نامه ها و نکتهها - پاسخ وزیر دربار به احمد قوام
نغمه اصلاح قانون اساسی را شما ساز کردید
گروه تاریخ اقتصاد - وزارت دربار شاهنشاهی در پاسخ به عریضه سرگشاده احمد قوام مبنی بر ضرورت اجرای قانون اساسی و تغییر سیاستهای اجرایی کشور، جوابیه ای صادر کرده بود، که بخشهایی از آن را میخوانید این جوابیه بیانگر کشمکش و سردرگمی میان دربار و نخست وزیر سابق است. «جناب آقای احمد قوام...
تعجب از اینجا ناشی میشود که چرا نخستوزیر سابقی که قسمت اعظم مشکلات موجود کشور از دوران زمامداری او به یادگار باقی مانده و جریان نامطلوب فعلی اکثرا نتیجه طبیعی و منطقی عملیات خودسرانه و مغرضانه آن زمان است حال به خود اجازه میدهد که به عنوان دلسوز ملت و غمخوار مردم، همان مردم و ملتی که در مدت زمامداری او دستخوش مطامع و اغراض خود و اطرافیانش بوده و آشفتگی اوضاع و بیچارگی عمومی را در نتیجه ترویج رشا و ارتشا در تمام شئون کشور موجب و مسبب بوده و حقا باید حال به کیفر سیئات اعمال خود در پنجه عدالت مقهور و گرفتار باشد و بقیه ایام زندگانی پلید خود را در گوشهای از زندان سپری نماید،اکنون مجددا از فراموشی و جنبه رأفت و شفقت مردم سوء استفاده کرده و در میدان سیاست اسب تازی و با ریختن اشک تمساح به حال عموم دلسوزی و به تزلزل خیالی ارکان مشروطیت نوحهسرایی کند.
اگر خود شما فراموش کردهاید یا تظاهر به فراموشی مینمایید عواقب سوء سیاست و بنا به عقیده پارهای خیانتورزی شما در امور کشور که اگر خواست و تفضل خداوندی و غیرت ملی و شهامت افراد آذربایجانی همراهی نمیکرد و مجاهدات و فداکاریها و ازخودگذشتگیهای افراد ارتش دلیر این کشور تحت هدایت و فرماندهی مستقیم شاهنشاه نبود و صبر و بردباری و متانت و همت خستگی ناپذیر ذات شاهانه تایید نمیکرد، حال نام آذربایجان از تاریخ این کشور زدوده شده بود و این ننگ و بدنامی محو ناشدنی تا ابد دامنگیر این کشور میگردید.
اگر جنابعالی تا این درجه رشته افکار و خاطرات خود را از دست دادهاید که نسبت به اصلاح قانون اساسی و عمل مجلس موسسان که از نخبهترین افراد و صالحترین و علاقهمندترین رجال این کشور که شماری از آنان از صدر مشروطیت به یادگار ماندهاند تشکیل یافته به خود اجازت ایراد و خردهگیری میدهید و این عمل را که مکمل تاریخ مشروطیت کشور شاهنشاهی است به زعم خود باعث تزلزل موهوم ارکان مشروطیت میخوانید و خود را از این فکربری و بیاطلاع و بدون سابقه نشان میدهید ناگزیر هستم که یادآوری نمایم که شخص جنابعالی اول کسی بودید که نغمه اصلاح قانون اساسی را ساز کردید و آن در موقعی بود که از مسافرت مسکو مراجعت و از جهت اجرای تعهدات شومی که به عهده داشتید و از لحاظ آماده ساختن نقشه تحویل آذربایجان به پیشهوری و رفع مانع قانونی آن، لزوم توسل به چنین اقدامی را تصریحا به پیشگاه مبارک متذکر شدید و بعد هم که اوضاع تغییر کرد و آذربایجان دوباره به مادر میهن بازگشت نمود و آرامش و سکونی در اوضاع پدید آمد از آنجا که خود نخستوزیر بوده و لازم میدیدید که از فکر اصلاحطلبانه شاهنشاه تبعیت و پیروی نمایید این عنوان را به نحو دیگر تعقیب و با اذعان به لزوم رفع نواقص موجود در قانون اساسی و تطبیق دادن آن با مقتضیات زمان حاضر و احتیاجات فعلی کشور و همچنین تعدیل قوای ثلاثه مملکت به شهادت نطقها و بیانات خود در مجلس شورای ملی ضرورت این عمل را خاطرنشان و دو نفر از وزیران کابینه خود را مامور مطالعه و تهیه طرحهای لازم نمودید.
حتی شما که دعوی احترام به قانون را مینمایید در کابینه اول خود بعد از شهریور در همان موقع که اختیار انحلال به موجب قانون اساسی هنوز تفویض نشده بود از مقام سلطنت اختیار انحلال مجلس را با وجود موانع قانونی آن درخواست مینمودید.
حال چگونه میشود که اصلاح و تکمیل قانون اساسی را که تازه مطابق قوانین اساسی سایر ممالک مشروطه سلطنتی که خود مخترع مشروطیت بودهاند شده است و به علاوه با توجه به سنت طبیعی یعنی اصل تکامل و ارتقا صورت گرفته برخلاف مصالح عالیه کشور میخوانید و خود را از آن به کلی بیاطلاع قلمداد مینمایید و حقوق و اختیارات مقام سلطنت را بیادبانه و جسورانه تشریفاتی و بیپایه و مایه تلقی میکنید!
اگر این حقوق و حدود بنا به آرزوی شما تشریفاتی میبود اکنون بنیان ارتش این کشور نیز از بیخوبن کنده شده بود.باز مگر به خاطر ندارید که برای ترفیع افسران خائن و فراری متجاسرین آذربایجان و اعطای درجه آنها چقدر پافشاری داشتید و تنها ذات شاهانه به اتکای همین حقوق و اختیارات بود که از صدور چنین فرامینی که اصل مسلم تشویق خادم و تنبیه خائن را به کلی واژگون میساخت خودداری نموده و گفتند حاضرم دستهای خود را قطع نمایم تا اینکه به چنین خیانتی نسبت به کشور تن در دهم.
اینها و سایر خاطرات تلخی که از زمامداری شما باقی است که ذکر موارد دیگر آن تحریر کتابی را لازم دارد ایجاد تعجب مینماید که چرا حال که از مسوولیت دور هستید مطالبی را بهعنوان خیرخواهی و صلاحاندیشی عنوان میکنید که خود در دوران حکومتتان القا کننده آن فکر بودهاید.آیا ممکن نیست تصور شود که اصلاحات مقرره در قانون اساسی غیر از آن بوده است که شما میاندیشیدهاید و به این جهت موجبات عدم رضایت و شکایت شما را فراهم آورده؟
بههرحال جناب آقای قوام باید بدانید که اوضاع قبل از مجلس موسسان یعنی حکومت مطلقه طبقه محدود و معدودی بر مبانی اغراض و مطامع فردی و استفادهجویی و منفعتطلبی به ضرر توده ملت دیگر تکرار نخواهد شد و این عده نخواهند توانست با نان قرض دادن و قرض گرفتنهایی منافع ملی را دستخوش هویوهوس شخصی قرار داده و دوران حکومت خودسری و رسم خویشتنخواهی را تجدید و احیا نمایند. ضمنا نیز مطمئن باشید که به موجب همان اصل آزادی مطلق ملی که اکنون سنگ آن را به سینه میزنید دیگر تجربه تلخ گذشته تکرار نمیشود و عنوان دسیسهسازی و دستهبندی موجب نخواهد گردید که دو مرتبه سوء جریانات و خیانتهای گذشته به دست عدهای که مکرر امتحان خود را در پیشگاه ملت دادهاند تجدید و آن عده به حکومت نائل گردند، اما موضوعی که موجب تاسف گردید این است که با اوضاع کنونی جهان و سختی وضعیت کشور که مقداری از آن همانطور که توضیح داده شد معلول سیاستهای غلط گذشته و پارهای ناشی از اضطراب اوضاع سیاسی دنیا و انعکاس آن در محیط کشور ماست چرا زمینه فکری پارهای از افراد به این درجه محدود و غرضآلود است که در عوض فداکاری و ازخودگذشتگی و تشویق مردم به اتحاد و یگانگی با اغراضی پلید و افکاری مسموم در مقام القای فتنه و فساد بر آمده و بخواهند وحدت کلمه ملی را تبدیل به تشتت و تفرقه نموده و تیشه بر ریشه هستی کشور بزنند تا شاید از این اغتشاش اوضاع بیچارگان به نوایی برسند و یقین است این نمونه فکر حتی در پستترین و عقبافتادهترین ملل گیتی نظیر ندارد.
در قسمت اصلاح اصل ۴۹ قانون اساسی اگر باز منصفانه قضاوت مینمودید قطعا تشخیص میدادید که انجام وظیفه بنا به دستور مجلس موسسان که مبعوث از طرف ملت است به عهده مجلسین محول شده و تنها شاید از این جهت باشد که برای قوانین بودجهای که منحصرا در یک مجلس میگذرد و در مجلس دیگر مورد غور و مداقه قرار نمیگیرد راه مطالعه بیشتری باز گذارد زیرا ای بسا در اثر عوامل محیطی و احساسات آنی قوانینی در این رشته بدون مطالعه کافی بگذرد که اجرای آن به ضرر کشور باشد و برای رییس کشور حقی باید به وجود آید که چنین قوانینی را ثانیا به مجلس اعاده دهد تا مجددا مورد غور و تعمق قرار گیرد و هرگاه باز تایید گردید به موقع اجرا گذارده شود.
بههرحال اجرای این اصلاح به عهده نمایندگان مجلسین که طبعا علاقهمند به کشور و سعادت موکلین خود هستند محول گردیده و بر مجلسین است که تصمیم شایسته در اجرای دستور مجلس موسسان اتخاذ نمایند و هرگونه تصمیم که از مجلسین مقرر گردید البته به خیر و صلاح کشور خواهد بود.
ضرورت اجرای پارهای اصلاحات دیگر از قبیل تمدید مدت مجلس برای جلوگیری از تشنجات انتخاباتی که هر دو سال یکبار گریبانگیر کشور میشود و با افزایش عده نمایندگان مجلس برای تقویت بنیان حکومت ملی که به عهده مجلسین محول گردیده به حدی روشن است که محتاج به توضیح بیشتری نیست.اینکه اشاره کردهاید که با وجود قانون اساسی متصدیان امور از قدرت خود سوء استفاده نموده و مقامات نظامی و شهربانیها در موارد مختلف مردم را در تنگنای زحمت گذاردهاند،این خود از جمله معایبی است که در دوران حکومت و زمامداری شما به حد اعلای ظهور و بروز رسیده بود،آیا جنابعالی به غیر از توسل به حکومت نظامی و حبس و زجرهای عناصر آزادیخواه که عدهای از آنان در توقیفگاه درگذشته و پارهای دیگر نزدیک به این خطر گردیده بودند و تنها گناه آنها عنوان مخالفت با زمامداری شما بود،به طریق دیگری در مقام ادامه زمامداری خود برآمدهاید؟ احتراز از همین معایب است که ملت را ناگزیر ساخت در مقام اصلاح نواقص قانون اساسی خود بر آمده و از تجدید چنین اوضاعی که به نفع عده محدود جوازفروشان و رشوهخواران بود جلوگیری نماید.
آیا توسل به تهدید و تطمیع را غیر از خود شما در زمامداری خود کسان دیگری بانی و مروج بودهاند!
اما اینکه عنوان نمودهاید که در کشورهای دیگر سلطنتی نظایر چنین حقوقی به سلاطین داده نشده این خود یا منتهای غرضورزی شما را میرساند یا حاکی از نهایت درجه بیاطلاعی است و توصیه میکنم که راجع به انحلال مجلس یا مجلسین به قانون اساسی سوئد که نمونه بارز کشورهای مشروطه سلطنتی است مراجعه نمایید و جواب خود را دریابید.
در این قانون برای پادشاه سوئد اختیاراتی بیش از آنچه برای شاهنشاه ایران قانون اساسی مقرر داشته قائل گردیده است، این نمونه خود میرساند که نصایح و اندرزهای جنابعالی به پیشگاه سلطنت تا چه حد مشفقانه و بیغرضانه است.
اینکه عنوان تاسف نمودهاید که در ظرف این مدت نتوانستهاید نظریات مصلحانه خود را چه باواسطه و چه بلاواسطه به عرض مبارک برسانید و مورد توجه قرار گیرید از این قسمت همانطور که خود در محلی از عریضه خود اشاره کردهاید حیرت بر حیرت این جانب افزود، آیا توجه ذات شاهانه غیر از برگزیدن به نخستوزیری و اعطای عنوان جناب اشرفی و دادن مجال برای خدمتگزاری به کشور نحو دیگری میتوانست مصداق پیدا نماید؟ در دوران زمامداری خود که مصادف با ایام فترت مجلس بود آیا مجالی برای عرض عرایض مشفقانه نداشتهاید؟ یاللعجب مجالس شرفیابیهای ممتد شما در پیشگاه مبارک چگونه برگزار میشد، مجال و فرصت آیا چگونه ایجاد و تولید میشود که هم بتوانید عرایض خود را خیرخواهانه به عرض برسانید و هم اینکه نظریات اصلاحطلبانه را در امور کشور به کار بندید. آیا نمونه این عرایض و نصایح جز استقرار مظفر فیروزها بر مسند معاونت نخستوزیری و وزارت و وارد کردن وزرای اجنبیپرست و مرتبط با بیگانه در دولت و صدور جوازهای رنگارنگ چیز دیگری بوده است. پس چرا از عدم مجال و فرصت و فقدان توجه و عنایت شکایت دارید؟
اما اینکه در عریضه خود اشارهای هم به متملقین نمودهاید باید گفته شود که این خصیصه نیز مانند سایر خصائل مذموم در شخص شما و در دوران حکومت شما بیشتر از دیگر مواقع تجلی داشته است.این خود شمایید که پارهای از وزرای کابینه خود را به ارتکاب کارهای موهن و سایر تملقات بیرویه که منطبق با اخلاق زشت خودپسندانه شما بود وامیداشتید و خود به شخصه نیز همینکه احساس ضعف و فتوری در کار مینمودید به تضرع و الحاح پرداخته و به تملقگویی که خلاف رویه رادمردان است شاهنشاه را از کیفیت اخلاقی و روحی خود مشمئز میکردید.
پس کسی که خودآلوده به تملق و خشنود از تملقگویان است چنین صفتی را در دیگران نباید مورد ذم و قدح قرار دهد در صورتی که همه میدانند که شاهنشاه دموکرات و آزادمنش ما نه گوشی به تملق دارد و نه رویی با تملقگویان.
خلاصه باید بدانید که این قیبل عناوین و اظهارات دیگر به اندازه خردلی در پیشگاه افکار عمومی وقع و اهمیت نخواهد داشت و چون از حلقوم اشخاصی خارج میشود که اگر امر دایر شود که در کشور مبارزه با فساد همانطور که سرلوحه برنامه دولت است به نحو موثر و قاطع آغاز گردد اولین هدف این مبارزه آنها خواهند بود بنابراین نزد خردمندان و آگاهان به رموز امور جز برانگیختن حس انزجار و نفرت تاثیر دیگری نخواهد نمود و عنوان علاقهمندی به قانون اساسی و تظاهرات مزورانه این اشخاص را از یأس ملت و کیفر قانون نجات نخواهد بخشید و به علاوه مردم به خوبی واقف هستند که چه کسانی در مدت حکومت خود میلیونها اندوخته و ذخیره نموده و چه اشخاصی نیز میلیونها پول در راه رفاه عموم مصرف نمودهاند.
ضمنا به شما نصیحت میکنم که در عوض تشبث به این حیل و طرح فتنه در کشور بهتر این است بگذارید دست زمانه پرده فراموشی بر روی اعمال شما بیفکند و خود را با آن همه مفاسد و معایب که مرور آن رعشه بر اندام وطنپرستان مستولی میسازد تجدید ننموده یا اینکه اگر فعالیتی میخواهید ابراز کنید، در مقام برات ذمه خود از اتهامات و اعلام جرمها بر آیید.
در خاتمه لزوما توجه میدهد که در آتیه باید از عرض این قبیل عرایض که گاهی جنبه تملق و تضرع دارد و گاهی رنگ ریا و تزویر به خود میگیرد به کلی خودداری نمایید زیرا بر مفسدین نمیسزد در امور کشوری که به آن درجه بیعلاقگی به تمامیت و استقلال آن نشان دادهاند عنوان نظری نمایند و سالکان طریق خدمتگزاری کشور را بخواهند با این عناوین از صراط مستقیم باز دارند و چون خود موجب شدهاید که پرده از روی اعمال و افعال مفسده آمیز شما برداشته شود و بالطبیعه صلاحیت داشتن خطاب جناب اشرف را فاقد میشوید. به این جهت بر حسب فرمان مطاع مبارک از این تاریخ عنوان مذکور از شما سلب میشود.
وزیر دربار شاهنشاهی- ابراهیم حکیمی»
منبع: نشریه ایران شناسی، بهار ۱۳۸۱
ارسال نظر