گاهشمار
خلیج فارس به روایت مورخان
خلیج فارس به لحاظ موقعیت استراتژیک و منابع طبیعی سرشار آن، ازدوران گذشته تا به امروز مورد توجه دولتها و ملتها بوده و بسیاری از سلاطین و پادشاهان از همان زمانهای کهن به موقعیت اقتصادی آن نظر داشته اند که از آن جمله، حمایت پادشاهان هخامنشی و پارتی از گسترش بازرگانی دراین منطقه بوده است. پارتها دو راه تجاری را تحت کنترل داشتند که یکی از آن دو، راه تجاری بوده که از کنار فرات و از آسیای صغیر و سوریه و بین النهرین شمالی به سمت خلیج فارس گسترده بوده است.
گروه تاریخ اقتصاد- در گاهشمار این روز تاریخچه خلیجفارس را مرور خواهیم کرد.
خلیج فارس به لحاظ موقعیت استراتژیک و منابع طبیعی سرشار آن، ازدوران گذشته تا به امروز مورد توجه دولتها و ملتها بوده و بسیاری از سلاطین و پادشاهان از همان زمانهای کهن به موقعیت اقتصادی آن نظر داشته اند که از آن جمله، حمایت پادشاهان هخامنشی و پارتی از گسترش بازرگانی دراین منطقه بوده است. پارتها دو راه تجاری را تحت کنترل داشتند که یکی از آن دو، راه تجاری بوده که از کنار فرات و از آسیای صغیر و سوریه و بین النهرین شمالی به سمت خلیج فارس گسترده بوده است. داریوش پادشاه ایران هخامنشی، برای گسترش بازرگانی در ایران دستور داد کانال سوئزایجاد شود تا کشتیهای بازرگانی بتوانند از دریای پارس واز دریای سرخ به مصر و مدیترانه راه یابند.
در سنگ نبشته ای به جای مانده از آن دوره آمده است: «داریوش شاه گوید: من پارسی ام و از پارس، مصر را فتح و امر کردم این کانال رابکنند و از «پی رو» (رودنیل) که در مصر جاری است تا دریایی از پارس به آن میروند. این کانال کنده شد و چنانکه امر کردم کشتیها روانه شدند؛ چنانکه اراده من بود» همچنانکه در تاریخ نقل شده است؛ اشکانیان بازرگانی را گسترش دادند و با رومیان رقابت شدیدی میکردند و دریای فارس را به شکل یک راه ترانزیت درآوردند.
این پیشرفت در دوران ساسانی ادامه یافت و بندر سیراف (اطراف بوشهر) مرکز بازرگانی بزرگی شد و حتی در اسناد تاریخی چین از سده چهارم تا دوازدهم میلادی، همه جا نام پارس، فارس، پارسوا وایران به صورت گسترده دیده میشود و این نشانگر وجود روابط تجاری است. پس از فتح ایران به دست مسلمانان، بازهم ایرانیان در دریانوردی از دیگر دولتهای خاورمیانه جلوتر بودند و اعراب ترتیبات تجارت دریایی با هند و چین و... را حفظ کردند.
نام تاریخی خلیج فارس
جغرافی نویسان قدیم در نامگذاری سرزمین ها، دریاها، رودها، کوهها و... ریشههایی را در نظر داشتند؛ مانند اینکه نام بیشتر رودها از رنگ آبها و سرزمینها و... برگزیده میشد، نام کوهها از همانند بودن آنها به کالبدهای دیگر گرفته شده و نام دریاچهها ودریاها از ریشه استوارتری پیروی شده و بیشتر آنها به نام کشور و سرزمینی که در نزدیکی و پیرامون آنها قرار گرفته، نامیده شده است ؛ مانند خلیج مکزیک، خلیج فارس، دریای چین، اقیانوس هند، دریای مازندران (کاسپی) و...
ناحیه جنوب غربی ایران، فارس است که ساکنان قدیم آن « پرسهها » (پارسیان) نام داشتند که یونانیان آنها را پرشیا (persay) میگفتند و دوسلسله پادشاهی (ساسانی و هخامنشی ) از این قوم برخاستند. برخی محققان معتقدند، پارسیان همان مردم پارسوا (parsua) هستند که ساکن دریاچه ارومیه بودند (که نام آنان در کتیبه آشوری آمده) و به طرف جنوب رفته و در سرزمین «پارس» سکنی گزیدند. به همین مناسبت دریای مجاور این منطقه، دریای پارس نامیده شد که در آن موقع هیچ یک ازکشورهای کوچک و بزرگ امروزی در سواحل خلیج فارس نبودند و اگر هم بودند، جزئی از سرزمین پهناور ایران به شمار میرفتند. حتی کشورهای قدرتمند آن روز چون یونان و رم با اجازه ایرانیان کشتیهای خود را وارد خلیج فارس میکردند. یونانیان به این دریا «پرس» میگفتند. داریوش بزرگ ازاین دریا یاد کرده و عبارت «درایه تیه هچا پارسا آبی » یعنی دریای پارس را به کار برده که در کتیبه به جای مانده از وی مشهود است.
جغرافیدانان به نام عرب هم از قرنهای نخستین اسلام آن را میشناختند. ابی القاسم عبیدالله بن عبدالله مستوفی، معروف به ابن خرداذبه، که کتاب خود « مسالک و ممالک» را درسال ۲۳۴ - ۲۳۰ هـ ق نگاشته است، درباره خلیج فارس مینویسد: دجله وسط مدینه بغداد ثم تمر بواسط الی ان تصب الی البطائح و... تمر الی البصره و تمر الی ناحیه المذار ثم یصب الجمیع الی بحر فارس. ....
مسعودی، نویسنده مشهور دیگر عرب؛ درکتاب ارزشمندخود « مروج الذهب و معادن الجوهر » زمانی که از مجموع اخبار راجع به دریاها سخن میگفته، از خلیج فارس به عنوان دریای پارس یاد کرده است. وی مینویسد: « بحر فارس تکثر امواجه و یصعب رکوبه و....» ابن حوقل سیاح معروف و جغرافیدان به نام عرب، نقل میکند: در سال ۳۳۱ هـ ق به عزم مطالعه درباره کشورها و ملتهای مختلف و به منظور تجارت از بغداد بیرون شدم و کشورهای اسلامی را از شرق به غرب پیمودم و آثار متقدمان را نیز مطالعه کردم.» وی در کتاب معروف خود «صوره الارض» از خلیج فارس به نام بحر فارس یاد میکند. اصطخری،جغرافیدان خبره عرب و نویسنده کتاب «المسالک والممالک» باز هم از دریای فارس یاد میکند: «بعد دیار العرب بحر فارس فانه...».
ابوالفداء مولف کتاب «تقویم البلدان»که ازجایگاه خاصی برخوردار است، از دریای فارس یاد میکند و زمانی که حدود فارس راشرح میدهد مینویسد « حد غربی فارس خوزستان است. همه حد غربی تا شمال حدود اصفهان است و جبال و حد جنوبی آن دریای فارس است...»
در «معجم البلدان»، کتابی مشهور که همه جغرافیدانان آن را به عنوان یک فرهنگ جغرافیایی معتبرمی دانند از خلیج فارس به عنوان «بحر فارس»یاد شده است: «بحر فارس: هو شعبه من البحرالهند الاعظم و اسمه بالفارسیه کما ذکره حمزه زراره کما مسیر من التیز من النواحی مکران علی سواحل بحر فارس ای عبادان...» بنابراین، آنچه از متون تاریخی استنباط میشود وحتی جغرافیدانان عرب به آن اذعان کردهاند این است که «خلیج فارس» در ادوار تاریخ متعلق به پارسیان و ایران بوده است و امروزه اعراب با همکاری آمریکا و انگلستان در تلاشی بیهوده هستند تا با درآمد کلان ناشی از نفت این مالکیت تاریخی و کهن ایران را از بین ببرند و زمینه را برای چپاول هرچه بیشتر این دریا فراهم سازند.
منبع: کانون پژوهشهای دریای پارس
ارسال نظر