داستان بازرگان- خاطرات اقتصادی مهندس مهدی بازرگان -۸
تند سلیقگی دکتر حسابی
پرسیدید راز موفقیت آنها در چه بود، از کجا این نیرو و الهام را میگرفتند؟ از آنجا که عشق به آزادی وطنشان و سربلندی و نجات ایران در وجودشان شعلهور شده بود، به شخصیت و ارزش آنها احترام میشد؛ میدان عمل در اختیارشان قرار گرفته بود، مدیریت به شیوه «دموکراتیک» بود، با حقیقت و صمیمیت و همکاری دستهجمعی، نه حرف و شعار و ادعا و دروغ.
ملی کردن صنعت نفت و آن نهضت عجیبی که مملکت ما، مخصوصا مردم خوزستان را یکپارچه به حرکت درآورد، صرفنظر از جنبههای سیاسی یا فنی و مالی آن، از جنبه روانشناسی و اجتماعی نیز از حوادث بزرگ تاریخ ایران به شمار میرود.
ماموریت خلع ید
برنامه خلع ید، گذشته از جنبههای سیاسی، اقتصادی، اداری و فنی، جنبههای اجرایی و عملی داشت که درباره آن کمتر بحث و گفتوگو شده است. کمتر کسانی در آن زمان و سالهای بعد، اطلاع کاملی از قوانین و مقررات شرکت و چگونگی اجرای عملی خلع ید، برخورد با انگلیسیها و مدیران کمپانی و جانشینان آنها و نیز نگهداری و اداره آن مجتمع عظیم دارند. دستگاهی که بزرگترین پالایشگاه جهان در آن زمان بود و به لحاظ وسعت، قدرت، تشکیلات و ارزش اقتصادی و اهمیت صنعتی، به تنهایی شاید برابر با مجموع کارخانجات و موسسات صنعتی کشورمان به شمار میرفت.
پس از تصویب قانون اجرای ملی شدن در اردیبهشت ۱۳۳۰ و نخستوزیر شدن دکترمصدق، طبق همان قانون، هیاتی به نام «هیات مختلط» از اعضای منتخب مجلسین تشکیل شد تا کلیه مراحل مربوط به خلع ید از شر کت سابق نفت انگلیس و ایران و نیز اداره شرکت ملی نفت ایران را بهعهده بگیرد.
اعضای هیات مختلط عبارت بودند از آقایان: دکتراحمد متین دفتری، محمد سروری، دکتراحمد شفق، ابوالقاسم خلع (نجمالملک) سهامالسلطان بیات از مجلس سنا و آقایان: اللهیار صالح، دکترعبدالله معظمی، دکترعلی شایگان، حسین مکی، از مجلس شورای ملی: آقای مهندس کاظم حسیبی نیز کارشناس نفت، قائممقام آقای وارسته وزیر دارایی بود.برای اجرای خلعید از شرکت سابق، هیات مختلط سه نفر را بهعنوان ناظر، مرکب از آقایان دکترمتیندفتری، حسین مکی و ناصرقلی اردلان انتخاب کرد. به پیشنهاد دولت و تصویب هیات مختلط یک گروه سه نفره به عنوان هیاتمدیره موقت شرکت ملی نفت نیز برگزیده شد.
این هیات متشکل بود از آقایان دکتر محمود حسابی رییس دانشکده علوم، دکتر محمدحسین علیآبادی، استاد دانشکده علوم و مهندس محمد بیات، استاد دانشکده کشاورزی، دکتر شمسالدین امیرعلایی وزیر اقتصاد ملی نیز با حفظ سمت وزارت به مدت یکماه به عنوان مامور فوقالعاده دولت، با اختیارات نظارت در امور استان خوزستان و نیز نظارت در اجرای خلع ید انتخاب گردید. علاوه بر این، چند تن از کارمندان عالی رتبه وزارت دارایی و بانک ملی برای انجام امور اداری و مالی، از کارمندان عالی رتبه وزارت دارایی و بانک ملی برای انجام امور اداری و مالی، هیات خلع ید را همراهی میکردند. آقایان خردجو، سمیعی، حسابداران قسم خورده و همچنین چند دکتر و مهندس معدن و نفت، مانند مهندس همایونفر و دکتر طاهر ضیایی با هیات همراه بودند. مهندس کاظم حسین نقش اصلی را در گزینش این افراد داشت.
با توجه به اینکه جنابعالی اولین مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران، پس از خلع ید بودهاید، چگونگی انتخاب خودتان را به این سمت توضیح بفرمایید؟
پس از تعیین هیاتمدیره موقت، شنیدم آقای دکتر حسابی برای قبول مسوولیت و مدیریت شرکت تقاضای اختیارات ویژهای برای خود کرده و به اصطلاح قدری تند سلیقگی نشان داده بود که مورد موافقت قرار نگرفت و استعفا داد. به این ترتیب باید شخص دیگری به جای ایشان برای عضویت هیاتمدیره تعیین و اعزام میگردید. آقای مهندس حسینی پیشنهاد کرده بود که حالا که یک شخصیت دانشگاهی قبول مسوولیت نکرده و کنار رفته، جا دارد دانشگاه دیگری به جای او انتخاب شود و رییس دانشکده فنی را جایگزین کنیم و براین اساس، بنده را پیشنهاد کرد.
در آن زمان حدود شش سال بود که من رییس دانشکده فنی دانشگاه تهران بودم، یعنی اواخر دوره دوم مسوولیت من بود. از طرف دیگر مهندس حسینی فکر میکرد که برای تصدی هیاتمدیره موقت، انتخاب کسی که رییس دانشکده فنی است و با مهندسین و امور فنی سر و کار داشته است، مناسبتر و مفیدتر است.
از حسن تصادف، من از سالها قبل همکاری نزدیک با کادر فنی شرکت نفت داشتم، دو سه سال قبل از دولت مصدق، در مذاکرات بر سر لایحه الحاقی (لایحه گس- گلشاییان) دولت ایران به شرکت نفت انگلیس و ایران فشار وارد آورده بود که طبق مفاد امتیازنامه میبایست کارمندان ایرانی به تدریج جانشین کارکنان انگلیسی شوند، ولی انگلیسیها مدعی بودند که در بین ایرانیان افراد متخصص و آزموده برای انجام چنین کارهایی تربیت نشده است. شرکت در سالهای پیش عدهای از ایرانیان را به خرج خود به بیرمنگام فرستاده بود و در رشتههای فنی و مالی و ماشینآلات، آموزش دیده بودند و در شرکت کار میکردند. یک آموزشگاه فنی هم در آبادان داشتند، ولی نه تعدادشان زیاد بود و نه عهدهدار وظایف حساس و عمدهای شده بودند.
قبلا در بخش مربوط به برنامه توسعه و تکمیل آزمایشگاهها و کارگاههای دانشکده اشاره کردم در زمانی که ریاست دانشکده را به عهده داشتم، تفاهم و توافقی در زمینه همکاریهای فنی بین دانشگاه تهران و شرکت نفت به عمل آمده بود.
ارسال نظر