روایت دیگر
فقدان نقشه و فقدان بودجه
سید حسن تقیزاده- مملکت ایران هر وقت از فشار علاقهمندان در جلوگیری از تمدن و بیداری این مملکت کموبیش خلاص یافته و عوایق و موانع خارجی و داخلی اندکی مرتفع شده، به واسطه استعداد ذاتی و ارثی ملت ایران رو به ترقی گذاشته است. موانع عمده بیداری این ملت و تمدن این مملکت در گذشته نتیجه عوامل جغرافیایی و تاریخی و در قرون اخیره علاوه بر آنها تاثیر سیاستهای خارجی نیز بوده است، فقر طبیعی مملکت از حیث منابع سهلالاستفاده مانند باران و رودخانه و دریاچه و دریا و جنگل و چمن و غیره، شدت حرارت خشک و واقع شدن سلسله کوههای بلند میان دریا و حوزه مرکزی (که قسمت بزرگی به این جهت کویر سوزان و بیثمر شده)، نمکزارها و مردابهای لجنی، کثرت حشرات موذیه و مضره و امراض مهلکه {تعدادی از این عوامل است.} در نتیجه این عوامل، طول حکمرانی استبداد مطلق در این سرزمین و سلب خیلی از صفات مردانگی و سربلندی از ملت در نتیجه آن، عدم ثبات طولانی در اوضاع و فقدان یک حکومت مستقر و مستمر قادر و عادل یا نیمه عادل یا قابل تحمل در مدتی از تاریخ و محروم از استقرار امن در اکناف مملکت و امکان افتادن مردم مملکت به شغل و کشت و کار شده است.
علاوه بر همه این عوامل قدیمه و جدیده انحطاط و بدبختی و دوری از تمدن و سعادت یا در نتیجه آمیزش همه آن عوامل یک انحطاط فوقالعاده علمی و اخلاقی در ایران پدید آمده که نظیرش در تاریخ عالم زیاد نیست.
بدبختانه امروز ارباب رتق و فتق امور این سرزمین هیچ نقشه مرتبی نه برای حال و نه برای آینده این ملک ندارند. این فقدان مطلق نقشه به بهترین وجهی از فقدان بودجه واضح میشود.
شاید در ظاهر به نظر چنان جلوه کند که مطلب مذکور در فوق توضیح واضح است لکن اگر شما در دو مساله بهظاهر خفی دقت فرمائید ملاحظه خواهید فرمود که ساده لوحی اعضای قوه مقننه و مجریه در این باب تا چه اندازه است مجالس ملی ممالک خارجه برای هر جلسه و بلکه چندین جلسه آینده قبل از وقت دستور ثابت و تغییرناپذیر دارند مجلس ملی ما دستور ندارد و هرکدام از وکلا و وزرا حق دارد در اول و وسط و آخر جلسه دستوری پیشنهاد کند. مساله دوم پیشنهادهای متوالی دولت است به مجلس از اول سال تا آخر برای تصویب مخارج گوناگون به موجب قوانین مخصوصه که در واقع بودجه کل مملکتی را به واسطه کوتاهی دائره نظر از درک حوائج یکساله آینده تکه تکه به قیراط به مجلس آورده و تصویب میخواهند و در مباحثه هریک از این پیشنهادها برای تصویب مبلغ مهمی برای فلان اقدام یا به همان اصلاح هر دفعه تکرار میشود که «این مساله مهمترین امور مملکتی و احیاکننده ملت است» و اقل وصف هرکدام از این لوایح قانونی چه برای تاسیس سفارت در آرژانتین باشد و چه برای دادن وجوه مملکتی به بلدیه طهران «اساسی» است و «حیاتی.»
حالا مطلب اینجا است که اگر شما عقیده به آن داشته باشید که آبیاری مملکت و بنای سدها از ایجاد چراغ برق مهمتر است و این عقیده را در موقع بحث در لایحه چراغ برق اظهار داشته و بگویید چون عایدات ما کم و بودجه ما تنگ است خوب است به جای صرف پول برای چراغ برق (که بسیار چیز خوب و مفید و زیبا و لازم ومدنی است) همان پول را صرف احداث یک چاه آرتیزن در دره طهران بکنیم فورا جمعی به شما حمله کرده و خواهند گفت که «ما نمیتوانیم در این عصر درخشان مدنیت که پرتو ترقی و تمدن به همه آفاق جلوهگر شده و حبشه و زنکبار نیز بهنور دلارای الکتریک منور گردیده پیهسوز یا شمع پیه بسوزانیم و از قافله تمدن عقب بمانیم. خیر (باصدای بلند و قدری تند) ما به کوری چشم تاریک دوستان میخواهیم این مملکت را به نور تمدن روشن و مانند پاریس و برلن گلشن سازیم. شبپره گر وصل آفتاب نخواهد رونق بازار آفتاب نکاهد...
در مقام ترتیب نقشه هم باید در نظر گرفته شود که نقشه ممکن است موقتی و بانظر کوتاه اتخاذ شود و ممکن است اساسی و با دوربینی و مالاندیشی بسیار عمیق و از روی فلسفه حیات ملل و تجارب تاریخ عالم برای مدت مدید ترتیب شود شکل اول اگرچه ایجاد یک بودجه سالانه میکند؛ ولی فقط مبنی بر احتیاجات جاریه یک ساله خواهد بود و دارای قسمتهایی که مظهر یک سیاست مستمر و مداوم باشد و در بودجه سالهای دیگر نیز به نحو مرتب یا متصاعدی تکرار یابد نخواهد شد، لکن در شکل دوم نظری به بودجه دو سه سال متوالی فورا کاشف از یک نقشه سیاسی اساسی دارای روح مستمر برای اصلاحات عمدهای که مربوط به ارکان حیات و قوت ملی است خواهد بود و هر صاحب نظری به زودی ملتفت خواهد شد که مدیران سیاست این مملکت و مدیران امور این ملت یک فکر مرتب و مطالعه شدهای برای اصلاح کلیه حال وطن خود تهیه نموده و از روی شعور و با قصد و اراده به موقع به اجرای منظم گذاشتهاند.
حالت مخصوص این مملکت و دورهای از ادوار زندگی که فعلا میپیماید مقتضی نقشه مخصوصی است که شباهت به ممالک دیگر عالم و نقشه اصلاحات آنها ندارد.
وقتی که اساس قبول و مسلم شود یعنی پیشروان سیاست مملکت از صغیر و کبیر تصدیق کرده و بلکه ایمان بیاورند بر اینکه فرصت گذرنده و نقشه اصلاحات اساسی لازم است؛ البته مطلب باید چنانکه حق چنین مساله عظیم و مهمی است بحث و حلاجی شود و هرچه بیشتر تحقیق و تدقیق و غور و شور در این امر مفصل و شاید غامض بشود و هرچه بیشتر عقلها روی هم گذاشته شده و تعمق و تامل کافی در بهترین اصول نقشه نجات ملی به عمل بیاید بهتر و شایستهتر است و اگر اینجانب یک نقشه سیاه مشق محقری تا آنجا که عقل قاصر من میرسد محض نمونه به انظار قارئین عرضه بدارم نباید تصور یک نقشه قطعی درباره آن برود و یا فرض شود که آن نتیجه یک حسابهای جدی و مقایسهها و ذرع و پیمانهای دور و دراز و واقعا از روی پرگار و گونیای احصائیات و مبانی علمی بوده و به طور جازم و منجز و تغییرناپذیر جلو دانشمندان گذاشته میشود بلکه فقط یک مثالی است برای اظهار عقیده خودم در باب مهم ترین اصلاحات و در واقع یک صورت یا مسوده طرحی است که روی کاغذ یا تخته مشق آورده میشود محض آنکه مبنای بحث و حک و اصلاح شود و به تصحیح و تعدیل و به اصطلاح خودمان قلم بردن و افزودن وکاستن عقلا و سیاسیون مملکت شکل بهتری و نزدیک به صواب بگیرد و اگر متفکرین این سرزمین و صاحبنظران خطه ایران طرحهای دیگری پیشنهاد کنند و در این زمینه اعمال فکر و اظهار عقیده نمایند دامنه بحث و تحقیق لاجرم به حقیقت مطلوب نزدیک تر گردد و نتیجه تامل و تعمق اهل ذکر و فکر مطلب را روشن تر ساخته به قبول عام و خاص شایستهتر خواهد ساخت.این نقشه مبنی بر آن است که پس از قوای دفاعیه و تامینیه از همه امور مملکتی بیشتر به معارف عمومی در درجه اول و ترقی فلاحتی و اقتصادی مملکت و مراقبت صحت عمومی ملت اهمیت داده شود و ملت دارای رشد اجتماعی و قائم بالذات و ممیز خیر و شر خود شده و صلاح امور عامه ساخته شود.
منبع: مجله «تقدم» سال ۱۳۰۶، بخشهایی از یک مقاله بلند.
ارسال نظر