اوضاع اقتصادی انگلیس در قرن نوزدهم

فاطمه باباخانی- در اوایل قرن نوزدهم شهرهای بزرگ اروپایی در وضع بدی قرارداشتند. چراغ‌های گاز اولین بار در پال مال لندن در سال ۱۸۰۷ استفاده شدند. اما به شکل گسترده استفاده از چراغ‌های گاز خیابانی در سال ۱۸۲۰ مورد بهره برداری قرار گرفت. در اوایل این سده شهرها کثیف، غیربهداشتی و مملو از جمعیت بودند. در قرن هجدهم گروهی از مردان کمیسیون‌های بهبود را شکل دادند. آنها برای تمیز کردن، روشن کردن و هموار کردن خیابان‌ها برنامه‌هایی را در نظر گرفتند. در آن زمان لندن به محله‌های مختلفی تقسیم می‌شد، اما اعضای کمیسیون‌های بهبود تنها در محله‌های مشخصی قدرت نفوذ و تاثیرگذاری را داشتند. زمانی که شهر رشد پیدا کرد محله‌های جدیدی به وجود آمدند، کمیسیون بهبود نتوانست در این محله‌ها اعتباری کسب کند، این مساله موجب شد که هیچ مرجعی برای تمیز کردن محله وجود نداشته و زباله‌ها در گوشه‌ای از خیابان جمع شوند. از آنجا که برخی از این زباله، به شکل زباله‌های تر و ارگانیک بودند پس از مدتی چسبناک و سیاه می‌شدند، از آنها برای کود استفاده می‌شد.

در اوایل قرن نوزدهم چاه فاضلاب بخش‌های فقیر شهرهای بزرگ فقیر، مساله ساز شد. دیر به دیر خالی می‌شد و موجبات بیماری‌های واگیردار را پدید می‌آورد. در اوایل این قرن فقط مردم ثروتمند سرویس‌های بهداشتی مجهز داشتند (گرچه در اواخر این قرن، عده بیشتری از آن بهره‌مند شدند) و خانواده‌های فقیر به شکل اشتراکی از سرویس‌های بهداشتی استفاده می‌کردند. این وضعیت غیربهداشتی، بیماری‌های واگیردار را در میان طبقات فقیر به سرعت افزایش داد و امید به زندگی در این دوران کاهش پیدا کرده و در شهرها به سطح پایینی رسید، در حالی که مرگ و میر کودکان همچنان به روند رو به رشد خود ادامه می‌داد. در سال‌های بین ۱۸۳۱ تا ۱۸۳۲ و در ۱۸۴۸ تا ۱۸۴۹ بیماری وبا در شهرهای انگلیس رواج پیدا کرد. اما در نیمه دوم این قرن بود که سیستم فاضلاب لندن به راه افتاد و توانست تحولی در بهداشت و ریشه‌کن شدن بیماری‌هایی نظیر وبا در این شهر به وجود آورد.

دارایی در قرن نوزدهم

ما درباره وضعیت معیشتی افراد در قرن نوزدهم به نسبت قرن‌های پیش از آن آگاهی بیشتری داریم. در این دوره گزارش‌های مفصلی از زندگی فقرا تهیه شد. بدترین چیزی که در آن دوران وجود داشت، گرایش‌های سنگدلانه افراد نسبت به هم بود، بسیاری از انگلیسی‌ها به کمک کردن به خود بیش از هر چیزی اعتقاد داشتند. به نظر آنها هر کسی باید به خود متکی باشد و از هیچ کسی انتظار کمک نداشته باشد. آنها همچنین معتقد بودند هر کسی اگر عقل معاش داشته باشد و به سختی کار کند می‌تواند موفق شود. به شکل منطقی این نگرش به این معنا بود که مردم فقیر در فقر خودشان مقصر هستند. بسیاری از مردم در قرن نوزدهم ( اگر نه همه آنها) احساس می‌کردند که فقرا در بینوایی خود مقصرند.در پایان قرن نوزدهم بیش از ۲۵ درصد از جمعیت انگلستان زیر خط فقر زندگی می‌کردند. ۱۰ درصد از آنها چنان فقیر بودند که نمی‌توانستند مایحتاج اولیه خود غذا را به اندازه کافی تامین کنند. ۱۵ تا ۲۰ درصد نیز تنها برای اینکه زنده بمانند پول کافی داشتند، (آنها نمی‌توانستند کار نکنند حتی زمانی که مریض بودند) اگر فردی هیچ منبع درآمدی نداشت باید به نوانخانه یا اردوی کار می‌رفت. این اردوگاه‌ها مکانی بود که مردم فقیر از آن تنفر داشتند، در عین حال آنها هیچ اعتراضی نسبت به فقر خود نداشتند چرا که فکر می‌کردند پرسش از دولت درباره وضع معیشت‌شان کار نادرستی به حساب می‌آید. ساکنان اردوی کار نیمه قرن نوزدهم نمی‌توانستند لباس‌های خودشان را بپوشند، آنها باید یونیفرم به تن می‌کردند. زنان و مردان با وجود ازدواج از هم جدا بودند و بچه‌ها را نیز از والدین شان جدا می‌کردند. ساکنان این خانه‌ها کارهای مشقت باری نظیر شکستن سنگ و کشیدن آن با طناب‌های فرسوده را انجام می‌دادند. در پایان این قرن به تدریج شرایط برای زندگی آنها انسانی تر شد.

در پایان قرن نوزدهم باورهای مردم نسبت به فقرا تغییر یافت. در سال ۱۸۷۸ ویلیام بوث ارتش رهایی بخشی را شکل داد که کارهای قابل توجهی را برای فقرا به انجام می‌رساندند. همچنین برخی معلم‌ها در سال ۱۸۹۰ در برخی مکان‌ها شروع به دادن صبحانه و نان رایگان به بچه ‌ها کردند. در آن زمان بسیاری از بچه‌های فقیر دچار سوءتغذیه بودند و معلم‌ها می‌دانستند نمی‌توان به بچه گرسنه آموزش داد. در سال‌های ۱۸۹۰ همچنین بنگاه‌های خیریه برای تهیه کفش این بچه‌ها شکل گرفت. بنگاه خیریه تلاش می‌کرد که برای بچه‌ها پوتین و کفش تهیه کند (در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بسیاری از بچه‌ها کفشی برای پا کردن نداشتند) در قرن نوزدهم فقرای زیادی در انگلستان وجود داشت، اما با پایان این قرن فقر به عنوان یک واقعیت در زندگی انگلیسی‌ها پذیرفته شد و تصمیم به رهایی از آن گرفتند.