کارتل‌ریل راه‌آهن و پیمان شرافتمندانه

در سال ۱۹۶۸ میلادی (۱۳۴۷ شمسی) به نظر می‌رسید کنگره تصمیم گرفته است که کارخانجات تهیه فولاد داخلی را از طریق کنترل واردات در مقابل تولیدکنندگان خارجی حمایت کند. بزرگترین صادرکنندگان فولاد دنیا به دنبال این اقدام، خود را مجبور دیدند با انعقاد قراردادهایی به طور داوطلبانه صادرات خود را به آمریکا محدود سازند. حتی صادرکنندگان بسیار کوچک و تازه پاگرفته‌ای مانند تولیدکنندگان برزیلی، کره‌ای و مکزیکی نیز از این اقدامات آمریکا برکنار نماندند. یک دستورالعمل وزارت دفاع آمریکا تحت عنوان «جنس آمریکایی بخر» شدیدا دستور می‌داد که خریدهایی که از ۲۵۰۰دلار آمریکایی بیشتر بود می‌بایستی حتما و فقط از کارخانجات تهیه فولاد آمریکا خریداری شود.

در حالی که کشورهای صنعتی جهان تحت عنوان «حمایت از تولیدکننده داخلی» این چنین میدان رقابت از بین می‌بردند و سودآوری، تامین آینده و قابلیت صنایع تهیه فولاد خود را موجب می‌شوند، کشورهای آمریکای لاتین، اروپای شرقی، آسیا و آفریقا، که به عنوان کشورهای واردکننده تثبیت شده‌اند، می‌بایستی قیمت‌های دیکته شده بسیار سنگین را بپردازند و در عین حال از ایجاد و توسعه هرگونه تولید داخلی نیز چشم بپوشند.اساس چپاول کارتل‌ها برپیمان‌های شرافتمندانه! استوار است.

کارتل ریل‌های راه‌آهن

تشکیل کارتل مزبور شاید در سال ۱۸۸۳ میلادی (۱۲۶۲ شمسی) صورت گرفته باشد. در این تاریخ از سوی انگلیسی‌ها،‌ آلمان‌ها و بلژیکی‌ها «اتحادیه بین‌المللی تولیدکنندگان راه‌آهن» ایجاد گردید که بعدها؛ یعنی در سال ۱۹۲۹ میلادی (۱۳۰۸ شمسی) تولیدکنندگان آمریکایی نیز بدان پیوستند. برای اجرای مفاد توافق شده این «پیمان شرافتمندانه» دبیرخانه‌ای به نام «کمیته لندن» به وجود آمد. از جمله مسائلی که می‌بایستی دقیقا معین و به اجرا گذارده شوند، تعیین حداقل‌ قیمت‌های صادراتی، حمایت بازار داخلی و مشخص نمودن مقدار تولید توسط هر عضو بود. به‌خصوص جریمه‌های بسیار سنگین برای آنهایی که تولید خود را از مقدار تعیین شده بالاتر می‌بردند، در نظر گرفته شده بود؛ زیرا به تنهایی از طریق کنترل تولید می‌توان کمبود مصنوعی ایجاد کرد و قیمت‌های بالای موردنظر را به مصرف‌کننده تحمیل نمود. به علاوه جلوگیری از رشد رقبا از اهم وظایف بود. مخارجی که هریک از اعضا در راه از میان برداشتن رقبا می‌بایستی تحمل کنند، از حساب ویژه‌ای به نام «سرمایه ذخیره» تامین می‌شد. برای تامین مخارج «جنگ» علیه غیراعضا هریک از اعضا شش شلینگ به ازای هر تن از صادرات خود را به حساب این «صندوق جنگ» واریز می‌نمودند.

«پیمان شرافتمندانه» همه ریل‌هایی را در بر می‌گرفت که فوق ۱۸ کیلوگرم در هر متر وزن داشتند. به هر تولیدکننده عضو مقداری که می‌بایستی تولید کند، دیکته می‌شد. هر «گروه» می‌بایستی کلیه صادرات حوزه خود را، حتی صادرات غیراعضا را، به حساب مجموع سهم تولید در نظر گرفته شده خود به حساب آورد. زیان حاصل (یا عدم منافع بیشتر در اثر صادرات کمتر) از آن مقدار صادرات غیراعضا که به حساب سهم آن عضو یا «گروه» گذارده می‌شد، جبران می‌گردید. از طریق اعمال این سیاست دقیق سطح تولید جهانی به حد دلخواه نگهداشته می‌شد و در نتیجه قیمت‌ها به دلخواه افزایش می‌یافت. البته یکی از وظایف و مسوولیت‌ها آن بود که به هیچ‌وجه اجازه داده نشود که یک تولیدکننده «غیرعضو» بتواند قرار داد فروش منعقد کند. کلیه ضررهایی که احتمالا در این راه حاصل می‌شد از «سرمایه ذخیره» و توسط «صندوق جنگ» تامین می‌گردید و خلاصه آنکه تمامی قدرت مالی صنایع فولاد بین‌المللی برای از بین بردن تولیدکنندگان غیر عضو به کار گرفته می‌شد. رشوه، دامپینگ، انعقاد قرارداد با شرایط مناسب‌تر (که معمولا هم اجرا نمی‌گردید و فقط موجب خارج کردن رقیب از صحنه می‌شد)، خرابکاری و ترور، همه وسایلی بودند که در این راه به کار می‌آمدند. کشورهای عقب نگهداشته شده شانسی برای ایجاد و توسعه صنایع خود نمی‌یافتند و محکوم بودند به‌صورت کشور واردکننده باقی بمانند، امروزه این سیاست با شدت و امکانات وسیع‌تری همچنان ادامه دارد.

کارتل بین‌المللی کابل

امروزه کارتل جهانی «کابل» از سوی کارتل چند ملیتی «تولید سیم» هدایت می‌شود. کنترل بازار تولید و قیمت به وسیله نوسانات در تحویل مواد اولیه جهت تولید کابل؛ یعنی سیم‌های مورد نیاز در صنعت تولید کابل، اعمال می‌گردد.

مکانیزم کنترل چنین است که سیم تولید شده فقط به آن تعداد از تولیدکنندگان کابل تحویل می‌شود که عضو کارتل جهانی کابل هستند. چهار تولیدکننده در سوئد، پنج تا در نروژ، یکی در دانمارک، چهار تا در فنلاند، شش تا در ایتالیا، در برزیل و مکزیک نیز هریک، یک تولیدکننده اجازه دریافت مواد مورد نیاز کابل را از کارتل «تولید سیم» دارند. کشورهای در حال رشد می‌بایستی تا حد امکان به‌عنوان مصرف‌کننده تولید باقی بمانند. بنابر این سیاست، هرگز اجازه داده نمی‌شود این کشورها به تولید بپردازند؛ به‌عنوان مثال یک کارخانه به اصطلاح تولیدکننده کابل در برزیل که شعبه یک شرکت عظیم لوکزامبورگی به نام شرکت آربد بود، در طی دهه ۱۹۶۰ میلادی (دهه ۱۳۴۰ شمسی) در ناحیه‌ای به نام بل هوریزونته که در مرکز صنایع فلزات برزیل قرار داشت، کارش آن بود که کابل‌های آماده وارد شده از لوکزامبورگ را از بسته‌بندی اصلی خارج و با تعویض برچسب به‌عنوان تولید داخلی برزیل به بازار روانه سازد. این شرکت بدین ترتیب توانست به مدت ده سال به این کار خود ادامه دهد و ضمن وارد نمودن غیرقانونی و مخفیانه کابل از هرگونه پیشرفت صنعت مزبور در برزیل جلوگیری به عمل آورد. امروز برزیل چون گذشته یکی از مشتری‌های بزرگ تولیدکنندگان کابل ژاپنی و اروپایی عضو کارتل چندملیتی تولید کابل است که مصرف داخلی آن کلا بر واردات این کالا از خارج متکی است.