می‌جی از فئودالیسم درس گرفت

در اثر سیاست‌های اقتصادی تولیدی رژیم فئودال توکاگاوا (اگرچه با هدف افزایش بهره‌کشی‌های فئودالی) بخش قابل توجهی از محصولات زراعی و حتی صنایع سبک‌دستی، وارد پویش فروش می‌گردید. بنابراین نمی‌توان از اقتصاد طبیعی این دوران ژاپن به عنوان اقتصادی که فاقد بازار گردش پول و اجاره پولی فئودالی است گفت‌و‌گو نمود؛ زیرا همان‌طور که ملاحظه گردید به‌رغم سلطه اقتصاد طبیعی تولید به منظور فروش و حتی صادرات (از تیولی به تیولی دیگر)، مبادله و پول وجود داشته است، زیرا که فشارهای اقتصادی داخلی و در انزوا بودن کشور، حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی را بر آن داشته بود که با توسل به سیاست‌های تشویقی (و اجباری) پویش سیستم اقتصادی کشور، حتی تحت‌شرایط فئودالیسم را به سوی یک سیستم اقتصادی تولیدی متکی به چهار اصل «واردات مواد خام» «تولید محصول در محل (کوکوسان)»، «مصرف فرآورده‌های محلی» و «صادرات محصولات محلی»، سوق دهند. در نتیجه این پویش درونی (نه تحمیلی و از خارج) بود که اقتصاد پولی، اگرچه نه به سود رژیم فئودالی، به تدریج ظاهر گردید، به طوری که در اواخر عصر توکوگاوا همکاری حکومت (مرکزی و محلی) با طبقه تجار، امری اجتناب‌ناپذیر بود.

در اینجا دو نکته نهادی و حائز اهمیت در تاریخ توسعه اقتصادی ژاپن آشکار می‌شود، یکی انتقال همان چهار اصل سیاست‌های دوران فئودالیسم که در فوق به آن اشاره گردید و مربوط به دوران اقتصاد صنعتی و سرمایه‌داری ژاپن امروز است و دیگری همکاری متقابل حکومت‌های محلی و حکومت مرکزی با طبقه تجار (سرمایه‌داری مالی) می‌باشد که هنوز هم (تحت نام JAPAN INCORPORATION) در سیستم اقتصادی - سیاسی ژاپن عمل می‌کند. در دوران فئودالیسم، به‌خصوص در عصر توکوگاوا، در تعقیب سیاست تشویق و افزایش تولیدات محلی (کوکوسان) هیات حاکمه و تجار از دو بابت به یکدیگر وابسته بودند. از یک سو، رژیم توکوگاوا در جهت حفظ و ثبات سیستم اقتصادی - اجتماعی فئودالی موجود از قدرت مالی طبقه تجار بهره می‌برد و از سوی دیگر طبقه تجار در جهت انباشت سرمایه‌های تجاری از طریق کمک به ترویج و توسعه تولیدات محلی از نفوذ سیاسی - نظامی رژیم فئودال بهره می‌گرفتند. این گروه از تجار بعدها به «تجار سیاسی» (Seisho) معروف شدند و در واقع بنیانگذاران سیستم امروزی

Japan Inc می‌باشند.

به طور کلی در تاریخ ژاپن از رابطه حکومت مرکزی با حکومت‌های محلی در عصر رژیم فئودال توکوگاوا به عنوان سیستم Baku - han یاد می‌شود. همان طور که به اختصار بدان اشاره شد چگونگی این روابط به عنوان یکی از ویژگی‌های فئودالیسم این دوران قلمداد گردیده است.

تا اینجا بحث و تحلیل براساس این فرض انجام گرفت که حکومت مرکزی با کوفو و حکومت‌های فئودال محلی (هان به سرکردگی دایمیو) در دوران توکوگاوا در جهت توسعه و تشویق تولیدات محلی به منظور تامین احتیاجات اقتصادی خویش از یک خط مشی سیاسی - اقتصادی واحد پیروی می‌کردند. با این تفاوت عمده که هدف اصلی حکومت مرکزی از تشویق تولیدات محلی (کوکوسان)، صادرات انواع محصولات به کشورهای خارجی و تامین درآمدهای لازم برای واردات موردنیاز بود در حالی که حکومت‌های فئودال محلی به هدف تامین خودکفایی و استقلال اقتصادی تیول خویش که مسلما همراه با بهره‌کشی‌‌های فئودالی بود، از این سیاست پیروی می‌کردند. ولی می‌توان گفت که اندیشه‌های اقتصادی حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی با یکدیگر مشابهت کامل داشتند.

بدین معنی همان طور که حکومت مرکزی با کوفو «ژاپن» را به عنوان یک واحد اقتصادی - اجتماعی در رابطه با دیگر مناطق جهان، به‌خصوص سرمایه‌داری جهان‌طلب اروپا تلقی می‌نمود، حکومت‌های فئودال نیز هر تیول را به عنوان «واحد یا کشوری مستقل» در مقابل حکومت مرکزی و دیگر تیول‌ها می‌پنداشتند و سعی در صادرات محصولات (از تیولی به تیولی دیگر) و جلوگیری از واردات فرآورده‌های مناطق دیگر که دایمیوها را مجبور به پرداخت مسکوکات طلا و نقره می‌نمود داشتند. به همین خاطر همان طور که قبلا بیان شد، عده‌ای از محققان ژاپنی سیاست‌های اقتصادی حکومت‌های فئودال محلی یا دایمیوها را «سیاست‌های اقتصادی ناسیونالیستی» نامیده‌اند. اعمال این نوع سیاست‌های اقتصادی ناسیونالیستی از طرف حکومت باکوفو و دایمیوها از نظر رشد و توسعه اقتصادی پس از دوران می‌جی ژاپن (۱۸۶۸) تاکنون از اهمیت تاریخی فوق‌العاده‌ای برخوردار است. زیرا به عقیده عده‌ای از جمله نگارنده، این همان سیاست‌ها و اندیشه‌های اقتصادی است که توسط دولت می‌جی ادامه پیدا کرد و به‌رغم تحولات بی‌شمار صنعتی و پیشرفت و توسعه اقتصادی ژاپن و ارتقای آن به دومین کشور سرمایه‌داری جهان و همچنان از نظر محصول ناخالص ملی (۱۲درصد محصول ناخالص جهان که برابر با محصول ناخالص ۱۰۰ کشور غیرمتعهد می‌باشد) آثار آن در پویش تصمیم‌گیری‌های اقتصادی ژاپن چه در سطح مرکزی و چه در سطح محلی ملاحظه می‌گردد. به طوری که استان‌های ۴۷ گانه امروزی ژاپن نیز که تقریبا با همان ابعاد و با همان نام‌های تیولی دوران فئودالیسم برپا گردیده‌اند از همان اصول چهارگانه اندیشه‌های اقتصادی در رابطه با دیگر استان‌های کشور پیروی می‌کنند و حکومت مرکزی نیز همان اصول را سرمشق سیاست‌های اقتصادی و تجارتی خویش با دیگر کشورهای جهان قرار داده است.