رونق تجارت در دوره غزنویان

دقیقا نمی‌توان تمایز پرداخت منظم یا نامنظم خراج‌ها که شاهزادگان هندی به غزنه می‌فرستادند و تاراج‌هایی که از سفرهای جنگی به دست‌ می‌آمد را مشخص کرد. از آنجایی که در دوره نخست عصر غزنوی دیوان ویژه یا سازمان‌ کشوری ثابتی در هند شمالی نبود، درآمدی که از آنجا می‌رسید نامنظم بود. نیروی نظامی‌ اغلب تنها وسیله گردآوری خراج در هند بود و پرداخت آن معمولا در قراردادهای صلح‌ میان سلطان و شاهزادگان قید می‌شد. سلطان محمود در اواخر پادشاهی خویش کوشید تا با تقسیم مسوولیت در پنجاب، شکل ثابتی از نظارت بر سرزمین هند برقرار کند. با این‌ تقسیم، فرماندهی نظامی در دست سپاه‌سالارانی که خاستگاه غلامی داشتند باقی ماند که‌ در لاهور که مرکز غازیان اسلام در هند بود، مستقر بودند، اما در جوار آنان سازمانی‌ کشوری تحت ریاست دبیری ایرانی به نام قاضی ابو الحسن شیرازی نیز دایر شده بود. سلطان مسعود نیز در آغاز پادشاهی خود به تاسی از پدرش تقسیم وظایف فوق را به‌ قاضی مذکور از غزنه چنین ابلاغ نمود: «تو که خدای مایی ترا با سالاری و لشگر چه کار است، احمد[ینالتکین سپاهسالار جدید]خود آنچه باید کرد کند و مال‌های تکران بستاند از خراج و مواضعت و پس به غزا رود و مالی بزرگ به خزانه رسد. »به‌نظر می‌رسد این‌ عمل سلطان کوششی بود برای دایر کردن یک سازمان کشوری در پنجاب با یک نظم به‌ قاعده مالیات‌گیری نظیر شیوه معمول سرزمین‌های مرکزی امپراتوری غزنوی.

میزان، حجم و ارزش غنائم و خراج هند

شکی در این نیست که تعداد سفرهای جنگی غزنویان به هند بسیار زیاد بود، حتی اگر از حملات فرماندهان اولیه آنان یعنی از آلپ تگین تا بوری تگین صرف‌نظر کنیم، بازهم حداقل بیش از بیست حمله کوچک و بزرگ توسط سه تن از سلاطین بعدی آن‌ دولت یعنی سبکتگین، محمودو مسعود به هندوستان صورت گرفته است که در حقیقت‌ بیشترین غنائم اخذ شده نیز در همین دوره بوده است. هرچند منابع و مآخذ هم عصر یا نزدیک به آن دوره از غنائم هند با اغراق و توام با فخر و مباهات سخن می‌گویند، اما این واقعیت را نیز نمی‌توان کتمان کرد که بالاخره خزائن و گنجینه‌های عظیمی از آن‌ سرزمین به دربار غزنویان سرازیر می‌شد و در بعضی از مواقع حقیقتا به‌ لحاظ گستردگی قابل شمارش و اندازه‌گیری نبود. شاید بتوان بهترین‌ دلیل برای اثبات آن قضیه را در اثرات قابل ملموس و تحول‌برانگیز آن در زمینه‌های‌ مختلف اقتصادی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی آن دوره دانست. در اینجا سعی می‌کنیم از میان ده‌ها گزارش منابع و مآخذ آن دوره از میزان و حجم و ارزش غنائم نقدی، جنسی، انسانی و غیره به دو سه مورد از آنها اشاره کنیم.

غنائم و ثروت هند رونق بخش تجارت و بازرگانی دوره غزنوی

تجارت ایران با استقرار سلسله غزنوی رونق و ترقی فراوان یافت. چرا که این سرزمین‌ با قرار گرفتن بر سر راه هندوستان و چین در مملکت پرنعمت دنیای آن زمان شاهراهی‌ جهت فروش امتعه گرانبهای ممالک اخیر الذکر به جزیره العرب و بین‌النهرین و آفریقا و اروپا به شمار می‌رفت و تجار ایرانی عامل مهم این دادوستد بودند. بی‌شک در تسهیل‌ رفت‌وآمد تجار مسلمان به هند و بالعکس عوامل گوناگونی تاثیر داشت که شاید قراردادهای صلح بین سلاطین غزنوی و شاهزادگان هندی از همه موثرتر بوده است. بنا به گفته منابع با انعقاد مصالحه بین سلطان محمود و حاکم ناراین تجار خراسان آزادانه به‌ هندوستان رفت‌وآمد کردند و مردم ناراین نیز امتعه کمیاب خود را به ایران آوردند. اما سوالی که در رابطه با موضوع این تحقیق در اینجا مطرح است این است که غنائم‌ متنوع و مختلف هند چگونه در چرخه دادوستد قرار می‌گرفت و در شکوفایی اقتصاد آن‌ دوره مؤثر واقع می‌شد؟ به نظر می‌رسد اگر به شیوه توزیع و تقسیم غنائم آن دوره نگاه کنیم‌ تا حدودی ما را در کم و کیف ورود آنها به چرخه بازار و تجارت رهنمون می‌شود. بر اساس گفته منابع شیوه تقسیم غنائم جنگی به این شکل بود که پس از هر پیروزی در جنگ، بلافاصله غنائم ارزیابی می‌شد. اگر سلطان شخصا در جنگ‌ حضور نداشت ‌باید کارگزاری از دیوان اشراف مراقب حقوق سلطان باشد. سلطان‌ یک پنجم از بردگان، چارپایان و غنائم کلی را خود بر می‌داشت و کلیه فلزات قیمتی و سلاح‌ها و فیل‌ها جزو یک پنجم سلطان بود و نیز حق صفیه به او اجازه می‌داد که برداشت‌ او از اجناس برگزیده دیگر با او باشد. و چهار پنجم بقیه به فراخور مقام میان سپاهیان‌ تقسیم می‌شد و سهم سواران دو برابر سهم پیادگان بود- نباید فراموش کرد که سپاه‌ حرفه‌ای غزنویان علاوه بر مواجب مرسوم، از غنائم جنگی نیز سهمی می‌بردند- همچنین‌ در میدان جنگ در صورت موفقیت‌های برجسته یا دلیری‌ها و شجاعت‌های بزرگ، صله‌های ویژه‌ای به سربازان اعطا می‌شد. حال سوال در اینجاست که سپاهیان پس از اخذ غنائم متنوع چگونه از آنها بهره‌برداری می‌کردند؟ بی‌شک بخشی از آن غنائم مثل سلاح‌ها و جنگ‌افزارهای مختلف‌ نظامی چون مستقیما در راستای حرفه سربازان بود می‌توانست مورد استفاده آنها قرار گیرد اما بخشی دیگر مثل بردگان، اجناس نفیسه، احجار کریمه، طلا، نقره، انواع پارچه و امثالهم ضرورتا باید تبدیل به پول نقد می‌شد تا در تهیه مایحتاج و آذوقه خانواده آنها مورد استفاده قرار می‌گرفت. دقیقا در همین نکته بود که پای تجار و سوداگران به میان کشیده‌ می‌شد و آنها با خرید غنائم غیرضروری و اضافی سپاهیان و وارد کردن آن به بازار، چرخه دادوستد را فعال کرده و به اقتصاد رونق می‌بخشیدند. معیران و نقادان غزنه نیز در تبدیل‌ شمش‌های طلا و نقره و احجار کریمه به اندازه‌های قابل دادوستد در بازار نقش اصلی را ایفا می‌کردند. اینکه در بعضی از منابع از سرازیر شدن تجار و سوداگران جهان اسلام به‌ سوی شرق و فعال شدن بازارهای غزنه و خراسان در این زمان سخن گفته می‌شود دقیقا اشاره به موضوع مذکور دارد. این سوداگران نه تنها به بازارهای شهرها اکتفا نمی‌کردند بلکه گاهی به دنبال سپاهیان و غازیان اسلام راه افتاده و به آنان آذوقه می‌رساندند و پس‌ از پیروزی نیز، غنائم آنها را می‌خریدند. این نوع سوداگران را در آن زمان بازاری لشگر می‌گفتند.