فرانتس پاپن، آلمانی بلند آوازه (متولدسال 1879 و متوفا در سال 1969) دوم نوامبر سال 1937 در نطقی مطلبی را بیان کرد که به صورت یک اصل در آمده و به نام او باقی مانده است و آن از این قرار است:

هر لذت، غرور و سرفرازی موقتی است، جز عشق به میهن و خدمت به آن. وطن دوستی خصلت مشترک همه انسان‌ها است و من نشنیده‌ام که فردی را صرفا به خاطر میهن دوستی سرزنش کرده باشند. پاپن مدتی صدراعظم آلمان بود و کمک کرد که حزب ناسیونال سوسیالیست (نازی) به قدرت برسد و هیتلر زمام امور آلمان را به دست گیرد. وی بعدا هم با هیتلر در زمینه تبادل نظر و پرسش و پاسخ همکاری کرد، اما در دادگاه فاتحان جنگ جهانی دوم محکوم نشد.

قتل عام انگلیسی‌ها در افغانستان
شجاع‌الملک امیر، دست نشانده انگلستان در کابل، دوم نوامبر سال 1841 میلادی به دست اکبرخان از مخالفان سلطه انگلیسی‌ها کشته شد و افغان‌ها که برضد نیروهای اشغالگر انگلیسی به پاخاسته بودند «الکساندر برنز» نماینده تام‌الاختیار انگلستان در کابل و 16 انگلیسی دیگر را هم کشتند و هزار و پانصد نظامی انگلیسی را مجبور به عقب‌نشینی به سوی هند کردند و سپس هنگام عقب‌نشینی به آنان شبیخون زدند، آنها را قتل عام کردند و باردیگر دوست محمد خان را برکرسی امیری کابل نشاندند.امیر کابل در آن زمان بر شرق و جنوب شرقی افغانستان (عمدتا پشتون نشین) حکومت داشت. با این رویداد، دور اول جنگ‌های انگلستان با افغان‌ها آغاز شد.

خود سوزی آمریکاییان مخالف جنگ ویتنام


دوم نوامبر 1965 میلادی یک آمریکایی 32 ساله به نام «نورمن موریسون Norman Morrison» که مخالف جنگ ویتنام بود و صدای اعتراضش موثر نمی‌افتاد در کنار ساختمان وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون - در حاشیه جنوبی شهر واشنگتن) و زیر ساختمان دفتر مکنامارا وزیر دفاع وقت آمریکا خود را آتش زد و در میان شعله‌ها جان سپرد. وی پدر سه کودک بود که هنگام آتش زدن خود دختر یک ساله‌اش را در بغل داشت که پس از کشیدن کبریت او را پایین گذارد. دو روز بود که در این محل تظاهرات ضد جنگ برگزار می‌شد و آمریکاییان به بیهودگی جنگ ویتنام و به کار بردن بمب ناپالم (آتشزا) در آن اعتراض می‌کردند و این جنگ را غیر منصفانه می‌خواندند. موریسون یک کویکرمذهب (فرقه مسیحی معتقد به خلوص دین) متولد پنسیلوانیا و ساکن شهر بالتیمور ایالت مریلند بود. گفته شده است که موریسون دختر یک ساله‌اش «امیلی» را همراه برده بود تا به وی ظنین نشوند و بتواند خودرا به زیر دفتر مکنامارا برساند. وی همراه خود یک شیشه نفت برده بود.
کار خود سوزی آمریکاییان معترض به جنگ ویتنام با مرگ نورمن موریسون پایان نیافت. نهم نوامبر (هفت روز بعد) یک آمریکایی ۲۷ ساله به نام «راجر لاپورت» که یک کاتولیک بود خودرا به نشانه مخالفت با ادامه جنگ ویتنام در مقر سازمان ملل (واقع در شهر نیویورک) آتش زد.
باید دانست که خود سوزی با هدف جلب توجه جهانیان به مخالفت با جنگ ویتنام، ازسال 1963 و از شهر سایگون شروع شده بود. در آن سال یک روحانی بودایی در برابر چشم مردم و دوربین‌های فیلم و عکسبرداری خود را آتش زده و سوزانده بود.
سوم دسامبر سال ۱۹۶۵ شورای کلیساهای آمریکا به ادامه جنگ ویتنام اعتراض کرد و این اعتراض‌ها به صورت‌های مختلف ادامه یافت از جمله در ۲۱ نوامبر سال ۱۹۶۵ در شهر نیویورک چهار جوان که به سربازی احضار شده بودند اوراق احضاریه را در ملأ عام سوزاندند و به تدریج مخالفت و تظاهرات به محوطه دانشگاه‌های آمریکا کشانده شد.

بنا نهادن قزوین به دستور شاپور یکم
در اوایل نوامبر سال 245 میلادی، شاپور یکم، شاه وقت ایران از دودمان ساسانی که در دوران زمامداری خود ایران را ابرقدرت اول جهان کرده بود دستور بنای شهر قزوین را صادر کرد. کار ایجاد این شهر سه سال طول کشید و در اکتبر (جشن‌های مهرگان) سال 248 میلادی پایان یافت. نام قزوین از طایفه ای به همین نام گرفته شده و یونانیان و رومیان باستان و اینک جهانیان دریای مازندران را به نام این طایفه دریای «کاسپین» می خوانند؛ زیرا منطقه محل سکونت این طایفه آریایی تا دیلمان، گیلان و سواحل غربی آن دریا امتداد داشته است. شاپور اول در طول حکومت خود چند شهر تازه ساخت که نام او با پیشوند و پسوندهایی بر آنها گذارده شد، اما دستور داد که شهر تازه‌ساز به نام طایفه‌ای که در آن منطقه سکونت داشت «کسپین» نامیده شود که این نام به مرور زمان به صورت قزوین در آمده است. در کتب قرون‌وسطی هم دریای مازندران را دریای قزوین نوشته‌اند. قزوین در سال 644 میلادی به تصرف اعراب مسلمان درآمد و در قرن 16 میلادی پایتخت ایران شد و شاه طهماسب صفوی عمارات فراوان در آنجا ساخت؛ تا اینکه شاه عباس در سال 1598 میلادی پایتخت را از قزوین به اصفهان ـ شهر مرکزی ایران منتقل ساخت. یکی از علل انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان این بود که درآن شهر، سران قزلباش مادر شاه عباس را کشته و جسدش را به بیابان افکنده بودند و اقامت در قزوین باعث می‌شد که هر لحظه قتل فجیع مادر در ذهن او تداعی شود و وی را متاثر کند. قزوین در جریان دو جنگ جهانی اول و دوم به اشغال خارجی درآمد و در سپتامبر 1941 توسط هواپیماهای شوروی بمباران شد. رضاخان میر پنج (سرتیپ) از همین شهر عزم تسخیر تهران و برانداختن دولت وقت را کرد.