تاریخ علم- اندیشمندان مسلمان و تاریخ علم اقتصاد -۴
دانشمندان مسلمان و علم اقتصاد
توما میافزاید: حضرت محمد (ص) به عنوان پیامبر و رهبر سیاسی جامعه اسلامی، از مقابله با افزایش قیمتها بهوسیله اقدام مستقیم خودداری میورزید و میفرمود فقط خدا است که قیمتها را تعیین میکند (که معنایی جز دست نامریی آداماسمیتی ندارد).
مترجم: جعفر خیرخواهان
توما میافزاید: حضرت محمد (ص) به عنوان پیامبر و رهبر سیاسی جامعه اسلامی، از مقابله با افزایش قیمتها بهوسیله اقدام مستقیم خودداری میورزید و میفرمود فقط خدا است که قیمتها را تعیین میکند (که معنایی جز دست نامریی آداماسمیتی ندارد). حضرت محمد (ص) اعلام میکرد کسی که کالایی را به بازار عرضه کند درآمدی که دریافت میکند حکم رحمت و نعمت دارد، اما انحصارگری که جلوی عرضه کالا به بازار را میگیرد درآمد دریافتیاش برایش لعنت میآورد.
در بین اندیشمندان مسلمان قبل از قرن نهم که برخوردار از درک عمیق مسائل و موضوعات اقتصادی بودند، حقوقدان عراقی ابویوسف (۹۸-۷۳۱) نمونه آشکاری است. او که زیر نظر ابوحنیفه (بنیانگذار مکتب فکری سنی حنفی) فقه اسلامی را یاد گرفته بود، در دوره چندین خلیفه عباسی، به شغل قضاوت مشغول بود و سرانجام خلیفه عباسی هارون الرشید وی را به قاضیالقضات در بغداد پایتخت حکومت اسلامی منصوب کرد. او در مقام قاضی القضاتی بود که «کتاب الخراج» را نوشت و برای خلیفه هارون الرشید فرستاد. در این کتاب ارزشمند، قاضی قرن هشتم میلادی درک و فهم خویش از مالیاتستانی، مالیه عمومی، تولید کشاورزی و سایر موضوعات اقتصادی مرتبط را به نمایش میگذارد. ابویوسف در کتاب الخراج ترجیح خود به مالیات تناسبی بر تولیدات کشاورزی را نشان میدهد به جای اینکه اجاره ثابتی بر زمین وضع شود. او مالیات تناسبی بر محصولات کشاورزی را عادلانهتر میبیند در عین حال که انگیزه بیشتری برای زیرکشت آوردن زمین بیشتر فراهم میسازد؛ بهطوری که درآمد بیشتری عاید دولت میسازد. ابویوسیف شدید مخالف به مزایده گذاشتن زمین بود، رسمی که طبق آن مامور مالیاتی میتوانست در صورت بدهی معوقه مالیاتی، زمین را مصادره کند. بسیار جالب است که این حقوقدان مسلمان قرن هشتم میلادی، ضوابط معینی را پیشنهاد داد که جلوتر از اصول پیشنهادی ۱۰۰۰ سال بعد آداماسمیت (۱۷۷۶) به عنوان چهار معیار مالیاتستانی بود؛ یعنی عدالت، قطعیت، آسانی وصول و کارآیی اقتصادی. در نتیجه این اصول و کاهش دادن بار مالی مالیاتها بر مالیاتدهندگان بود که ابویوسف پیشنهاد اصل توانایی پرداخت و آسانی را با ملاحظه زمان، مکان و شیوه پرداخت این مالیاتها داد. بهعلاوه برای کاهش احتمال فساد در جمعآوری مالیاتها، ابویوسف پیشنهاد مدیریت متمرکز مالیاتی و استفاده از کارکنان حقوق بگیر تحت نظارت اکید را به عنوان ماموران وصول مالیات داد. ابویوسف همچنین بینشی عمیق درباره مسائلی مثل توزیع درآمدهای مالیاتی، مسوولیتهای دولت در رابطه با رفاه اجتماعی، کمک به توسعه اقتصادی و ساختن زیرساختهای اقتصادی- اجتماعی و کارهای عمومی از قبیل جاده، پل و کانالهایی جهت حمل و نقل یا آبیاری داشت. او همچنین درباره انواع مختلف مالیاتها شامل مالیات معین بر کالاها، مالیات بر ارث، عوارض وارداتی و مسائل مرتبط با عرضه آب، شیلات، جنگل و زمینهای مرتع داد.او در مورد پروژههای خصوصی و مسوولیتهای دولتی مینویسد: «و اما درباره کانالهای کوچکتری که مردم برای آبیاری زراعت، باغ میوه، صیفی کاری و غیره استفاده میکنند، هزینه لایروبی و مرمت آنها باید برعهده ساکنان محل باشد. در این موارد نباید هیچ باری بر خزانه دولت بیفتد.»از نظر ابویوسف، اگر پروژهای به کل جامعه مسلمین نفع نمیرساند هزینه آن نباید بردوش مالیاتدهندگان بیفتد.
۵ - نقش مسلمانان در تاریخ علم اقتصاد
اگر چه اندیشمندان طی دو و نیم قرن اولیه تاریخ اسلام درک جامعی از اقتصاد زمانه خویش را نشان دادند، درک آنها از اقتصاد بالا رفت زمانی که شاهد برآمدن اندیشهها و تفکرات غیراسلامی در این میانه بودند. درک اسلامی از موضوعات اقتصادی، از آثار اساتید یونانی و سیاستنامههای با منشا فارسی که به عربی ترجمه میشد منتفع میگشت.فلسفه طی قرن نهم، زمانی وارد اسلام شد که مامون خلیفه عباسی به مسیحیان سوری ساکن بغداد دستور داد تا آثار یونانیها را به عربی ترجمه کنند. این ترجمهها باعث شد تا حجم بسیار زیادی فعالیت فلسفی و برخی از بزرگترین فلاسفه در تاریخ بوجود آید. کسانی که آثار فلسفی یونان باستان را به بحث گذاشته، باز تولید کرده و شرح و تفسیر بر آنها نوشتند. نخستین فیلسوف مسلمان الهام گرفته از فلسفه یونان، الکندی عرب (متوفا به ۸۷۰) بود که خیلی زود بسیاری کسان دیگر عمدتا ایرانی به او پیوستند. اما حتی قبل از الکندی، یک «مکتب فلسفی» اسلامی خردگرا- مکتب معتزله- ظاهر شده بود که اوج آن در زمانی بود که عبدالجبار یک جلد کتاب در قالب دیالکتیکی به نگارش درآورد.آن لمتون در کتاب «نظریه و عمل در دولت ایرانی قرون وسطی» (۱۹۸۰) مینویسد: ادبیات سیاستنامهنویسی یک «شاخه مهم و مشخصه از آثار ادبی فارسی بود.» آن زمانی وارد اندیشه اسلامی شد که ابنمقفع ایرانی (۵۷-۷۲۴) یک زرتشتی که به دین اسلام گروید، چهار کتاب (بیش از اسلام در دوره ساسانی) «اندرزنامهها» را به عربی ترجمه کرد و دو سیاستنامه دیگر به عربی نوشت. بهزودی نویسندگان بسیار دیگری به ابنمقفع پیوستند و با نوشتن به زبانهای عربی، فارسی و سایر زبانهای اسلامی، شاخهای از تفکر بهوجود آوردند که درک غنی از فعالیت اقتصادی داشت.در دسترس بودن منابع فارسی و یونانی به عربی که زبان گفتمان روشنفکری و علمی در بین همه اندیشمندان جامعه اسلامی قرون وسطی بود، این اندیشمندان را با موضوعات (اقتصادی یا غیر آن) آشنا ساخت که مورد بحث و جدل متفکران یونان باستان بوده یا در کتب سیاستنامه فارسی پیش از اسلام مطرح شده بود. دسترسی به این کتب، بحثهای اقتصادی اندیشمندان را غنا بخشیده و تراز بحثها را بالاتر برد.
ارسال نظر