بانک شاهی و توسعه اقتصادی ایران، ۱۹۵۲-۱۸۹۰(۱)
اشاره: جفری جونز، نویسنده این مقاله، دکترای تاریخ از دانشگاه کمبریج و دکترای افتخاری اقتصاد و امور اداری از دانشگاه کپنهاگ دارد. او هم اینک استاد تاریخ بازرگانی در مدرسه بازرگانی هاروارد است و در زمان نوشتن این مقاله در سال ۱۹۸۷، مدرس تاریخ اقتصادی در مدرسه اقتصاد لندن بود.
مترجم: جعفر خیرخواهان
اشاره: جفری جونز، نویسنده این مقاله، دکترای تاریخ از دانشگاه کمبریج و دکترای افتخاری اقتصاد و امور اداری از دانشگاه کپنهاگ دارد. او هم اینک استاد تاریخ بازرگانی در مدرسه بازرگانی هاروارد است و در زمان نوشتن این مقاله در سال ۱۹۸۷، مدرس تاریخ اقتصادی در مدرسه اقتصاد لندن بود. دو اثر مهم وی در رابطه با مسائل ایران عبارتند از کتاب("Planning and Power in Iran" (۱۹۸۹ که به همراه اف بوستوک نوشته است و بررسی دقیق و نسبتا بیطرفانهای از چگونگی شکلگیری سازمان برنامه و بودجه و تاریخچه فعالیتهای آن و نیز درگیریهای ابوالحسن ابتهاج با شاه به حساب میآید. او همچنین کتاب "Banking and Empire in Iran: The History of the (اBritish Bank of the Middle East, volume ۱" (۱۹۸۶ را به نگارش درآورده است که متاسفانه هیچکدام از این دو به فارسی برگردانده نشده است.مشخصات مقاله حاضر به زبان اصلی به این شرح است. Geoffrey Jones, "The Imperial Bank of Iran and Iranian Economic Development, ۱۸۹۰-۱۹۵۲,"(LSE), Business and Economic History, ۲nd series, vol. ۱۶, ۱۹۸۷.در فاصله چهل سال بین ۱۸۸۹ تا ۱۹۲۸ یک بانک انگلیسی به عنوان بانک دولتی و بانک ناشر اسکناس ایران عمل میکرد و انحصار تقریبا کاملی بر بخش بانکداری مدرن در کشور ایران برقرار ساخت. بانک شاهی ایران یکی از اعضای گروه بزرگ «بانکهای ماوراء بحار» بریتانیایی بود که در قرن نوزدهم تاسیس شدند و پیشتاز عملیات بانکداری به حساب آمده و شعباتی در سرتاسر آسیا، استرالیا، آفریقا و آمریکای جنوبی ایجاد کردند. برخی از این بانکها شبکه گستردهای از شعبات داشتند: برای مثال، شرکت بانک خاور در دهه ۱۸۸۰ هر سه قاره آفریقا، استرالیا و آسیا را در نوردید. گستره جغرافیایی عملیات این بانکها بسیار وسیعتر از شرکتهای چند ملیتی تولیدی بریتانیایی تا ۱۹۴۵ بود و آنها جلوهای جذاب و نادیده گرفته شده از کسبوکار بینالمللی بریتانیا بودند. بانکهای ماوراء بحار بریتانیایی شباهت مفهومی با شرکتهای مستقل "free-standing Companies" داشتند، به طوری که رشد و نمو آنها ارتباطی با عملیات داخلی هیچ بانک موجود که دفتر مرکزی در بریتانیا داشته باشد نداشت و هیچ نوع بانکداری داخلی انجام نمیدادند هر چند که برخی اوقات سپردههای انگلیسیها را حداقل تا ۱۹۱۴ جمعآوری کردند.
تاریخ بانک شاهی
بانک شاهی بر اساس گرفتن امتیازی از دولت ایران که آن را بانک دولتی با حق انحصاری نشر اسکناس و معاف از مالیات به مدت شصت سال میساخت در ۱۸۸۹ در لندن تاسیس شد. ایران قرن نوزدهم «یکی از عقب ماندهترین کشورهای جهان بود.» یک شرکت نفت انگلیسی در ۱۹۰۸ در این کشور نفت کشف کرد، اما تا دهه ۱۹۳۰ طول کشید که ایران صاحب راهآهن یا صنعت مدرنی شود. ایران همچنین تا قبل از ۱۹۱۴ در معرض دخالت مداوم نیروهای خارجی بود، چون از موقعیت ژئوپلیتیک خاصی بین امپراتوری شوروی و هند انگلیس برخوردار بود.
پرسشی که آنا به ذهن میرسد اینست که چرا سرمایهگذاران انگلیسی باید خواهان تاسیس یک بانک در چنین کشوری باشند. پاسخ غیرعادی این است که بانک به اشتباه تاسیس شد. ماجرا به امتیازی برمیگردد که در ۱۸۷۲ به بارون جولیس درویتر داده شد، وی که ملیت انگلیسی داشت و بنیانگذار آژانس خبری رویتر بود، با دریافت این امتیاز امکان کنترل بر اکثر منابع طبیعی ایران را به دست آورد. امتیاز رویتر که تا سالهای سال نمونهای اسفناک از حاکمیت فاسد شاهان قاجار در فروش کشورشان به سرمایهداران غربی ملاحظه میشد، به شکل درستتر باید به عنوان تلاش جدی دولت در کمک به رشد اقتصادی توصیف شود. هسته امتیاز، طرحی برای ساختن راهآهن بود که دولت وقت ایران تشخیص داده بود، نه سرمایه و نه فناوری برای ساخت داخل آن دارد، اما امتیاز رویتر با مخالفت درون ایران و روسها مواجه شد که شاه را مجبور به لغو آن کرد و تا ۱۸۸۹ طول کشید تا رویتر قادر به دریافت خسارت خود شود.
در ۱۸۸۷ روسها، شاه را مجبور کردند با دادن امتیازات راهآهن به هیچ شرکت خارجی بدون اجازه آنها موافقت نکند. یک ماده مبهم در امتیاز ۱۸۷۲ به رویتر حق تاسیس بانک ملی داده بود. رویتر استدلال کرد که چنین نهادی یک شرکت ایرانی و نه خارجی خواهد بود و بنابراین مصون از حق وتوی روسیه برای ساختن راهآهن است. شاه این ایده را دوست داشت و تقریبا تا آخرین لحظه مذاکرات برای امتیاز بانک شاهی (که در ۳۰ ژانویه ۱۸۸۹ امضا شد)، ایرانیها و انگلیسیها درگیر قضیه راهآهن بودند، اما فشار روسها، طرفین قرارداد را مجبور به حذف کلمه جادویی «راهآهن» از امتیاز کرد و در ماه مارس، تزار روسیه شاه ایران را به یک مهلت قانونی پنج ساله برای ساختن تمام راهآهنها مجبور کرد. رویتر و شاه با امتیاز یک بانک به جای راهآهن باقی ماندند.
سهام بانک شاهی در بورس لندن عرضه عمومی یافت. تجارتخانه شرقی دیوید ساسون حدود ۳۰درصد انتشار سهام را در اختیار گرفت و یک کرسی در هیاتمدیره داشت. سایر مدیران، هدف اولیه از تاسیس بانک را نشان داد. یک نماینده از بانک داخلی گلینمیلز که فعال در تامین مالی راهآهنهای خارجی بود حضور داشت. رییس بانک، رییس سابق بانک هنگکنگ یک بانک معتبر انگلیسی در شرق بود که در پروژههای «عمرانی» مختلف در چین فعالیت داشت. هیاتمدیره در لندن در محل کار کوچکی و با مدیرعامل عالی در تهران جلسه تشکیل میداد. کارکنانی که برای مدیریت بانک به ایران - و به عراق و هند جایی که بانک در دهه ۱۸۹۰ و بین سالهای دو جنگ شعبه داشت- اعزام شدند، تقریبا تماما انگلیسی بودند. شباهتها با «شرکتهای مستقل» در بخشهای صنعتی و استخراجی مشهود هستند.
تاریخ بانک شاهی را میتوان به دورههای پیش و پس از ۱۹۲۸ تقسیم کرد. پیش از ۱۹۲۸ این بانک عملا تنها بانک مدرن در ایران بود، به استثنای بانک روس که در ۱۸۹۰ تاسیس شد که وامهای «سیاسی» بسیاری پرداخت کرد و عمر آن با آشفتگی به پایان رسید. بانک در ۱۹۲۸ تعداد ۲۸ شعبه در همه شهرهای اصلی ایران داشت که در بازارهای خردهفروشی و خدمات فعالیت میکردند: قبول سپردهها، مساعده و قرض دادن، تامین مالی تجارت، و خرید و فروش ارز. همچنین به عنوان بانک دولتی نیز عمل میکرد: انتشار اسکناس، واردات نقره برای ضرب سکه، نگهداری حسابهای دولتی و دریافتکننده درآمدهای دولت و قرضدادن به دولت. بانک همچنین اوراق قرضه دو وام خارجی ایران در لندن را عرضه کرد (۱۸۹۲ و ۱۹۱۱) و وامهای دولت بریتانیا به دولت ایران بین ۱۹۰۳ و ۱۹۱۹ از طریق این بانک داده میشد.
ارسال نظر