روایت دیگر
ساختار طبقاتی عصر سلجوقی-۲
مالکیت اراضی حاکمان سلجوقی انواع مختلفی داشت که عبارت است از: مالکیت غیرشرطی و موروثی خود مفهوم ملک نیز در دوره مورد نظر هم به معنی مالکیت اراضی و هم مالکیت شخصی و گروهی حساب میشد و در آثار مورخین راجع به پیدایش، ماهیت و طرق ترویج مفهوم ملک، افکار و نظریات مختلفی ارائه شده است.
مقبره سلطان سنجر سلجوقی در مسیر شهر تاریخی مرو
مالکیت اراضی حاکمان سلجوقی انواع مختلفی داشت که عبارت است از: مالکیت غیرشرطی و موروثی خود مفهوم ملک نیز در دوره مورد نظر هم به معنی مالکیت اراضی و هم مالکیت شخصی و گروهی حساب میشد و در آثار مورخین راجع به پیدایش، ماهیت و طرق ترویج مفهوم ملک، افکار و نظریات مختلفی ارائه شده است. اغلب مستشرقین شوروی معتقدند که به انواع اساس زمینداری دولتی و مالکیت شخصی نسبت به زمین ملک گفته میشده است.
در این دوره چند نوع زمینداری که از لحاظ حدود و حقوق استفاده از آن و انواع مالیات متفاوت بود وجود داشت.
سلاطین صاحب املاک بزرگ بودند. همچنین اعضای سلسله حکمران و طبقات فئودالی روستاها و شهرها نیز دارای ملک بودند. صاحبان املاک نسبتا کوچک، کشاورزانی بودند که مالیات میپرداختند. در اسناد قرن ۶ هـ/۱۲ م. سلجوقی در کنار مالکین و توانگران، درویشان نیز ذکر شدهاند به غیر از این اسناد راجع به انواع زمینداری از اسباب یعنی زمین شخصی که از دادن مالیات آزاد بود سخن میرود. از لحاظ موقعیتی که زمینها در پرداخت مالیات دارند املاکی که از آنها خراج (ملک خراجی)گرفته میشد با املاک خالصه و املاک حر که از دادن خراج آزاد بود تفاوت داشتند. همچنین زمینهایی به نام ملک عشری وجود داشت که صاحب آن یکدهم درآمدش را به خزانه دولت اختصاص میداد. املاک آزاد میتوانستند موروثی باشند و خرید و فروش یا هدیه شوند. در این رابطه قرارداد عقد و نکاحی که صورت گرفته و بر طبق آن شوهر قسمتی از املاکش را به صورت هدیه عروسی(کابین-مهریه)به زن خود داده جالب توجه است. بر طبق این اسناد زنی به نام شهرنار دختر صلوک ابو نصر سه هزار درهم و چهار قطعه زمین در حدود بامیان به عنوان مهریه گرفته است. این اراضی ابتدا خریداری شده و بعد از طرف شوهر براساس مالکیت شخصی واگذار شده است. در آخر قرن ۵ هـ/۱۱ م. و آغاز قرن ۶ هـ/۱۲ م.
طبقات جدید زمینداران شکل میگرفت. اما صاحبان عمده املاک، خاندانهای قدیم اشرافی بودند. تنها در ولایت بیهق بیشتر از چهل خانواده اشرافی که نسبت ایرانی و عربی داشتند زندگی میکردند. تقریبا همه صاحبان اراضی این املاک را به صورت موروثی به دست میآوردند. بزرگترین صاحب زمین نظام الملک بود که املاک زیادی را در اختیار داشت. مشابه این اراضی، املاکی در تمام خراسان و در ولایات مختلف فارس قرار داشتند. مالکان بسیار ثروتمندی نیز در قزوین وجود داشتند و اغلب زمینهای شهر و نواحی اطراف آن به یک خانواده تعلق داشت. این خانواده علاوه بر کشتزار و باغات، مستغلات مختلفی که دارای درآمد خوبی بود نیز داشتند. درآمد سالانه املاک آنها از ۶۰۰ تا ۶۰۰۰ دینار طلایی بوده است. هرروز برای غذا سههزار من گندم و صد هزار من گوشت که با وزن قزوینی حساب میشد مصرف میشده است. املاک به ملک میراثی و ملکهایی که در نتیجه معامله خرید و فروش و هدیهها به دست میآمد تقسیم میشدند، اراضی خریداری شده امکان برگشت دادن به صاحب اولی یا مصادره نداشت و عمل فروختن در نزد شاهدانی که با امضای خود آن را تایید میکردند انجام میشد.
اواخر قرن ۵ هـ/۱۱ م. و نیمه اول قرن ۶ هـ/۱۲ م. دوره رواج زمینداری شخصی-فئودالی از محل اراضی دولتی و سلطنتی بود. ولایتها و مناطق جداگانه برای مالکیت غیرمشروط نسبت به زمین تقسیم میشدند. طبق فرمان مخصوص سلطان که با توقیع تایید میشد آن زمینها به کارمندان عالیرتبه درباری و فرماندهان نظامی فعال واگذار میشد. صاحبان تازه از اراضی ملکی که به صاحبان خانههای قدیمی و مالکان متوسط و خرد و رعیت تعلق داشت درآمد میگرفتند. بخش اعظم اینگونه ملکداران را شاهزادگان، کارمندان عالیرتبه مشهور و نمایندگان اشراف نظامی ترک مثل امیرقماج تشکیل میدادند. صاحبان زمینهایی که از طرف سلطان به عنوان ملک خالص هدیه میشدند میتوانستند آن زمینها را وصیت کنند، بفروشند، عوض نمایند، هدیه کنند یا به عنوان امانت واگذار کنند.در آنزمان ملک وقف نیز وجود داشت که نوع مخصوصی از زمینداری فئودالی به حساب میآمد که در تمام شرق اسلامی گسترش یافته بود. اشیای مختلفی برای مقاصد دینی و خیرات میتوانست تبدیل به وقف شود. اوقاف شامل خانهها، آسیابها، پلها، کاروانسراها، مساجد و مدارسی بود که به خرج افراد معینی ساخته میشد. همچنین اراضی که درآمد آنها طبق نظر واقف صرف میشدند نیز جزو وقف بودند. کارهای روزمره و امور دیگر که به نگهداری وقف مربوط بود توسط متولی که از جانب واقف یا قاضی القضات تعیین میگردید انجام میشد. درآمد اوقاف مطابق وصیت واقفان خرج میشد و این درآمدها در اسناد وقفنامه ثبت میشد. در بین مکاتب حقوقی صنفی شافعی و دیگر مکاتب راجع به ماهیت وقف عقاید یکسانی وجود ندارد. گروهی از فقها معتقدند که وقف املاک شرطی است؛ زیرا مالکیت واقف حتی بعد از وصیت او سلب نمیشود گروهی دیگر وقف را مالکیت مطلقی میشناختند که نمیتوان دوباره آن را بازگردانند. بفروشند و به امانت بدهند. در کشورهای اسلامی از دوره ابتدای خلافت تدریجا انواع مختلف زمینداری وقفی تشکیل یافت و اوقاف رسمی، اوقاف شخصی و اوقاف خاصه به وجود آمدند. احتمالا انواع اخیر اوقافی بودهاند که در اختیار وارثان واقف قرار داشتند. انتقال زمینها به گروه وقف شخصی از جمله کارهای بسیار مفید بو؛ زیرا در این صورت مالیات دولتی کم شده و حتی گاهی پرداخت آن لغو میشد. در مواردی انتقال وظیفه متولی موروثی میشد. این عمل در آخر قرن ۵ هـ/۱۱ م. و نیمه ابتدای قرن ۵ هـ/۱۲ م. در سلطنت سلاجقه شرقی رواج فراوانی یافت. در اسناد رسمی قرن ۶ هـ/۱۲ م. به طور واضح راجع به انتقال وقف به وارثان واقف سخن میرود. احتمالا اینگونه اعمال مجددا با فرامین سلطانی تایید میشد و اینگونه امور در ادوار بعدی از جمله در دوره حکمرانی نیز ذکر شده است.
ارسال نظر