تحلیل -تاریخ نفت ایران و خاورمیانه-۳
شرکت هوتس و نفت بوشهر - ۱۹ فروردین ۸۸
با وجود این، بهرغم این مشکلات و سختیها، حفر چاه همچنان ادامه یافت و در اواخر پاییز سال ۱۹۰۳ م. مقداری نفت به دست آمد. به زودی پس از این مساله، در دومین چاه هم که کمی بعد از چاه اول شروع شده بود نفت به دست آمد که موجب دلگرمی شد.
چارلز عیسوی
با وجود این، بهرغم این مشکلات و سختیها، حفر چاه همچنان ادامه یافت و در اواخر پاییز سال ۱۹۰۳ م. مقداری نفت به دست آمد. به زودی پس از این مساله، در دومین چاه هم که کمی بعد از چاه اول شروع شده بود نفت به دست آمد که موجب دلگرمی شد. متاسفانه تراوش نفت این دو چاه مدت زیادی طول نکشید و رفتهرفته به صورت قطره درآمد. به زودی معلوم شد که این نفت کم برای توجیه هزینه گزاف کشیدن لولهای به طول سیصد میل تا خلیجفارس کافی نیست. از اینها گذشته، دارسی دریافته بود که هزینه این کار فراتر و بالاتر از وسایلی است که دارد.
اگر عملیات حفاری به جنوب غرب ایران منتقل میشد او میتوانست دستیارانی برای خود پیدا کند و وسایلی مهیا سازد تا کار را ادامه دهد. هرچند که دارسی با آدمیرال سرجان فیش (بعدها لرد) و مستر ای.گ. پریتمن، لرد کشوری نیروی دریایی آشنایی داشت و از آنها حمایت میدید ولی او در دستیابی به کمکهای مالی مورد نیازش با مشکلات زیادی مواجه شد. معهذا دارسی بالاخره پس از درگیری با مقداری نومیدی و دلسردی، با تدبیرات خوب کمیته ثابت نفت نیروی دریایی با کمپانی نفت برمه تماس حاصل کرد و با آن در ماه مه سال ۱۹۵۰ م. قراردادی امضا کرد. بر اساس این قرارداد قرار شد که سندیکای امتیازات که چند روز قبل کمپانی نفت برمه و لرد استراتکونا و مونترویال تشکیلش داده بودند، تمام آنچه را که دارسی تا آن لحظه خرج کرده بود به او پرداخت کند و این پرداخت در این چارچوب، شامل هزینه کارهایی هم میشد که قرار بود برای تعیین وجود نفت در جنوب غرب ایران انجام شود. اگر این کار با موفقیت قرین میشد کمپانی بزرگ دیگری تشکیل میگشت تا امتیاز را با تمام حقوقش از دارسی و سندیکای امتیازات تحویل بگیرد و بر طبق شرایط قرارداد از نفت بهرهبرداری کند.
ضمنا تمام عملیات چاه سرخ تا اواخر ماه ژوئن ۱۹۰۴ م. متوقف شد. رینولدز قبل از حرکت به سوی انگلستان در سال ۱۹۰۳ م. از تعدادی از نواحی جنوب غربی ایران که رگههای نفتی در آنها دیده شده بود دیدن کرد. او خصوصا مجذوب ناحیهای به نام میدان نفتون در سرزمین ناهموار ایل بختیاری در ۶۰ میلی شمال شرق اهواز و ۱۳۰ میلی راس خلیجفارس شد. در این ناحیه یک بنای ویران شده به نام مسجد سلیمان قرار داشت.
با وجود این که رینولدز مسجد سلیمان را ترجیح میداد (چون میدان نفتون هم شناخته شده بود) و این واقعیت که سرباورتون ردوود نیز درباره آن نظر خوشی داشت، زمینشناسان سندیکا تصمیم گرفتند در ماماتین در شصت میلی شرق اهواز کار کنند که جای امیدوارکنندهای بود. دستگاههای حفاری و سایر تدارکات برای عملیات ماماتین از راه دریا و از راه تلاقی رود کارون با شطالعرب به محمره گسیل شد و از آنجا از طریق رود کارون به اهواز وارد شد. در آنجا همه بارها بارگیری شد و با مشکلات زیادی از راه خشکی به ماماتین فرستاده شد و مدت آن حدود ده روز طول کشید. رینولدز قبلا درباره حق حفاری در سرزمین بختیاری و نیز حفظ و حراست از نیروی انسانی و دستگاههای سندیکا با خانمهای بختیاری مذاکره کرده و کارها را مرتب کرده بود. طبق امتیازنامه دارسی هیچ نوع ترتیباتی لازم نبود؛ چرا که این وظیفه دولت ایران بود که در هر جا از این ناحیه که قرار نبود حفاری شود نیازها را برطرف سازد و از نیروی انسانی صاحب امتیاز حفظ و حراست کند. معهذا رینولدز در زمان حکومت ضعیف قاجارها مجبور شد با خانمهای بختیاری ترتیب کارها را بدهد؛ او مجبور شده بود یک چنین عملی را در چاه سرخ هم انجام دهد.سندیکای امتیازات دو چاه در ماماتین حفر کرد ولی به دلیل سختی پوستههای زمین و نیز ناکافی بودن نگهبانان بختیاری و بدرفتاری آنها پیشرفت به کندی صورت میگرفت. رینولدز با گذشت زمان احساس بدبینی بیشتری پیدا میکرد، چرا که او حساب کرده بود نفت در اینجا تا حدی در قسمت سطح زمین قرار دارد. معهذا سندیکا با رینولدز همعقیده نبود ولیکن یک نفر زمینشناس معروف به نام کانینگهام کرگ را برای مذاکره با او به ایران فرستاد. کانینگهام با دیدار از مسجد سلیمان نظر رینولدز را در خصوص اینکه در ماماتین بیشتر از مسجد سلیمان نفت وجود دارد دور ریخت. از این رو سندیکا تصمیم گرفت کارهای حفاری را در ماماتین متوقف ساخته و به جای آن در مسجد سلیمان به کار پردازد.
معالوصف در این زمان، سرمایه سندیکا کاهش یافته بود و این برای آنها هشداری بود و در اینکه بتوانند در این نقطه جدید به کار خود ادامه دهند شک و شبهه وجود داشت. عملیات مسجد سلیمان در واقع آخرین تلاش آنها بود.
اولین چاه مسجد سلیمان در ژانویه سال ۱۹۰۸ م. و دومین چاه آن کمی پس از آن به نفت رسید. در ۲۶ ماه مه همان سال یعنی زمانی که پول سندیکا در حال تهکشیدن بود (در واقع بر طبق بعضی از گزارشهایی که درباره تعطیلی فرستادن وسایل از انگلستان میباشد) نفت به مقدار دو برابر در عمق ۱۱۸۰ پایی چاه اول فوران زد. ۱۰ روز بعد در چاه دوم هم یک چنین اتفاقی رخ داد. موفقیت قرین شد یقین شد که میدان وسیعی از نفت کشف شده است.چنانکه لانگریگ میگوید ۱، این کشف سعادتخیز مشکلات مالی دارسی و سندیکای امتیازات را حل کرد و در ۱۴ آوریل ۱۹۰۹ م. به تشکیل شرکت نفت ایران- انگلیس انجامید. درست قبل از اینکه کمپانی تشکیل شود به نیروی دریایی نسخهای از آگهی آن نشان داده شد. سپس در روابط شفاهی بعضی از تغییرات به وقوع پیوست تا برای تهیه نفت سوخت نیروی دریایی انگلیس قراردادی منعقد گردد. از اینها گذشته، بنا به توصیه مستر مککنا، اولین لرد بعدی نیروی دریایی، قرار شد لرد استراتکونا و مونترویال که در سن هشتادونه سالگی بودند رییس شرکت نفت ایران- انگلیس گردند. به دارسی هم در هیات مدیران مقامی داده شد که تا زمان مرگش در سال ۱۹۱۷ م. در آن مقام بود. سایر مدیریتها به اعضای کمپانی نفت برمه داده شد. شرکت نفت ایران- انگلیس دارای یک سرمایه اولیه دومیلیون لیرهای بود.
سندیکای امتیازات در زمان تشکیل شرکت جدید برچیده شد و تمام مسوولیت بهرهبرداری از امتیاز نامه به شرکت نفت ایران- انگلیس واگذار گردید. چون شرکت نفت ایران- انگلیس تنها شرکتی بود که حق بهرهبرداری از منابع نفتی مسجد سلیمان را داشت؛ لذا توانست با «توسعه و گسترش هماهنگی» یعنی به دیگر سخن با عدم کامل حفاری رقابتخیز، کارها را روبهراه کند؛ یعنی چیزی که در مکزیکو و ایالاتمتحده کارها را ضایع کرده بود.
ارسال نظر