
در جدول شماره ۱۸-۷- توزیع نسبی جمعیت شاغل بر حسب میزان سواد و تحصیلات در مناطق شهری و روستایی نمایش داده شده است. با توجه به این جدول می‌بینیم که طی سال‌های ۵۱-۱۳۴۵ به دنبال افزایش نسبی شاغلان با سواد، بر نسبت باسوادان در تمام سطوح تحصیلی اضافه شده است.