تاریخ غلات -آثار جنگ جهانی دوم و توسعه پنجشرکت بزرگ غلات-۷
جنگ کانادا و آمریکا بر سر بازار ژاپن
در میان همه موادی که از گندم ساخته میشوند، نان، بیش از همه چیز دیگر، در ژاپن رواج یافت. اما واردات گندم از کانادا و ایالاتمتحده، مسائل و مشکلات بزرگی به وجود آوردند. طی سالها «گندم نرم و سفید» محصول منطقه کلمبیا در ایالت واشنگتن، به عنوان بهترین مواد اولیه برای ساختن رشته و بیسکویت و شیرینیهای ژاپنی شمرده میشد؛ ولی آرد این گندم (که از لحاظ مواد پروتئینی غنی نیست) برای پختن نان چندان مطلوب نبود. بنابراین، ژاپنیها به واردات گندم کانادا پرداختند، زیرا گندم ناحیه ساسکاچوان و مانیتوبا پروتئین فراوان داشت. در سال ۱۹۶۰، به علت افزایش مداوم مصرف نان، مقدار صادرات گندم کانادا به ژاپن، به دو برابر مقدار صادرات آمریکا رسید.
کاملا مشهود بود که آمریکا در این میدان، عقب افتاده است. گندم پر پروتئین آمریکا در مناطق شمال تگزاس و داکوتا بهعمل میآید و این مناطق از بنادر غربی آمریکا بسیار دور هستند. علاوهبراین، دولت کانادا به محصولات منطقه وان کوور در مورد کرایه حمل با راهآهن کمک مالی میکرد. وزارت کشاورزی آمریکا، در برابر این وضع، به تدوین نقشهای برای ضدحمله پرداخت.
«موسسه اعتباری برای بازرگانی کالاها۲۱» مقداری از ذخیره گندم منطقه میدلوست را به بنادر غربی حمل کرد و آن را با قیمتی قابلرقابت با گندم وانکوور به شرکتهای خصوصی غلات فروخت. همچنین دولت ایالاتمتحده گروهی از نانواها و آسیابانهای ژاپنی را به آمریکا دعوت کرد تا کیفیت عالی گندم منطقه میدلوست را به آنان نشان دهد. علاوهبر این، وزارت کشاورزی آمریکا اقداماتی را آغاز کرد تا تعرفه و کرایه حمل مواد غذایی را کاهش دهد. در همین حال وزارت امور خارجه و خزانهداری آمریکا به ژاپن فشار میآوردند تا از مقدار صادرات کالاهای خود به آمریکا بکاهد.
در سال ۱۹۶۲، اقدامات جنبه جدیتر یافتند. دولت ژاپن بهناچار به سازمان مواد غذایی دستور داد که به خرید گندم از آمریکا بپردازد. در نتیجه، فروش گندم آمریکا به ژاپن در سال ۱۹۶۵، هفتاد درصد افزایش یافت. در این هنگام «سازمان مواد غذایی ژاپن» اعلام نمود که از آن پس نیمی از گندم مورد نیاز کشور را از آمریکا وارد خواهد کرد تا به این ترتیب رضایت واشنگتن جلب شود. از جانب دیگر، آمریکاییان برای جلب مشتریان ژاپنی، به دادن امتیازات استثنایی پرداختند. از جمله، هنگامی که ژاپنیها اعلام داشتند که محموله گندم یکی از کشتیها دچار آفت شده است، دولت آمریکا خسارت وارده را جبران نمود.
دستگاه اداری جانسون در سال ۱۹۶۴، مهمترین ضربه را به کانادا وارد آورد؛ زیرا تصمیم گرفت که به صادرات گندم به ژاپن، کمک مالی کند و میزان کمک را به جایی برساند که دیگر حتی یک پیمانه از گندم کانادا نیز با قیمتی کمتر از قیمت گندم آمریکا به ژاپن وارد نشود. به این ترتیب، بازار ژاپن به دست آمریکا افتاد.
وزارت کشاورزی آمریکا در دوران پس از جنگ، اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان بازار فروش مازاد غلات به حساب نمیآورد.
میدانیم که کشور شوروی در فاصله میان دو جنگ، در انزوای کامل به سر میبرد و رهبران آن میکوشیدند تا ایدئولوژی خود را در این مملکت پهناور رواج دهند. شوروی در این دوران، امکانات مالی زیادی برای توسعه روابط خود با غرب نداشت، و از این گذشته، رهبران آن نیز چندان رغبتی به ایجاد روابط با سرمایهداران اروپای غربی و آمریکایی از خود نشان نمیدادند. به همین دلیل هنگامی که دوران «نپ۲۲» به پایان رسید، کشور شوروی سیاست درهای بسته را برای مدتی طولانی درپیش گرفت.
در ابتدا انقلابیون برای کشاورزی اهمیت کمتری قائل بودند. آنان کولاکها و دهقانان را عوامل مرتجع و عقبمانده میشمردند. استالین در سال ۱۹۲۸ برنامه اشتراکی کردن کشاورزی را آغاز کرد و به هنگام اجرای آن بیرحمانه چشمانش را فرو بست و به هزینههای این اقدام، چه از لحاظ تلفات انسانی و چه از لحاظ ضایعات اقتصادی، کمترین توجهی نشان نداد. در سالهای ۱۹۳۲ و ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴، هزاران نفر از مردم اوکراین از گرسنگی مردند و انقلابیون نیز یا کولاکها را کشتند و یا به سیبری تبعید کردند. در این مدت، تولید غلات بسیار کاهش یافت.
اما شرکتهای بزرگ غلات تحولات شوروی را پس از جنگ جهانی دوم با علاقه دنبال میکردند. اندکاندک رهبران شوروی، تحت تاثیر رویدادها، مجبور شدند قسمت مهمی از منابع کشور را به کشاورزی تخصیص دهند. با اینکه در این دوران قحطیها از میان رفته بود، ولی کشاورزی شوروی وضع درخشانی نداشت و مواد غذایی هنوز مشکل مهم و دائمی بود. هنوز تولید و توزیع، نارسا و کیفیت مواد غذایی نامطلوب بود.
در آن هنگام تعدادی از تحلیلگران شرکتهای بزرگ غلات معتقد بودند، همین که شوروی از آثار و عوارض جنگ کمر راست کند، منابع مهمی را به توسعه کشاورزی اختصاص خواهد داد و پس از مدتی به یک ابرقدرت غلات مبدل خواهد شد و در بازار بینالمللی با آمریکا و کانادا و سایر کشورهایی که دارای مازاد غلات هستند، به رقابت خواهد پرداخت. عده دیگری احتمال میدادند که شوروی از سیاست درهای بسته دست خواهد برداشت و برای تامین غلات مورد نیاز خود به غرب روی خواهد آورد. البته این احتمال بسیار بعید به نظر میرسید. اما واقع این بود که اندیشه خودکفایی در ذهن رهبران شوروی اثرگذارده بود. به علاوه، آنان به دلیل غرور ملی و همچنین به علل امنیتی و اقتصادی نمیخواستند سیاست خودکفایی را کنار بگذارند.
ارسال نظر