تسلط کارتل‌های فولاد بر صنعت اتومبیل

وقتی در سال ۱۹۷۳ میلادی سالوادور دورازو وکیل دادگستری و رییس هیات‌مدیره شرکت براون باوری در مقابل دادگاه کارتل برزیل در ریو قرار گرفت با خشم و تنفر اظهار داشت که من در سال ۱۹۶۸ میلادی زمان و انرژی زیادی صرف کردم تا کنسرسیوم بی.‌بی.‌سی- زیمنس- جنرال‌الکتریک قرارداد ساخت مترو در شهر سائوپالو را ببرد، ولی موفق نشدم و قرارداد به شرکت دیگری داده شد.

دادستان که کنجکاویش تحریک شده بود سوال کرد کدام شرکت برنده قرارداد شد؟ سالوادور که از این همه بی‌عدالتی قیافه‌اش برافروخته بود جواب داد «وستینگهاوس» آقای دادستان از وی سوال نمود که آیا وی در زمان مورد بحث رییس هیات‌مدیره وستینگهاوس نیز نبوده است!؟ سالوادور صریح و روشن ولی با شرمساری جواب داد «بله» من رییس هیات‌مدیره وستینگهاوس نیز بودم!!

البته کوشش مشترک دوستان در کارتل‌ها بدون اجر کرد. قیمت معمولی برای هر واگن مترو معادل ۵۰۰هزار دلار آمریکایی بود، اما برزیل می‌بایستی طبق قرارداد ۷۵۰.۰۰۰دلار برای آن بپردازد. با توجه به اینکه در این معامله ۴۰۸ واگن به برزیل فروخته شد تفاوت عظیم قیمت را می‌توان به آسانی دریافت (رقمی معادل ۱۰۲میلیون دلار تفاوت قیمت!!).

برزیلی‌ها بعدها فریاد برآوردند که با این قیمت می‌توانستیم کارخانه ساخت واگن ایجاد کنیم.

کنترل صنایع فولاد بر صنایع اتومبیل

صنایع اتومبیل‌سازی بزرگ‌ترین مصرف‌کننده تولیدات کارخانجات تهیه فولاد هستند. با توجه به این امر، اصولا اتفاقی نیست که کارخانه‌های اتومبیل‌سازی سال‌ها است که فقط در کشورهای عضو کارتل‌های فولاد متمرکز شده‌اند. برای کشورهای به اصطلاح در حال توسعه یا کشورهایی که عضو کارتل‌های فولاد نیستند ایجاد یک صنعت مستقل اتومبیل‌سازی در حقیقت غیرممکن است، زیرا این کشورها برای تولید اتومبیل خود مجبور به وارد کردن فولاد با قیمت‌های بسیار گران هستند. این وابستگی تا آن حد ایجاد صنعت اتومبیل‌سازی را در کشورهای غیرعضو کارتل‌ها غیرممکن می‌سازد که حتی در اواسط دهه ۱۹۵۰ جنرال‌الکتریک و فورد در برزیل از ایجاد کارخانه‌های اتومبیل‌سازی خودداری کردند، هرچند اکنون کارخانه‌های کاملا مدرن و اتوماتیک در آنجا ایجاد شده است. در راس این کارخانه‌ها (که در حقیقت به مونتاژ اتومبیل مشغول هستند) فولکس واگن آلمان قرار دارد که تحت نام «فولکس واگن برزیل» بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری خارجی صنایع آلمان را به خود اختصاص داده است، و از سوی دیگر شرکت «روبرت بوش برزیل» یکی از پردرآمدترین آنها است.

صنایع اتومبیل در کشورهای به اصطلاح در حال توسعه نظیر آرژانتین، برزیل و مکزیک طی یک دهه به عنوان بهترین بخش تولید کار و پرداخت مالیات رشد کرده است. این البته ظاهر قضیه است و کارتل‌های چندملیتی نیز در بحث‌ها و دفاعیات خود همیشه همین جنبه قضیه را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهند. آنها استدلال می‌کنند که با ایجاد صنایع اتومبیل‌سازی (در حقیقت مونتاژ) تعداد زیادی کار برای افراد محلی ایجاد کرده‌اند و همین طور در اثر پرداخت حقوق و دستمزد و فروش تولیدات رقم درشتی از درآمد مالیاتی دولت را تامین می‌کنند. این ادعاها درست، اما باید گفته شود که این تولید کار و پرداخت مالیات به چه قیمتی برای آن کشور تمام می‌شود. به عنوان نمونه کارتل‌های تولیدکننده با ایجاد صنایع اتومبیل‌سازی (مونتاژ اتومبیل) منافع متعددی را برای خود تامین می‌‌کنند که اهم آنها عبارتند از:

۱ - حمل قطعات اتومبیل از کشور مادر ارزان‌تر و راحت‌تر از حمل خود اتومبیل به کشور دیگر است.

۲ - در کشورهای به اصطلاح در حال توسعه دستمزدها به مقدار بسیار زیادی ارزان‌تر از کشورهای صنعتی است، بنابراین، هزینه اتومبیل مونتاژشده ارزان‌تر خواهد بود.

۳ - با ایجاد کارخانه مونتاژ، قطعات ساخته شده وارداتی برای آنها، کارخانه از حقوق گمرکی و مالیات معاف شده و از حمایت بی‌دریغ دولت‌های دست‌نشانده آن کشورها برخوردار است. بنابراین دست کارتل‌ها در تعیین قیمت آن در بازارهای کشورهای به اصطلاح جهان سوم باز خواهد بود.

۴ - با توجه به موارد فوق و قیمت ارزان این گونه اتومبیل‌ها (تولیدات کارخانه‌های مونتاژ اتومبیل) کارتل‌ها به آسانی می‌توانند بازارهای خود را در کشورهای جهان سوم توسعه بخشند، به عبارت دیگر، موارد فوق و قیمت ارزان این‌گونه اتومبیل‌ها خود عامل موثری در امر توسعه بازارهای فروش است.

۵ - با تکیه بر تبلیغات، اتومبیل‌های مونتاژ شده به عنوان «ساخت کشور» و به عنوان سمبل پیشرفت صنعتی، بازار داخلی را وسعت بیشتری می‌بخشد.مجموع این عوامل به کارتل‌ها اجازه می‌دهد تا به ایجاد و تحکیم بازار داخلی وسیعی برای فروش اتومبیل‌های خود اقدام کنند و در مورد دستمزدها و مالیات‌ها می‌توان گفت: اولا در مقابل سود بی‌حدی که کارتل‌ها به دست می‌آورند غیرقابل توجه است. ثانیا ارزی که کارتل‌ها در قبال ایجاد کارخانه‌های مونتاژ اتومبیل از کشور خارج می‌‌کنند آن قدر زیاد است که سیستم اقتصادی کل کشور را دچار دگرگونی و بحران می‌کند. این مقدار ارز تنها برای پرداخت قطعات اتومبیل، دستمزد متخصصان، کارشناسان خارجی کارخانه، سود حاصل از سرمایه‌گذاری‌ کارتل‌ها است و علاوه بر آن نیز مقدار قابل توجهی ارز برای تامین نیازهای جانبی حاصل از وسعت بازار فروش اتومبیل مصرف می‌شود. نظیر ارز پرداختی برای ورود بنزین، ورود آلومینیوم موردنیاز صنعت اتومبیل‌سازی، ورود لاستیک مصرفی و غیره. امروزه کارتل‌های اتومبیل‌‌سازی همراه با سایر کارتل‌ها به صورت «ارزخوار» کشورهای به اصطلاح در حال توسعه درآمده‌اند و شانس هرگونه سرمایه‌گذاری و در نتیجه پیشرفت صنعتی را از این کشورها سلب کرده‌اند.