فصلی دیگر در تاریخ ملی شدن نفت- ۱
اچسن و ایدن چه گفتند
آنچه تحت عنوان ملی شدن صنعت نفت ایران در آغاز دهه ۱۳۳۰ رخ داد، رخدادی بسیار بزرگ بود و راه را برای تصمیمگیریهای تازه برای کشورهای صادرکننده نفت هموار کرد. علاوه بر این، ملی شدن صنعت نفت توسط دکتر محمد مصدق، نخستوزیر وقت بر سیاست جهانی آن دوران نیز اثرات غیرقابل انکاری بر جای گذاشت. درگیری دو قدرت بزرگ غرب در ایران و بازیگری حزب توده که مدافع منافع اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی (سابق) بود، بر سر این مساله و بازشدن پای آمریکاییها به صحنه سیاست ایران از پیامدهای این رویداد بود. درباره ماجراهای آن روزها دهها کتاب توسط ایرانیان و پژوهشگران خارجی نوشته شده است. آنچه میخوانید پژوهش انجام شده توسط محمدعلی موحد است که در کتاب خاطرات آشفته نفت چاپ شده است. با توجه به اینکه نویسنده از مدیران ارشد شرکت ملی نفت بوده است و جزو معدود کسانی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مانده است، کتاب خواب آشفته نفت از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است که دسترسی به منابع دست اول یکی از آنها است. این مباحث از فصل هشتم جلد اول کتاب نامبرده، اخذ شده است.
مفاد پیشنهادی که از سوی قائممقام وزیر خارجه آمریکا در تاریخ ۳۰ اکتبر ۱۹۵۱ به سفیر آن کشور در لندن فرستاده شد در همان تاریخ ۳۰ اکتبر به اطلاع وزارت خارجه بریتانیا رسید، ولی دولت جدید محافظهکار از ابراز واکنش فوری خودداری نمود. در دوم و سوم نوامبر هریمن ولیندر در سر راه خود به پاریس در لندن توقف کردند. مقامات بریتانیا به آنان گفتند که در پارهای از شرایط پیشنهاد اشکالاتی دارند و نیز در سوم نوامبر به سفیر آمریکا در انگلستان گفته شد که پیشنهاد باید در هیات دولت مطرح شود، ولی خیال نمیکنند که نگاه داشتن مصدق در واشنگتن برای ادامه مذاکرات بر اساس این پیشنهاد کار درستی باشد و این البته نشانه روشنی بود از اینکه انگلستان نمیخواهد کار را تمام کند. آن دولت از هرگونه توافق با مصدق ابا میورزید و لجوجانه از کنار آمدن با او سرباز میزد.
مذاکرات اچسن- ایدن
در شب چهارم نوامبر در پاریس مذاکراتی بین اچسن و ایدن رخ داد. روایت ایدن از این مذاکرات در کتاب او آمده است. روایت اچسن نیز در تلگرامی که در همان تاریخ به واشنگتن فرستاد انعکاس دارد. در این مذاکرات اچسن از موریسن وزیر خارجه سابق بریتانیا گله کرد و گفت بارها از او خواسته بود که سفیران دو کشور در تهران مطالب خود را با هم در میان نهند و با هماهنگی لازم عمل کنند و اگر در مواردی اختلافنظر پیدا میکنند رونوشت گزارشی را که به وزارت خارجه متبوع خود میفرستند در اختیار وزارت خارجه دولت دیگر هم قرار دهند. ایدن برخلاف سلف خود از این پیشنهاد استقبال کرد و گفت دستور فوری در اینباره خواهد داد.
ظاهرا نظر اچسن بر آن بود که شاید سفیر آمریکا در تهران بتواند سفارت بریتانیا را از دادن گزارشهای فتنهجویانه و اظهاراتی که مایه تیزتر شدن آتش اختلاف میشود باز دارد، اما تدبیر با تقدیر موافق نیفتاد و عملا این سیاست بریتانیا بود که راه و روش آمریکا را یکسره زیر تاثیر خود گرفت. هماهنگی در میان سیاست طرفین با بیانیه مورخ ۱۸ ماه مه ۱۹۵۱ (۲۸ اردیبهشت ۱۳۳۰) آمریکا که مقارن تسلیم یادداشتی از سوی بریتانیا به دکتر مصدق انتشار یافت و شرح آن را در فصول گذشته آوردهایم آغاز شده بود و قرار جدید دایر بر مشاوره سفیران دو کشور در تهران آن هماهنگی را تحکیم میکرد.
بدینگونه از آن پس هندرسن سفیر آمریکا با میدلتن وزیر مختار انگلیس در تهران به رایزنی نشستند. هر قدمی که هندرسن برمیداشت و هر اطلاعی که دریافت میکرد بلافاصله در اختیار میدلتن گذاشته میشد و نتیجه آنچنان که خواهیم آورد برای ایران ناگوار و مصیبتبار بود.
اچسن در این مذاکرات از ایدن خواست که نظر دولت انگلیس درباره پیشنهاد آمریکا هرچه زودتر اعلام شود و تاکید کرد تاخیر در این امر آمریکا را در وضع نامطلوبی قرار خواهد داد.
ایدن گفت اختلافنظری که بین ما و شما هست این است که شما خیال میکنید اگر مصدق برود کمونیستها رویکار میآیند و حال آنکه به نظر ما چنین نیست. کارها در ایران خیلی طول و تفصیل پیدا میکند، اگر مصدق بیفتد امکان زیاد هست که یک حکومت سربهراهتری جای او را بگیرد.
در برابر بنبست
اچسن از بنبستی که برای آمریکا پیش آمده بود سخن گفت: فرض کنیم تمام مذاکرات قطع شود و آمریکا از هر حیث، موضع بریتانیا را تایید کند و ما به کمک یکدیگر از فروش نفت ایران جلوگیری کنیم؛ چنین وضعی ممکن است به فروپاشی ارتش و ژاندارمری و شیوع خشونتها از سوی متعصبین مذهبی و در نهایت به روی کار آمدن حزب توده بینجامد. برای آمریکا بسیار دشوار خواهد بود که چنین موضعی اتخاذ کند. از سوی دیگر اگر آمریکا کمک جزئی به دولت ایران بکند تا آن دولت بتواند مقداری نفت بفروشد جلو آن فروپاشی گرفته میشود. اما در این صورت هم شکاف عمدهای بین آمریکا و انگلستان رخ میدهد و ممکن است منابع نفتی ما در سرتاسر خاورمیانه در معرض تهدید قرار گیرد. این هر دو راه مشکلاتی خواهد داشت، اما در هر حال شما نباید فکر کنید که آمریکا میتواند دست بسته بنشیند و ایرانیان را به حال خود رها سازد.
ایدن روی دو نکته در پیشنهاد اخیر تاکید میکرد: یکی کنار گذاشته شدن شرکت نفت انگلیس و ایران و سکوت در مورد استخدام کارشناسان انگلیسی و دیگر قیمت نفت. به نظر او قیمتی که در توافق پیشنهادی مطرح گردیده بود تمام امتیازات نفتی خاورمیانه را بر هم میزد.
اچسن توضیح داد مساله استخدام افراد انگلیسی در صنعت نفت ایران را میتوان در مذاکرات مطرح کرد، اما کل موضوع نباید از دریچه کنار گذاشته شدن انگلیسیها بلکه از دریچه تغییر در مالکیت حقوقی تاسیسات نگریسته شود. وانگهی مهمترین عناصر از نظر منافع بریتانیا در دست داشتن کنترل و اختیار توزیع جهانی نفت ایران است که در این پیشنهاد برای بریتانیا محفوظ مانده است.
در بحث راجع به قیمت نفت، اچسن دریافت که ایدن وارد در موضوع نیست و ایرادی که از باب مباینت پیشنهاد با اصل پنجاه - پنجاه داشت ایرادی واهی بود.
ایدن بر آن بود که دولت آمریکا بگذارد دکتر مصدق دست خالی به تهران برگردد. در این صورت دکتر مصدق خود ممکن است پیشنهاد بهتری بدهد یا چنین پیشنهادی از ناحیه کسی که به جای او میآید، دریافت شود. اچسن گفت این برداشت ایدن مایه نگرانی دولت آمریکا است. آمریکا نمیتواند ایران را رها سازد که در دامن اتحاد شوروی بیفتد و اگر قرارداد نفت به نتیجه نرسد، چارهای جز این نخواهد بود که مبلغی وام در اختیار ایران گذاشته شود.
واکنش وزارت خارجه آمریکا
در تلگرام مورخ ۵ نوامبر ۱۹۵۱ قائممقام وزیر امور خارجه به اچسن آمده است که آمریکا نمیتواند دکتر مصدق را بیش از این بلاتکلیف در واشنگتن نگاه دارد. او غیر از مساله نفت مسوولیتهای عمده دیگر هم به گردن دارد و باید زودتر به تهران بازگردد. در صورتی که بریتانیا حاضر به مذاکره نباشد و ما مصدق را در اینجا معطل کنیم متهم به سوءنیت خواهیم شد. اینک مصدق در حال و هوای توافق است و میگوید تا آنگاه که امیدی برای حضور نتیجه باشد در اینجا میماند. بریتانیا باید دقیقا بگوید که چه نکاتی از پیشنهاد را قبول ندارد تا ما بتوانیم راجع به تجدیدنظر احتمالی در آن فکر کنیم. همین طوری گفتن اینکه پیشنهاد را نمیپذیریم در نزد ایرانیان اینگونه تعبیر خواهد شد که بریتانیا با ادامه فشار و خودداری از مذاکره همچنان به دنبال سقوط مصدق و روی کار آوردن دولتی رو به راهتر میباشد و این شاید نتیجه معکوس بخشد و حتی به تقویت بیشتر موقعیت مصدق بینجامد و دولت او را به اتخاذ تدابیر جدیتر بر ضد منافع دول غربی وادارد. البته نمیتوان تضمین کرد که تاکتیک بریتانیا در براندازی دکتر مصدق قطعا شکست خواهد خورد، ولی به نظر ما چنین شکستی محتمل و خطرات مترتب بر آن بسیار زیاد است. اگر هم دولت مصدق سقوط بکند او میتواند همان گونه که در کابینه علا عمل میکرد، از طریق مجلس با وضع قوانین موردنظر خود به نیروی موثرتری تبدیل شود.
ما تاکنون کمپانیهای آمریکایی را که اظهار علاقه به دخالت در عملیات نفتی ایران یا خرید نفت از آن کشور میکنند، از هر گونه اقدام بازداشتهایم. به آنها گفتهایم که تا مدتی که کوششهای ما برای حصول توافق بین ایران و انگلیس ادامه دارد، از مذاکره با دولت ایران خودداری نمایند. ادامه این سیاست ممکن است با اشکال مواجه گردد. اگر این کوششها به نتیجه نرسد، مصدق خواهد گفت که او با کمال حسننیت حاضر به فیصله اختلاف بوده و بریتانیا از مذاکره بر مبنای پیشنهادی که آمریکا داده خودداری ورزیده است. در این صورت ما در مقابل مصدق و در پاسخ سوال خبرنگاران چه داریم که بگوییم و چه توضیحی میتوانیم ارائه دهیم که واکنش مخالف بر ضد انگلیس ایجاد نکند؟
مصدق در مذاکراتی که در تاریخ ۵ نوامبر با مک گی داشت، از نظر نامساعد انگلیس در خصوص پیشنهاد آگاه شد. مصدق از اوضاع ایران اظهار نگرانی میکرد و بر آن بود که سران رده اول حزب توده که سررشته آشوبها را به دست دارند، جیرهخوار شرکت نفت انگلیس و ایراناند و انگلیسیها به منظور اعمال فشار اقتصادی از مذاکره طفره میروند.
ارزیابی آمریکا و انگلیس
در ۶نوامبر ارزیابی مشترکی از اوضاع ایران توسط سفارتخانههای آمریکا و انگلیس ارائه شد. نکات مورد تاکید در این ارزیابی به شرح زیر است:
۱. عمده هدف هر دو دولت همانا جلوگیری از سقوط ایران در دامان کمونیسم است. ملاحظات بازرگانی مانند تاکید بر اصل پنجاه- پنجاه و همچنین ملاحظه حفظ پرستیژ در درجه دوم اهمیت قرار دارد. تبلیغات اتحاد شوروی و سازمان دهندگان کمونیستها در صدد آنند که زمام رهبری نهضت ملی را در قبضه خود درآورند. بنابراین حکومتی قوی و درستکار در ایران باید بر سر کار باشد تا با اجرای برنامههای اصلاحاتی در برابر حزب توده مقاومت نماید. این حکومت محتاج پول خواهد بود و بهترین منابع درآمد نیز درآمد نفت است. بر مبنای قرارداد الحاقی اخیر با شرکت نفت انگلیس و ایران، نفت بیش از ۴۰درصد کل درآمد بودجه ایران را تامین میکرد.
۲. هر دو سفارت برآنند که امضای قرارداد امتیازی نظیر قرارداد ۱۹۳۳ دیگر در ایران امکان نخواهد داشت. نیروی ناسیونالیسم عاملی است که هر حکومتی بر سر کار باشد باید با آن کنار بیاید. اگر یک شرکت عامل بیطرف اداره پالایشگاه آبادان را در برابر دریافت اجرت بر عهده گیرد، واکنش شدید برنمیانگیزد. اما اگر آن شرکت عامل تبعه آمریکا یا انگلیس میشد، موجب دردسر خواهد شد. به نظر، سفارت آمریکا این امر مشکلات غیرقابل حل به وجود آورد. اما سفارت انگلیس این مشکل را خیلی جدی نمیگیرد و اعتقاد دارد که شرکت عامل انگلیسی هم میتواند در نهایت مورد قبول ایران قرار گیرد و وظیفه خود را انجام دهد.
۳. نفت ایران به لحاظ موازنه پرداختهای انگلستان اهمیت حیاتی برای این کشور دارد. از دست دادن آن موجب تضعیف موقعیت استرلینگ خواهد شد و در برنامههای بازسازی تسلیحاتی انگلستان موثر خواهد افتاد و در این صورت مالیات دهنده آمریکایی خود را ناچار خواهد دید که از یک طرف به ایران که درآمد نفتی خود را از دست داده است، پول بدهد و از طرف دیگر زیان از دست دادن درآمد ارزی بریتانیا را جبران کند. بنابراین به نظر هر دو سفارت حضور توافقی برای از سرگرفته شدن عملیات و دستیابی به درآمد نفت، حتی به قیمت چشمپوشی از برخی ملاحظات بازرگانی که در درجه دوم اهمیت جای دارند، باید مورد نظر قرار گیرد.
نظر سفارت انگلیس آن بود که اگر دکتر مصدق دست خالی به ایران بازگردد، موقعیت او تضعیف میشود و شاه و مجلس میتوانند او را برکنار سازند و دولت دلخواه خود را برسرکار آورند. سفارت انگلیس، چنان که پیشتر آوردهایم، نهضت ملی نفت را به عنوان حرکتی اصیل تلقی نمیکرد و بر آن بود که احساسات ملیگرایی در ایران به طور مصنوعی تهییج گردیده است و ریشه عمیقی ندارد.
هشدارهای سفارت آمریکا
از سفیر آمریکا در تهران خواسته شده بود که نظر خود را در خصوص پیامد شکست مذاکرات اعلام دارد. هندرسن در تاریخ ۷ نوامبر گزارشی به پاریس فرستاد که مفاد آن را در اختیار سفارت انگلیس در تهران نیز گذاشت. گزارش هندرسن بر چند نکته تاکید کرده بود:
۱. اگر دکتر مصدق دستخالی برگردد و معلوم شود که شکست او به سبب سرسختی انگلستان و اصرار آن دولت بر تحمیل نظریات خود و پافشاری برای اعاده وضع بریتانیا در ایران بوده است احساسات ضدانگلیسی در ایران به اوج تازهای خواهد رسید.
۲. در این صورت اگر آمریکا زود نجنبد و قولا و فعلا در مقام اعطای کمکهای مالی و اقتصادی به ایران برنیاید چنین تعبیر خواهد شد که آمریکا نیز با انگلستان دست به یکی است و میخواهد از راه اعمال فشارهای اقتصادی و فنی ایران را به زانو درآورد.
۳. بنابراین آمریکا بر سر دوراهی قرار خواهد گرفت: یا باید به کمک ایران بشتابد و مایه رنجش شدید بریتانیا شود یا باید بقیهالسیف آن مقدار از حسن شهرت و احساسات دوستانهای را که در حدود پنجسال پیش داشت نیز از دست بدهد و این هر دو راه ناگوار و مصیبتبار خواهد بود، چه از یکطرف ادامه دوستی و همکاری آمریکا و انگلیس، به ویژه در خاورمیانه، اهمیت اساسی دارد و از طرف دیگر خودداری آمریکا از کمک به ایران موجب دامن زدن به احساسات خصمانه ضدآمریکایی خواهد شد و سالها صبر و کوشش لازم خواهد آمد تا اعتماد ایرانیها به آمریکا دوباره برقرار گردد و کسی چه میداند که در چند سال آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
۴. اگر مصدق دستخالی برگردد نشان شکست سیاست او خواهد بود و حربه به دست مخالفان سرسخت خواهد داد که هماکنون دل و جرات پیدا کرده و زبان به انتقاد و بدگویی از او گشودهاند. مصدق با استفاده از مهارت سیاسی و روش عوامفریبانه خود میتواند بر مخالفان فایق آید مگر آنکه برخی از هواداران او در نهضت ملی و جریانهای چپ او را رها سازند یا سفارتخانههای آمریکا و انگلیس همراه شاه حرکت مخالف شدیدی را بر ضد او سازمان دهند. مصدق حتی در این صورت ممکن است بتواند بر اوضاع مسلط شود و مخالفان خود را در مجلس سرکوب کند.
۵. تصور نمیرود که مصدق به شکست سیاست خویش اعتراف کند و به خواست خود کنار رود. اگر او خود کنار نرود و اقدام فوری نیز برای برکنار کردن او صورت نگیرد ساقط کردن او در آینده تقریبا غیرممکن خواهد بود. او با دخالت در انتخابات (که موعد آن نزدیک است) مجلسی از هواداران خود و حزب توده تشکیل خواهد داد و تقلب در انتخابات ایران همیشه معمول و متداول بوده است.
۶. حتی اگر کس دیگری به جای مصدق بیاید نخواهد توانست قراردادی امضا کند که شرکت انگلیسی را به ایران بازگرداند. اگر هم چنین امری صورتپذیر باشد شرکت با مخالفتهای شدید مواجه خواهد شد و ادامه کار آن میسر نخواهد بود.
۷. هشتاد درصد درآمد بودجه ایران صرف پرداخت حقوق کارمندان و بازنشستگان و غیره میشود. با ته کشیدن درآمد دولت، بعد از چهار، پنج ماه که حقوق سربازان و افراد پلیس و مستخدمین نرسد، احساسات ملی به غلیان خواهد آمد. کمونیستها خواهند گفت که دولت به یوغ امپریالیسم گردن نهاده است و آنگاه ایران بیهیچ تقلا و کوشش و بدون مداخلهای از خارج، در دام کمونیسم بینالمللی خواهد افتاد. کمونیستها میتوانند همان گونه که در سایر جاها عمل کردهاند پنج تا ده درصد از مردم را که با مقاصد آنها مخالفت میورزند از میان بردارند و باقی را به صورت بردگانی در خدمت برنامههای نظامی، کشاورزی و صنعتی خود درآورند و این کار در ایران به سهولت بیشتر از آنچه در کشورهای پیشرفتهتر اروپای شرقی صورت گرفت انجامپذیر خواهد بود.
۸ . بنابراین به نظر ما چانهزدنهای دور و دراز بر سر مبنای پنجاه - پنجاه یا پرستیژ امتیازات نفتی و غیره معقول نمینماید. اگر دولت جدید بریتانیا حسننیت نشان دهد و با قبول این واقعیت که هیچ شرکت انگلیسی، دستکم در آینده نزدیک، قادر به بازگشت به ایران نیست در راه توافق قدم نهاد پرستیژ انگلستان در ایران نه تنها صدمه نخواهد دید که تثبیت هم خواهد شد. اگر در چنین صورتی مصدق موضع منفی بگیرد و همچنان از توافق سر باز زند، آنگاه دوستان کشورهای غربی دست به هم خواهند داد و موجبات سقوط او را فراهم خواهند آورد.
ارسال نظر