پزشک آدم کش زندان قصر

گروه تاریخ اقتصاد - روز پایانی بهمن، سالگرد محاکمه پزشک احمدی به اتهام قتل زندانیان سیاسی است، اما پزشک احمدی که بود و چه کرد؟ احمد احمدی مشهوربه پزشک احمدی فرزند محمدعلی در سال ۱۲۶۱(ه.ش) در شهر مشهد تولد یافت. نام پزشک احمدی برای رجال سیاسی معاصر ایران، نامی آشنا و البته بسیار وحشت‌انگیز است. پزشک احمدی طبیب مخصوص زندان قصر در دوران رضا شاه بوده است و قتل‌های بسیاری به دست او و با تزریق آمپول هوا صورت گرفته است. در کتاب پلیس سیاسی در مورد پزشک احمدی چنین آمده است: «پزشک احمدی را می‌توان؛ همانند هیملر یا لاورنتی بریا، رییس پلیس مخفی سیاسی و امنیتی کشورهای آلمان و روسیه شوروی، قبل و بعد از جنگ جهانی دوم، یک قاتل حرفه‌ای انگاشت.» پزشک احمدی خود به شهرت دلهره‌آور و هراس انگیزخودش واقف بود که چنین گفته است: «افراد باهوش در این مملکت سرشان زیر سنگ گور کوبیده می‌شود. همه مرا آدم ابله و مطیع و گوش به فرمانی می‌دانند؛ در حالی که من عمداخودم را به حماقت می‌زنم و چاره‌ای هم ندارم. ببینید به سر نصرت‌الله فیروز و تیمورتاش که اعجوبه هوش و زرنگی و پشتکار بودند، چه آمد. اما من روز به روز بیشتر مقرب دستگاه می‌شوم و حتی رییس الوزراء...». وی متهم به قتل جعفر قلیخان بختیاری (سردار اسعد)، خان باباخان اسعد (برادر سردار اسعد)، محمد فرخی یزدی (شاعر و مدیر روزنامه طوفان)، دکتر تقی ارانی (رهبر گروه ۵۳ نفر) و تیمورتاش (وزیر دربار رضا شاه) بود.

پس از شهریور۱۳۲۰ (ه.ش) که نیروهای متفقین خاک ایران را اشغال کردند و رضاشاه پس از استعفا، از ایران تبعید شد؛ موقتا آزادی‌های سیاسی در ایران دوباره طلوع کرد و در اثر فشار افکارعمومی و شجاعت برخی از دست‌اندرکاران قضایی؛ از جمله دکتر عباس عبده، ‌دادستان وقت دیوان کیفر، ‌عاملین کشتار زمان رضاخان از قبیل پزشک احمدی، سرپاس مختاری، مصطفی راسخ و حسین نیرومند به پای میز محاکمه کشیده شدند. و پزشک احمدی که پس از شهریور ۱۳۲۰ (ه.ش) به عراق گریخته بود،‌ پس از مدتی دستگیر و جهت محاکمه به ایران آورده شد. در رابطه با قتل جعفر قلیخان بختیاری (سرداراسعد)، دادستان دلایل مختلفی را به دادگاه ارائه داد که یکی از آنها نامه‌هایی به خط سردار اسعد است که در زندان مخفیانه نوشته و در جعبه اصلاح خود جاسازی کرده بود و پس از مرگ او و تحویل جعبه اصلاح به خانواده وی، یادداشت‌ها کشف و پس از شهریور ۱۳۲۰(ه.ش) همراه با شکوائیه‌هایی تحویل مقامات قضایی شده است. وی در یکی از یادداشت‌ها چنین نوشته است: «دوم فروردین ۱۳۱۳ امشب درحال سلامت خوابیدم، صبح بیدار شدم با اسهال سخت، قی، گیج و خسته. علی حسین گماشته من با چند نفر از رفقای او که از شام من خوردند، قی و اسهال همه را از پا افکند. ناهارنخوردم. امشب شام که آوردند، بطری آب به قدر یک صد دانه چیزهای کبود رنگ خاکی توی آب بوده معلوم بود، سم ریخته‌اند؛ ولی حل نشده است. یاور عمادی صاحب منصب کشیک را خواستم به او نشان دادم که شما نظامی هستید، من خدمات فوق تصور به ایران نموده‌ام، چرا مخالف شرافت رفتار می‌کنید؟...»

اتهام قتل دکترارانی به پزشک احمدی

ارانی در ۲۸ آذر۱۳۰۷ خورشیدی از رساله دکتری خود در دانشگاه برلین دفاع کرد و پس از گذراندن یک دوره چندماهه در رشته شیمی تسلیحاتی در نیمه دوم سال ۱۳۰۸ به ایران بازگشت.

در ایران ارانی با همکاری دوتن از همکارانش ماهنامه دنیا را منتشر کرد. پس از گذشت ۱۸ ماه از توقیف ماهنامه دنیا، ارانی دستگیر شد و به دفعات زیر شکنجه موردبازجویی قرار گرفت. وی در چهارده بهمن ۱۳۱۸ در نتیجه شکنجه‌ها و زجر و عذابی که در سیاه چال پیش و پس از دادگاه متحمل شد، در زندان درگذشت. ماجرای مرگ دکترارانی را از لابه‌لای نوشته‌های بزرگ علوی دنبال می‌کنیم که خود از یاران او بود و جزو ۵۳ نفری محسوب می‌شد که در زندان قصر محبوس بود و بعدها خاطراتش را در کتابی به همین نام «۵۳ نفر» منتشر کرد: «... مرگ دکتر ارانی از آن مصیبت‌هایی است که کلیه کسانی که در زندان بوده و نام او را شنیده یا یک بار او را در سلول‌های مرطوب کریدر سه و چهار زندان موقت دیده بودند هرگز فراموش نخواهندکرد... روز چهاردهم بهمن۱۳۱۸ نعش دکتر ارانی را به غسالخانه بردند. یکی از دوستان نزدیک دکتر ارانی، طبیبی که با او از بچگی در فرنگستان معاشر و رفیق بود، نعش او رامعاینه کرد و علایم مسمومیت را در جسد او تشخیص داد. مادر پیر دکتر ارانی، زن دلیری که با خون دل وسایل تحصیل پسرش را فراهم کرده، روز چهاردهم بهمن ۱۳۱۸ لاشه پسر خودرا نشناخت. بیچاره زبان گرفته بود که این پسر من نیست. این طور او را زجر داده و از شکل انداخته بودند. همین مادر چندین مرتبه دامن پزشک معالج دکتر ارانی را گرفته و از او خواسته بود که پسرش را نجات دهد و به او اجازه دهد دوا و غذا برای پسرش بفرستد.دکتر زندان در جواب گفته بود که این کار میسر نیست. برای آنکه به من دستور داده‌اند که او را درمان نکنم...» دکتر تقی ارانی در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شده است.

منابع:

- مرسلوند، حسن؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران (۱۲۹۹-۱۳۲۰ه.ش)، تهران، انتشارات الهام، چاپ۱، ۱۳۶۹، ج ۱

- معتضد، خسرو؛پلیس سیاسی عصر بیست ساله، تهران، انتشارات جانزاده، چاپ اول، ۱۳۶۶،

- دالوند، حمیدرضا؛ماجرای قتل سردار اسعد بختیاری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹،