نقش زنان در ایجاد بناهای مذهبی و علمی در پایتخت صفویان
نامهایی که هنوز زندهاند
در اصفهان چندین مدرسه بزرگ و معتبر وجود دارند که توسط بانوان خیر برای اشاعه فرهنگ و شعائر آیین تشیع اثنیعشری ساخته شدهاند. زنان در این زمینه تلاش بسیاری کردهاند که شاید بخشی از آن مرهون اندیشه و تعلق خاطر آنان به جنبههای تربیتی و بخشی پیروی از سیاستهای حاکم بر جامعه باشد.
ج. مدارس
در اصفهان چندین مدرسه بزرگ و معتبر وجود دارند که توسط بانوان خیر برای اشاعه فرهنگ و شعائر آیین تشیع اثنیعشری ساخته شدهاند. زنان در این زمینه تلاش بسیاری کردهاند که شاید بخشی از آن مرهون اندیشه و تعلق خاطر آنان به جنبههای تربیتی و بخشی پیروی از سیاستهای حاکم بر جامعه باشد. به طور کلی، برخی از مدارس این دوره در میان بازار، که محل رفت و آمد بسیار و کسب و کار است، بنا شدهاند. این امر میتواند پیوند نزدیک تحصیل و حرفه را نشان دهد و شاید برای سهولت استفاده از کلاسهای درس و بهره بردن از آنها این مدارس به عمد در درون بازارها بنا شده باشند.
۱- مدرسه «جده کوچک»: مدرسهای مشهور به مدرسه «جده کوچک» در داخل بازار بزرگ اصفهان وجود دارد که از سوی جده شاه عباس دوم و احتمالا همسر شاه عباس اول و مادر صفی میرزا احداث شده است. تاریخ کتیبه سر در مدرسه که با خط ثلث سفید روی کاشی لاجوردی و به قلم محمدرضا امامی نوشته شده است، تاریخ سال ۱۰۵۶ ه. ق را نشان میدهد. اما تاریخ تنظیم وقف نامه سال ۱۰۵۷ ه. ق است.
وصف «کوچک»، که در نام مدرسه آمده، بنابر شواهد و تحقیقات انجام شده، به فضای مدرسه مربوط است، نه به واقف آن. در واقع، چون در بازار اصفهان دو مدرسه به نام «جده» وجود دارد، مدرسهای که از لحاظ وسعت بزرگتر است، به مدرسه «جده بزرگ» و مدرسهای که وسعت کمتری دارد، به مدرسه «جده کوچک» معروف شده است.
اتاقهای طلبه نشین مدرسه در اطراف دو حیاط ساخته شدهاند. در ورودی مدرسه در ضلع جنوبی واقع شده و در ضلع شمالی، در حیاط دوم، در یکی از غرفهها کتیبهای از سنگ مرمر به طول ۹۵ سانتیمتر و عرض ۷۰ سانتیمتر نصب شده است. بر این کتیبه، نام واقف، دلارام خانم، حک شده است. مکان آن در وقف نامه «جنب خان»، مشهور به «انار فروشان» ذکر شده که امروزه به بازار «قهوه کاشیها» معروف است.
بانی همان گونه که مرسوم زمان بود علاوه بر ساختن خود مدرسه، مستغلاتی را برای تامین مخارج آن و حفظ و بقای موقوفه در نظر گرفته است تا درآمد حاصل از آن صرف «مایحتاج بقاء موقوف علیه و معاش ساکنین شده» و واقف از ثواب آن بهره مند شود. در واقع، واقف بقای موقوفه خود را به این صورت تضمین کرده است که پس از دادن مالیات مقرر و پیش از هر کار دیگر، از درآمد حاصل شده خرج خود رقبات وقفی کنند تا مبادا آنها ویران شده و در نهایت، مدرسه بدون درآمد مانده، متروک و ویران شود.
نکتهای که در اینجا یادآوری آن ضروری به نظر میرسد این است که غالبا بانیان مدارس، تاسیس کتابخانه و وقف کتاب برای مدرسه خود را فراموش نکردهاند. این خانم نیز فهرستی از کتابهای وقفی را در پشت وقف نامه خود آورده است.
۲- مدرسه «جده بزرگ»: این مدرسه در بازار بزرگ اصفهان واقع شده و از بناهای زمان شاه عباس دوم است. این مدرسه توسط جده شاه احداث و بر طلاب علوم دینی وقف شده است و هنوز نیز مورد استفاده قرار میگیرد. بنای آن دو طبقه است و در هر طبقه حجرههایی برای اقامت طلاب وجود دارد.
نام واقف این مدرسه، برخلاف مدرسه «جده کوچک»، در کتیبه مدرسه ذکر نشده و منابع نیز نام این بانو را ذکر نکردهاند. تنها در اصل وقف نامهای که از این مدرسه باقی مانده، در حاشیه سمت راست، نام واقف با آب طلا نوشته شده است که متاسفانه کاملا خوانا نیست، اما نزدیک ترین قرائت، حوری نام خانم است. به احتمال قریب به یقین، این خانم همسر گرجی صفی میرزا، پسر شاه عباس اول است.
تاریخ تنظیم وقف نامه ۱۰۵۷ ه. ق بوده، اما تاریخ اتمام بنا، طبق کتیبه سر در آن که به خط ثلث سفید روی کاشی لاجوردی و به خط محمدرضا امامی نوشته شده، ۱۰۵۸ است.
در وقف نامه، پس از اشاره به «فانی بودن جهان»، تلاش واقف را برای کسب ثواب اخروی ذکر میکند و میگوید که وی مصمم میشود «با مفاتیح خیر و احسان» درهای «بهشت عنبر سرشت» را روی خود بگشاید. از این رو، از اموال خود مدرسهای بنا میکند «مشتمل بر حجرات تحتانیه و فوقانیه که محسود مدرسه افلاک و رشک خانقاه عناصر» باشند. این خانم مدرسه خود را بر «کافه طلبه علوم دینیه که به صفت ایمان موصوف باشند» وقف کرده است. البته در ازای آن شرط کرده است که «در آنجا ساکن شده، به کسب علوم مشغول شوند تا ثواب آن به روزگار فرخنده آثار نواب واقفه مخدومه عظمی عاید شود.»
همانگونه که پیش از این گفته شد، ساخت چنین بناهایی هزینههای زیادی طلب میکرد؛ ولی تنها مخارج اینگونه بناها نبود، بلکه هزینههای نگهداری، مرمت و مخارج جاری این بناها را نیز باید در نظر گرفت. به این منظور، غالبا از سوی بانیان، مستغلاتی برای تامین این مخارج وقف میشد.
۳. مدرسه «نیم آورد»: مدرسه دیگری که از دوران صفویان در بازار بزرگ اصفهان به یادگار مانده، مدرسه «نیم آورد»است. این مدرسه از مدارس زیبای این دوره است که هنوز پابرجا و مورد استفاده طلاب است. این مدرسه تزئینات زیبایی از کاشی و به ویژه گچبری دارد که در نوع خود بینظیرند.
در اطراف سردر مدرسه، با خط ثلث سفید بر زمینههایی از کاشی لاجوردی آیاتی از سوره «اخلاص» و «اسراء» نقش بسته اند. همچنین آیاتی از قرآن با خط بنایی در سردر مدرسه دیده میشوند و در داخل مدرسه و اطراف صحن و ایوانها آیات و سورههایی نوشته شدهاند؛ از جمله در اطراف صحن مدرسه، تمام سوره «واقعه» و «اخلاص» با خط بنایی معرق مشکی بر زمینه آجری ترسیم شده است. همچنین اشعاری در زیر گچبریهای مدخل مدرسه با خط نستعلیق مشکی، گچبری شدهاند.
این مدرسه زیبا توسط بانویی به نام زینب بیگم که همسر محمدمهدی حکیم الملک اردستانی بوده، احداث و بر «طلبه علوم دینی اثنی عشری» وقف گردیده است. سال دقیق احداث بنا در کتیبههای مدرسه قید نشده است، اما وقف نامه مدرسه در سال ۱۱۱۳ تنظیم شده است. ظاهرا این خانم، که همراه همسرش، حکیم الملک، به هندوستان رفته بود، در این سال تصمیم میگیرد از اموال خود مدرسهای در اصفهان احداث کند. وی انگیزه خود را از احداث مدرسه به این شکل بیان میکند که خداوند در هر دورهای از زمان برای تعلیم و تعالی بشر انبیا را فرستاده است «که در افاده علم الهی و افاضه اصول دین» بکوشند. بنابراین، «بر هر یک از سرمایهداران مواهب ایزدی از هر صنف ومقوله واجب ولازم است که موافق مقتضای مرتبه خویش،قیام به وظایف شکرگزاری» کنند. واقف نیز این شکرگزاری را با بنای مدرسهای در دارالسلطنه اصفهان، که هنوز پابرجا و یکی از زیباترین نمونههای معماری است، به انجام رساند.
واقف که بنابر شواهد در خارج از ایران به سر میبرد، شخصی به نام حاجی محمد رشیدی اردستانی را وکیل خود قرار داد تا بر اجرای کار رسیدگی کند. اما طبق اظهار وقف نامه، چون «مالی که علیا حضرت مشارالیها به او داده بود وفا ننمود، از مال خود قدری اضافه بر آن کرده» است.
ساعتی آفتابی، که در واقع دو کاشی آبی رنگ است و در بالای دیوار مدرسه، حد فاصل دو غرفه تعبیه شده، ظهر کامل را نشان میدهد.
۴. مدرسه «مریم بیگم»: مدرسه مهم دیگری که در این دوره ساخته شد، اما متاسفانه امروز اثری از آن وجود ندارد، مدرسه «مریم بیگم» است که به نام واقف آن به این نام شهرت یافته. این بانو، که دختر شاه صفی و عمه شاه سلطان حسین بود، از زنان برجسته و صاحب نفوذ به شمار میآمد.
اصل وقف نامه این مدرسه در دست نیست، اما وقف نامه ای شامل رقبات وقفی که به مرور و طی چند نوبت بر مدرسه وقف شده و ممهور به مهر «مریم بیگم» است، در اداره اوقاف شهر اصفهان نگهداری میشود. اولین تاریخ این سند ۱۱۲۵ و آخرینش ۱۱۳۱ ه. ق است. جابری انصاری تاریخ بنای مدرسه را سال ۱۱۰۵ آورده است، اما دکتر هنرفر تاریخ ۱۱۱۵ را بر اساس کتیبه سر در مدرسه، که در موزه ایران باستان نگهداری میشود، ذکر کرده که مطمئنا به واقع نزدیک تر است.
مکان این مدرسه نزدیک محله «خواجو»، در مجاورت چهارسوی نقاشی، در اصفهان بوده است. ظاهرا این مدرسه بهرغم تمامی تلاش واقف آن برای حفظ و بقای مدرسه، خیلی زود از رونق افتاده است. علت این موضوع ذکر نشده است و تحقیقات بیشتری طلب میکند، ولی میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا سختگیریهای قید شده در وقف نامه برای طلاب و مدرسان، به ویژه دستورالعملهای واقف برای دروسی که در مدرسه اجازه تعلیم و تعلم داشتند و در واقع مدرسه را به لحاظ فکری کنترل میکردند، میتوانند نابودی زود هنگام آن را باعث شده باشند؟
این خانم ظاهرا مدرسه دیگری نیز از خود به یادگار گذاشته که بر خلاف این مدرسه هنوز پابرجاست. این مدرسه در خوانسار قرار دارد و امروز به مدرسه «علوی خوانسار» مشهور است.
از دو بانوی دیگر در اصفهان دوره صفوی نشان داریم که اگرچه خود سازنده مدرسهای نبودند، اما اموال خود را برای مدارس موجود آن دوره وقف کردهاند: شخصی به نام بدر جهان خانم، به سال ۱۱۰۱ وقف نامهای تنظیم کرده که طی آن بخشی از موقوفه خود را به مدرسه «جده کوچک» اختصاص داده است؛ همچنین بانوی دیگری به نام عزت نساء خانم در سال ۱۱۰۴ اموالی بر مدرسه علمیه «بیدآباد» و «میرزا حسین» و طلاب شیعه وقف کرده است.
البته بی شک مدارس دیگری نیز بودهاند، به ویژه که این دوره اوج مدرسهسازی بوده و گویا واقفان در رقابتی تنگاتنگ اقدام به ساخت مدرسه میکردند.
نکته پایانی
در پایان و با توجه به اسامی بانوان سازنده بناهای مذهبی، میتوان چنین نتیجه گرفت که این بانوان نهتنها از طبقه متمول جامعه بودند، بلکه بیشتر به خاندان سلطنتی انتساب داشتند. همچنین این بانوان با اعتقاد بر امر رسمیت یافتن تشیع در ایران به گسترش آن از راه تبلیغات دینی و تربیت متخصصان مذهبی باور داشتند و در ایجاد زمینه مناسب برای اشاعه تشیع تلاش قابل ستایشی انجام دادند. آنان با ایجاد بناهای خاص شیعه و به ویژه توجه به امر ساخت مدرسه، که از لحاظ فکری میتوانست جامعه را رهبری کند، دین خود را به جامعه ادا کردند و در واقع، آنان بهرغم خانهنشینی، خود را جدای از جامعه و منافع آن احساس نکردند و برای پیشبرد اهداف فرهنگی و مذهبی جامعه خود، از آنچه در توان داشتند مضایقه نکردند.
ارسال نظر