چارلز عیسوی

نفت ایران از همان زمان‌های پیشین شناخته شده بود و در ایام باستانی و قرون وسطی به مقدار بسیار ابتدایی مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت، ولی ارزیابی استخراج و امکانات بهره‌برداری آن به کمی بیش از یک قرن اخیر برمی‌گردد که در این زمان یک نفر زمین‌شناس به نام و.ک.لوفتوس (W.K.Luftus) از جنوب غرب ایران دیدن کرد. مع‌الوصف تا زمانی که بارون ژولیوس دورویتر، موسس آژانس رویتر نیوز در سال ۱۸۷۲ م. از دولت ایران امتیاز بهره‌برداری از بعضی معادن ایران نظیر نفت و سایر حقوق ویژه به دست آورد علاقه‌ای بدان ابراز نشد یا کمتر ابراز شد. دولت روسیه که از یک چنین امتیازنامه همه‌جانبه‌ای احساس خطر کرده بود بر دولت ایران فشار آورد تا این امتیازنامه را ملغی سازد حدود دوازده سال بعد یک نفر سهامدار شرکت هوتس و شرکت بوشهر امتیاز محدود بهره‌برداری از نفت دالکی در چهل میلی شمال شرق بوشهر، در جایی که معادن گسترده نفتی خوابیده، را به دست آورد. گودالی حفر شد ولی به نفت نرسید.گام دیگر در این زمینه با اهمیت نسبی دومین امتیازنامه بارون دورویتر بود که در سال ۱۸۸۹ م. به او واگذار شد و حق استفاده انحصاری از بعضی معادن از قبیل حق کشف و بهره‌برداری نفت و سایر معادن و نیز اجازه تاسیس بانکی را در اختیار او گذاشت. در این بانک حقوق استخراج معادن مزبور سرمایه‌گذاری شد و بدین ترتیب بود که بانک شاهنشاهی ایران به وجود آمد.با این حال از آنجا که در این امتیازنامه مقرر شده بود که خود بانک نمی‌تواند در خصوص حقوق استخراج معادن وارد عمل شود، لذا رویتر و وابسته‌هایش بانک شرکت معادن ایران را ایجاد کردند تا این حقوق را از طریق آن اعمال کنند و پس از آن به بهره‌برداری از معادن بپردازند.این شرکت در خلال سه سال آینده در تعدادی از نواحی شروع به کار کردند. این شرکت امتیاز محدود هوتس را در دالکی، یعنی جایی که دو چاه حفر کرده ولی کارش عقیم مانده بود، از آن خود کرد. در قشم چاهی به عمق حدود هفتصد پا حفر شده بود، ولی به نفت نرسیده بود. عملیات این شرکت با شیوه نارسا و نامطلوبی شروع شد و چیزی هم برای ارائه تلاش‌هایش نداشت و در اوایل سال ۱۸۹۴ م. خودبه‌خود برچیده شد.ضمنا ژاک دومورگان، زمین‌شناس و باستان‌شناس فرانسوی در فوریه سال ۱۸۹۲ م. پس از دیدار از رگه‌های معدنی قصر شیرین در غرب ایران نتایج دیدار خود را در یکی از نشریات پاریس منتشر کرد.دومورگان رگه‌های نفت را در این ناحیه به مقدار قابل اعتنایی مشخص کرده بود، او که برای کسب اطلاعات مفید برای کشفیاتش به ایران برگشته بود درصدد برآمد تا از م. کوته (M.Cotte) منشی بارون دورویتر و ژنرال کتابچی که از اهالی قفقاز بود و برای کسب امتیاز رویتر نقش واسطه‌ داشت کمک بگیرد. از قضای روزگار دومورگان، کوته و کتابچی با سر هنری دراموندولف که به تازگی سفیر انگلیس در تهران شده بود آشنا شده بودند. کوته و کتابچی برای دیدن سرهنری دراموندولف در پاریس و صحبت درباره این مساله با او رهسپار شدند.سرهنری با مستر و.ک. دارسی، مردی که با ثروت هنگفت از استرالیا به انگلیس برگشته بود و این ثروت را از معادن طلای مون‌مورگان در کونیزلند به دست آورده بود آشنا بود. از آنجا که دارسی به دنبال ماجرایی می‌گشت که قسمتی از پولش را به کار اندازد از این مساله خوشحال شد. نتیجه این بود که دارسی در ماه مارس ۱۹۰۱ م. منشی خود آ.ل. ماریوت را همراه ژنرال کتابچی و کوته به دنبال فرستاد تا در زمینه امتیازی مذاکره کنند.نمایندگان دارسی بلافاصله پس از رسیدن به تهران با دولت ایران وارد مذاکره شدند. به نظر می‌رسد که این مذاکرات در آغاز به کندی پیش رفته است ولی وقتی که سفیر روسیه در ایران اعتراضات شدیداللحنی عرضه کرد با مشکل بزرگی روبه‌رو شد. دارسی که اعتراض دولت روسیه را پیش‌بینی کرده بود در آغاز تصمیم گرفت پنج ایالت شمالی ایران را از امتیازنامه حذف کند. مع‌الوصف حذف این ناحیه وسیع از امتیازنامه اعتراضات روسیه را آرام نساخت. بعضی وقت‌ها چنین می‌نمود که اعتراضات آن، مذاکرات را عقیم خواهد گذاشت ولی بالاخره در ۲۸ ماه مه ۱۹۰۱ م. شاه راضی به امضای امتیازنامه دارسی شد. طبق این امتیازنامه، صاحب امتیاز به مدت شصت سال مجاز به کشف، بهره‌برداری و صدور نفت بود و منطقه عملیاتی آن نیز ۴۸۰۰۰۰ میل مربع (به‌غیر از کل ۶۲۸۰۰۰ مترمربع) بود. در این میان حقوق استثنایی هم برای ایجاد خطوط لوله وجود داشت. حق‌الامتیاز قابل پرداخت به دولت ایران ۱۶درصد سود خالص را در برمی‌گرفت. صاحب امتیاز برای اجرای کار امتیازنامه در عرض دو سال شرکتی را راه انداخت؛ اگر این شرکت در عرض این مدت تشکیل نمی‌شد امتیاز از اعتبار ساقط می‌شد (قابل توجه است که این ماده تنها ماده‌ای بود که برای الغای امتیاز در نظر گرفته شده بود). وقتی که این شرکت تشکیل می‌شد صاحب امتیاز بایستی به دولت ایران ۲۰۰۰۰ لیره سهام پرداخت شده و نیز ۲۰۰۰۰ لیره نقدا پرداخت می‌کرد.وقتی که مذاکرات امتیازنامه در تهران در جریان بود، هـ.ت. بورلز (H. T. Burls) زمین‌شناسی که از سوی دارسی گمارده شده بود مشغول مطالعه رگه‌های نفتی در سرپل ذهاب و نفت سفید و در جای دیگر در سیصد میلی جنوب شرق بود.با توصیه یک زمین‌شناس برجسته که سربورتون ردوود نام داشت دارسی تصمیم گرفت اول از همه شمال این دو منطقه را در جایی که چاه سرخ نام دارد و در نه‌ونیم میلی شهر قصر شیرین و در آن زمان در هفت میلی شرق مرز بین‌النهرین قرار داشت بررسی کند. تمام آنچه را که برای عملیات حفاری لازم بود از انگلیس از راه دریا به بصره و از آنجا از راه خشکی تا منطقه ترکیه امروزی و سپس به مرز ایران در نزدیکی قصر شیرین و از آنجا به چاه سرخ فرستاده شد. به خاطر مشکلات حمل و نقل و شیوه‌های تاخیربرانگیز ماموران مرزی در ارسال آن تاخیر زیادی رخ داد. مردی که دارسی برای عملیات حفاری انتخاب کرده بود گ. ب. رینولدز بود. او نه تنها دوره عالی مهندسی و مدیریت را گذرانده بود بلکه روابط رسمی بسیار خوبی با روسای عشایر محلی داشت.اولین چاه در چاه سرخ در نوامبر سال ۱۹۰۲ م. «حفر شد». عملیات حفر چاه در تابستان آینده تلاش ویژه‌ای را اقتضا کرد چرا که گرما به حد نهایت خود رسیده بود (درجه حرارت به ۱۲۰ فارنهایت در سایه یا حتی به بیشتر از این رسیده بود) وضع زندگی در چادرها در یک چنین وضعی تقریبا غیرقابل تحمل بود (هنوز ساختمانی ایجاد نشده بود). کارکنان بارها گرمازده شدند ولی خوشبختانه تلفات جانی در پی نداشت. از سوی دیگر آب آشامیدنی آلوده هم موجب بیماری می‌شد و آب به قدری املاح داشت که لوله دیگ دستگاه حفاری از کار می‌‌‌‌افتاد. از اینها گذشته وقتی که بیور ملخ در برکه رودخانه می‌ریخت و در آب غرق می‌شد وضع آب بدتر از سابق می‌شد.

ادامه دارد