نکتهها و نامه ها
زندگی در مرزهای خانهها
گروه تاریخ اقتصاد- در تیر ۱۲۸۸ سه سال پس از انقلاب مشروطه تبریز چه وضعی داشت؟ آیا انقلاب توانسته بود مشارکت اجتماعی آنها را افزایش دهد؟ آنچه میخوانید گزارشی است که محمدامین رسولزاده، از رجال طراز اول قفقاز از این شهر برای روزنامه ترقی فرستاده است. تبریز را ترک میگوییم، تبریز را با آن دیوارهای گلی خاکستری... سالداتهای تکیه داده به تفنگهای ورندیل در افکار دور و درازی فرو رفته بودند و افسران به صورتی خودنمایانه در رفت و آمد بودند. برای گذشتن از راههای پرگردوخاک و سنگ و کلوخ هر سه سوار درشکه ای شده ایم و فاصله را که در اروپا در عرض سه ساعت و به کرایه بهای دو منات طی میشود، توافقی میکنیم که دو روزه و با پرداخت ۱۵ منات طی کنیم! (..) باز جای شکرش باقی است؛ والا باید این راه را بر پشت قاطر میپیمودیم...
(از خارج که نگاه میکنی چنان مینماید که در این شهر کسی نمیتواند یک خانه نفیس پیدا کند... اما میدانیم که پشت این دیوارهای گلی و در آغوش سپیدارها و بیدها، عمارتها و قصرهای پرنقش و نگار، با اندرونی و بیرونی و آیینه کاریها و گچ بریهای زیبا وجود دارد. و این به نوعی بیانگر اوضاع و احوال ایران است. پس آنچه که ظاهر این شهر و غالب شهرهای ایران را چنین تیرگون و دلگیر کرده چیست؟)
یک ایرانی که بخواهد از زندگی و محیط خود لذت ببرد، به حیات شخصی و خانه خصوصی توجه دارد، نه به عموم شهر و نوع وطن! چرا چنین شده؟ این را از استبداد شرقی باید پرسید، پاسخش پیش اوست[...]
در مملکتی که از جهت سیاسی، عبادی، معیشتی و... مقهور استبداد باشد، آرزو کردن اینکه حیات اجتماعی به صورت آزاد و نفیس وجود داشته باشد مثل آینه بندی کردن یک اتاق تاریک میماند.
درشکه میرود و تبریز هنوز دیده میشود با صنعت و هنر که با طبیعت خود زیبا مینماید. از دور به باغی بزرگ ماننده است.
روزنامه ترقی ۱۹ ژوئن ۱۹۰۹
ارسال نظر