در آغاز همین سال دعوت شد که پیشنهادهای مناقصه داده شود، به‌رغم اینکه مطالعه عملی میزان هزینه‌های آن را دو برابر مبلغی که مجلس به آن اختصاص داده بود تخمین زده بود، کروپ (Krupp) حتی هزینه‌های آن را 13میلیون تومان برآورده کرده بود.با اینکه حکومت این طرح را به طور موقت مسکوت گذاشت آن را یکباره فراموش نکرد.

در سال ۱۹۳۸ پس از مطالعه و تدارکات بسیار میان ایران و کنسرسیوم آلمانی برای ساختن دو کوره قالب‌گیری یا ذوب‌آهن با تولید روزانه ۱۵۰ تن، کارخانه فولاد، کارخانه ورق آهن و فولادسازی، کارخانه مفتول‌سازی، ریخته‌گری، آهن‌آلات، زغال کوک‌شکن، کارخانه برق و کارخانه‌های فرعی مانند کارخانه آهک، کارخانه آمونیاک، کارخانه هیدروکربن، بنزین و کارخانه تقطیر قیر قراردادی به امضا رسید، قرار بود این کارها در مدت یک سال و نیم تمام شود و ۱۲۰۰ کارگر تمام‌وقت استخدام شده بود. قرار بود محل اصلی در جنوب تهران نزدیک کارگاه‌های سمنت‌سازی باشد، اما به جای آن کرج به سبب داشتن ذخایر مناسب‌تر آب، برگزیده شد. اما ذخایر زغال برای کارخانه برق و کوره‌های قالب‌گیری آهن یا ذوب‌آهن، جای نامناسبی بود و می‌بایست از شمشک و زیر آب نزدیک ۳۵میل فاصله آورده شود. در سال ۱۹۳۹ رضاشاه نخست سنگ بنای آن را بر زمین گذاشت و هرچند کارها طبق نقشه پیش می‌رفت در سال ۱۹۴۱ که متفقین به ایران یورش بردند، هنوز پایان نیافته بود. البته این امر به آن معنی است که کل پروژه در معرض خطر قرار گرفت، زیرا که همه روابط ایران با آلمان قطع شد و این طرح مسکوت ماند.ناحیه دیگر فعالیت‌ها که آن نیز توجه روزافزونی دریافت کرد بخش برق بود، گسترش برق برای سازمان دادن به تولیدات گوناگون صنعتی موردنیاز بود.
نتیجه
انسان نمی‌تواند از پیشرفتی که طی یک دهه از ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۱ در ایران به حاصل آمده است، تحت‌تاثیر قرار نگیرد.کشوری که به سختی صنعتی در اختیار داشت تا سال ۱۹۴۱ برنامه صنعتی ۲۶۰میلیون دلاری را تحقق بخشیده و به اندازه همین مبلغ در راه‌آهن خود سرمایه‌گذاری کرده بود. درست است که تفاوت بسیار با کشورهایی مانند مصر و ترکیه رفع نشده بود، اما جهش بزرگ به پیش انجام گرفته بود. هرچند هزینه این جهش بزرگ هم از لحاظ اقتصادی و هم اجتماعی زیاد بود. مشکل می‌توان دریافت که چگونه ایران می‌توانسته است با هزینه‌ای کمتر این جهش را انجام دهد. بار این هزینه را ناچار مردم تحمل می‌کردند، باری که شغل‌های زیادی که به تازگی ایجاد شده بود نتوانست آن را جبران کند. هرچند که اکثریت مردم در منافع این پیشرفت که در میان صفوف روشنفکران انتقاد برانگیخته بود، سهیم نشدند، با وجود این در ضمن افتخار و غروری وجود داشت که ایران توانسته بود آن همه پیشرفت را با قدرت خود و بی‌سرمایه خارجی به دست آورد. هرچند رژیم در آثار منتقدان بعدی و روزگار حاضر به عنوان خلاصه و چکیده تمام بدی‌‌ها بود، او به طرزی طعنه‌آمیز توانسته بود بسیاری از هدف‌های اجتماعی اقتصادی اصلاح‌طلبان سده نوزدهم ایران و نیز هدف‌های اصلاح‌طلبانه‌ای را که دموکرات‌های ایران در دو دهه نخست سده بیستم مطرح کرده بودند، جامه عمل بپوشاند.