زمانی که رییس کمیسیون بازرگانی بود
مهاجرانی و حمله به غارتگران در بخش توزیع
اگر امروز کسانی هستند که در اقتصاد میخواهند انقلاب کنند و حرفهای انقلابی خود را بدیع و تازه میدانند، یادشان باشد که در اوایل انقلاب همه مدیران و قانونگذاران اینگونه بودهاند. در دیماه ۱۳۶۰، عطاءا... مهاجرانی رییس کمیسیون بازرگانی مجلس بود. وی در گفتوگو با روزنامه اطلاعات مورخ ۷دیماه ۱۳۶۰دیدگاه خود را در توزیع کالاها بیان میکند. او کار ستاد بسیج اقتصادی را انقلابی میداند و بازرگانان را غارتگر میخواند و باور دارد که توزیع کالا باید توسط تعاونیها انجام شود
درپی نظرخواهی روزنامه اطلاعات در مورد بهترین شیوه توزیع کالا و موضوعات گوناگونی که درباره نقش مردم، حضور تعاونیها و دخالت مستقیم دولت، مطرح شده، بر آن شدیم با آقای عطاءا... مهاجرانی رییس کمیسیون بازرگانی مجلس شورای اسلامی، سوالاتی را در میان بگذاریم. آنچه در پی میخوانید، سوالهای ما و پاسخهای ایشان است.
مهاجرانی در پاسخ سوال ما درباره بهترین شیوه توزیع، چنین گفت: وقتی ما از توزیع صحبت میکنیم، بایستی گذشته و آینده این وضعیت؛ یعنی وضع اقتصادی خودمان را در رابطه با توزیع، مطالعه کنیم. وضع توزیع ما که ناگزیر دنباله و ادامه گذشته است و وضعیت آینده؛ یعنی وضع مطلوبی از توزیع که ما دنبالش هستیم.
در مورد گذشته باید گفت: سردرگمی و گیجی که همواره در رژیم شاه در مساله توزیع بود، سعی در بهرهبرداری سیاسی از چگونگی توزیع کالا در کشور میشد؛ یعنی همواره وقتی مردم کالاهای مورد نیاز خودشان را میگرفتند، ناگزیر بودند وقت بیشتری صرف کنند و تلاش بیشتری بکنند برای به دست آوردن کالاهای ضروری. وقت اینها و تلاش اینها خودبهخود، در راه به دست آوردن کالاهایی که خیلی اولیه و بدیهی بودند، برای زندگی آنها مصرف میشد و خود به خود میراثدار آنچنان وضعی به ناگزیر هستیم و در کنارش نبودن مراکز فعال اطلاعاتی و آماری در مورد نیازهای مردم نسبت به کالاهای ضروری و لزوما سازماندهی توزیع کالاها، ضروری مردم بود.
این مقدمه؛ یعنی این دو مساله که من به آنها اشاره کردم، خودبهخود باعث میشد که عوامل واسطه بتوانند به تعداد بسیار زیادی در فاصله تولید و مصرفکننده به وجود بیایند.
ازدیاد سرمایههای سرگردان
اقتصاد ما خودبهخود آن اقتصاد نفتی و ناگزیر، اقتصاد مصرفی و توزیعی بود. اساسا واسطههایی بودند که با توزیع زندگی میکردند؛ یعنی واسطهای که در نقش بزرگتر در کشور ما و از کشور خارجی کالاها را وارد میکرد بعد از دست او تا به دست مصرفکننده کالا برسد، یک گردش بسیاری از کالا داشت که در وهله اول، طبیعی بود که سرمایهداران بزرگ بودند که در دستهای اول، دوم، سوم و چهارم، اینها سرمایههای زیادی را و سود زیادی را به خودشان اختصاص میدادند.
در کنار ازدیاد عوامل واسطه خودبهخود ازدیاد سرمایههای سرگردان توزیع هم مطرح میشود و ما شاهد هستیم که چگونه اقتصاد مصرفی و فرهنگ مصرفی ایران زمان شاه و دنبالهاش حالا که ما ناگزیر میراثخوار آن فرهنگ هستیم، اکثریت سرمایهها، سرمایههای تجاری شدند؛ یعنی اگر ما بیاییم و در اقتصادمان جای سرمایهها را مشخص کنیم، به روشی که پیداست بیشترین سرمایه، سرمایه تجاری هست؛ یعنی در توزیع، سرمایه مورد روشنی استفاده قرار گرفته و میدانیم که سودهایی هم که در بازار به معنای جایی که سرمایههای تجاری در آنجا در کار هستند و کار اقتصادیشان غیرتولیدی هست، بیشترین سودها را میبردند. همه این مجموعه را که من به آنها اشاره کردم، میشود در یک کلام و آن اینکه «فرهنگ مصرفی بیگانه که بر ما تحمیل شده بود، در این فرهنگ مصرفی مسلط بیگانه خلاصه شد.»
شرایط فعلی اقتصاد کشور
وی همچنین افزود: الان، وقتی که ما میخواهیم وضع موجود خودمان را در رابطه با توزیع در نظر بگیریم، واقعیت این است که نمیشود یک شیوه تنهایی برای چگونگی توزیع در نظر گرفت؛ مثلا ما بگوییم که شیوه مطلوب تعاونی هست. شیوه مطلوب توزیع آزاد است یا شیوه مطلوب توزیع در دست دولت است. ما باید در نظر بگیریم که وضعیت اقتصادی کشور ما، الان چگونه است. به ناگزیر وقتی ما از توزیع صحبت میکنیم، یکبار ما توزیع را در رابطه با وضعیت و شرایط فعلی کشورمان در نظر میگیریم؛ یعنی در یک اقتصاد جنگی، چگونه باید کالاها را توزیع کرد.
یکبار در یک شرایط عادی و انشاءالله... ایدهآل در نظر میگیریم که در آن شرایط توزیع باید چگونه انجام شود. در وضعیت فعلی، یعنی در اقتصاد جنگی توزیع نمیتواند تنها یا دولتی باشد یا تعاونی باشد یا آزاد باشد. به خاطر اینکه خود چگونگی توزیع کالاها به سرعت امکان بهرهبرداری سیاسی در آن وجود دارد؛ به عنوان مثال، اگر توزیع را ما بگوییم الان آزاد باشد ما بتوانیم کالاهایی را که احتیاج داریم در یک بازار آزاد تهیه کنیم، دشمنان انقلاب و سرمایهداران و افرادی که به نحوی علاقهمند نیستند به تداوم حاکمیت فعلی، اینها میآیند و کالای ضروری مردم را میخرند، انبار میکنند و احتکار میکنند و از بین میبرند و سردرگمی و مشکلات اقتصادی ایجاد میکنند. پس نمیشود به یک توزیع آزاد به ویژه در کالاهای ضروری، دلبسته و به آن توجه کنیم، اما آیا میشود همه کارها را به دولت سپرد و تمامی توزیع را دولت در دست بگیرد. به دلیل نداشتن امکانات مالی و توانایی و نیروی انسانی لازم و اطلاعات لازم نمیتواند همه کالاها را خودش توزیع کند.
به تعاونیها داده شود
اعتقادی که من دارم، این است که در توزیع ما بایستی بیشترین بها را به تعاونیها بدهیم. تعاونی را اینجا باید یک مقدار درباره مفهومش تامل کرد. تعاونی معنیاش شرکت سهامی پنج یا ده یا پنجاه سرمایهدار بزرگ نیست که توزیع چند کالا را در دست بگیرند و به نام شرکت تعاونی، غارتگری خودشان را به آن مشروعیت دهند. تعاونی مورد نظر این است که تمامی کسانی که در توزیع جنس در خردهپاترین شکل ممکنش که ما میبینیم، باید در یک تعاونی دخالت داشته باشند.
این تعاونی، تعاونیای نیست که برای سود بیشتر تشکیل شده باشد. تعاونی دارای خدمت بیشتر و خوب، طبیعتا رفع نیاز کسانی که در تعاونی هستند ایجاد شده باشد. پس ما در توزیع باید بیشترین بها را به تعاونی بدهیم. در کنار تعاونی طبیعی است که بعضی از کالاهای ضروری که در شرایط جنگی ما نمیتوانیم نظارت کامل دولت را از روی آن کالاها برداریم، دولت بایستی دخالت داشته باشد؛ مثل کاری که الان ستاد بسیج اقتصادی انجام میدهد که خوشبختانه کار او یک تلفیق ظریف و زیبایی هست از دخالت دولت و تعاونی، منتها به شکل طبیعیاش نه به شکل رسمیاش؛ یعنی وقتی دولت خود به خود مثلا در توزیع قند و شکر به فروشندههای جزء تکیه میکند و کالاها را در سطح آنها در شبکههای جزئی توزیع میکند، اما در شهر میبینیم که بقالهای سرگذر به عنوان واسطه توزیع در حال کار کردن هستند؛ یعنی دولت توانسته یک نوع سازماندهی طبیعی از همه تولیدکنندگان جزء ایجاد کند که سرنخ در دست خودش است که این روش بسیاربسیار مطلوبی در توزیع کالاهای ضروری و بهویژه در شرایط فعلی هست. اما انشاءا... اگر ما خواستیم به یک وضعیت ایدهآل برسیم، برای توزیع بایستی یک تلفیقی از نظارت دولت و مشارکت مردم و حضور تعاونیها را هم داشت. وقتی این سه را من با هم مطرح میکنم: یعنی نظارت دولت، مشارکت مردم و حضور تعاونیها به این معنی است که ما در محلهها، شوراهای محل که انشاءا... تشکیل خواهند شد و مرکز طبیعی شورای هر محل که مسجد هست و ناظر طبیعی و مردمی محل که روحانی مسجد هست، ما یک چنین تلفیقی داشته باشیم و بعد هم دولت بتواند آن کالاهای ضروری را با تکیه به آن شورای محل و تعاونیای که آن مردم با توجه به کسبهای که در آنجا هستند، در محدوده کالاهای موردنظر تشکیل میدهند، دولت کالاها را توزیع کند و در اختیار مردم قرار دهد. این مطلبی که من گفتم به این معنی است که کالای موردنیاز مردم از کانال مردم با دخالت مردم و امکانات مردم به دست مردم برسد، اما کار بسیار مهمی که در توزیع از دولت انتظار هست، تغییر فرهنگ مصرف و الگوی مصرف است.
جامعه ما را به ناگزیر برای اینکه ما را تبدیل کنند به یک کشوری که با یک اقتصاد تکپایه نفتی خودش زندگی میکند، از همه جهت نیازمند کالای غیره قرار داده بودند، حتی در قرارداد بزرگی که کیسینجر در سال ۱۹۷۳ با شاه بست، قرارداد پنجاه میلیارد دلاری، پیشنهاد میشد که ایران تا سال ۱۹۸۰، پنجاه میلیارد دلار کالا از آمریکا وارد کند و این به این معنی بود که ما هرچه به مصرف بیشتر در حال حرکت هستیم و اساس شخصیت انسانها با مصرف بیشتر متناسب است.
هر کس بیشتر مصرف میکرد، متشخصتر بود. در جامعه، ما بایستی در نظام اقتصادی خودمان این جهت را تغییر دهیم؛ یعنی کسانی که کار اقتصادی میکنند و در نظام اقتصادی مملکت حضور دارند، اینها باور کنند و اینها به این اعتقاد برسند که تشخص در اقتصاد با تولید به دست میآید، نه با توزیع.
قویترین حلقههای اقتصادی
پیامبر اگر دست کارگری را میبوسد به این معنی است که آن کارگر توانسته با زحمت خودش و با رنج خودش، تولیدکنندهای باشد که همگام با بندگی خدا، استقلال و عزت خودش را حفظ کند. پیامبر دست این چنین فردی را میبوسد نه دست فردی را که بیهیچ رنجی بتواند در منتهای راحتی زندگی کند و سرمایههای زیادی را هم به جیب بزند که در این مورد انشاءا... با دولتی شدن بازرگانی خارجی که الان هم در کمیسیون بازرگانی هم و برادران نمایندگان مجلس هم در این فکر هستیم ما بتوانیم با نفی همه واسطههایی که در بازرگانی خارجی، اینها در واقع قویترین حلقه اقتصادی اقتصاد ما و اقتصاد غرب بودند و قویترین و بزرگترین غارتگرانی بودند که در توزیع کالاها، منتها در آن ارقام نجومیش زندگی میکردند، بتوانیم دست اینها را کوتاه کنیم که نهایتا وقتی بازرگانی خارجی انشاءا... با توجه به اصل ۴۴، دولتی شد، ما اعتقاد داریم که در خرید از خارج، صد درصد دولت دست دارد، در توزیع داخل؛ یعنی از بندرهای ما که طبیعی هست، برای توزیع بهتری که ما بتوانیم یک نوع سازماندهی درست در بنادرمان برای تخلیه کالا داشته باشیم.
از بنادر و از گمرکهای ما که دست مصرفکننده، تعاونیها هستند که وجود دارند، دولت هست که نظارت میکند و مردم هستند که مشارکت میکنند، بعد سرمایههای سرگردان را ما از توزیع بیرون بکشیم و این سرمایهها را رها کنیم در تولید و طبیعی است که برای چنین مسالهای باید تکلیف بعضی از مسائل مهم اقتصادی از جمله مساله مالکیت در ابعاد مختلف خودش، یعنی مالکیت در سرمایه تجاری، سرمایه صنعتی، مالکیتهایی که در مستغلات و حتی در توزیع داخل اگر در نظر بگیریم در تجارت به کار برده میشوند، حدود اینها را وقتی که ما مشخص کنیم میشود گفت که در یک اقتصادی حدودش برای ما ثابت است و اطلاعات لازم را هم در محدوده نیازهای مردم ما شناسایی کردهایم، ما خواهیم توانست که به یک شیوه نسبتا خوبی از توزیع برسیم.
عملکرد ستاد بسیج اقتصادی
آقای مهاجرانی در پاسخ سوال دیگری درباره اشکالات عمده عملکرد بسیج اقتصادی در توزیع کالا و بررسی و رفع این اشکالات گفت: واقعیت این است که شیوه ستاد بسیج اقتصادی در توزیع کالاهای ضروری، شیوه موفق و مفیدی بوده، منتها ما باید در نظر بگیریم کار ستاد بسیج اقتصادی و توزیع کالاها با اقتصاد فعلی کشور ما یک کار کاملا متهورانه و کاری است که میشود اسم کار را در دگرگون کردن وضع موجود کسانی که در نظام اقتصاد ما فعالیت دارند و بیشتر کسانی که در توزیع هستند، این کار را ما یک کار انقلابی تلقی میکنیم و طبیعی است که در هر کار انقلابی ما ناگزیر از تخریب هستیم، یعنی تخریب منافع کسانی که در توزیع، سودهای هنگفت میبرند و غارتگریهای بزرگ را همواره در توزیع انجام میدهند و وقتی که بسیج اقتصادی چنین کاری را انجام بدهد، چون کاری هست که ما تجربیات زیادی در این امر نداریم، زیرا تازه شروع کردهایم و عظیم هست، ممکن است مشکلاتی و نارساییهایی در این امر باشد، به عنوان مثال: در جراحی که عضوی از اعضای انسان که احتیاج به جراحی داشته باشد، طبیعی است که به ناگزیر بخشی از سلولهای سالم انسان، بخشی از گوشت و پوست بریده میشود، خونریزی میشود، درد هست، ناراحتی است، اما همه اینها را باید پذیرفت که بتوانیم به سلامت برسیم. برای رسیدن به سلامت اقتصادی بایستی جراحی کرد.
ارسال نظر