تحلیل
سقوط پمپئی و قربانی شدن هویدا
عباس میلانی کتابی با نام «معمای هویدا» نوشته است که در آن زندگی و زمانه هویدا را تبیین کرده است. بخشی از کتاب او با سرفصل «سقوط پمپئی» به رفتار اقتصادی دولت در اوایل دهه ۵۰ اختصاص دارد. میلانی اعتقاد دارد که هویدا قربانی بلند پروازیهای شاه شده است. بخشهایی ازنوشته او را عینا میآوریم.
عکس :هویدا
عباس میلانی کتابی با نام «معمای هویدا» نوشته است که در آن زندگی و زمانه هویدا را تبیین کرده است. بخشی از کتاب او با سرفصل «سقوط پمپئی» به رفتار اقتصادی دولت در اوایل دهه ۵۰ اختصاص دارد. میلانی اعتقاد دارد که هویدا قربانی بلند پروازیهای شاه شده است. بخشهایی ازنوشته او را عینا میآوریم.
دو کوتای نافرجام علیه سلطان حسن مراکشی شاه ایران را به وحشت انداخت. کودتای اول در تیر ماه ۱۳۵۲ رخ داد و دومی یازده ماه بعد. شاه همواره به سلاطین جهان دلبستگی خاصی نشان میداد. نگران احوالشان بود. در اوایل دهه پنجاه، بخشی از ثروت تازهیاب ایران را صرف کمک به پادشاهان برافتاده، سلاطین طماع و حاکمان مستبد دیروز و اشرافیت از سکه افتاده امروزی کرد. به علاوه، هرگاه پادشاهی بر میافتاد یا حتی کودتایی تهدیدش میکرد، شاه نگران میشد. در عین حال گمانش این بود که آمریکاییها در کودتای مراکش دست داشتند و همین باور، نگرانیهایش را دوچندان میکرد.
به گمان علم، این واقعیت که در زمان کوتاه «این پدرسوخته استوارت راکول»، سفیر آمریکا در مراکش بود، واقعیت نقش آمریکا در این توطئه را تایید میکرد.
اندکی پس از کودتای دوم، شاه، هویدا را به ملاقاتی طولانی احضار کرد. این بار دیدارشان ۹ساعت به درازا کشید. سند و مدرک دقیقی در مورد آنچه در این جلسه گذشت در دست نیست. اطلاعات ما در این باب صرفا به مطالبی محدود است که هویدا در مورد چند و چون جلسه با دوستان خود در میان گذاشته بود. در عین حال میدانیم که در نتیجه این جلسه، لحن هویدا در زمینه بحث پیرامون برخی از مسائل مملکتی دست کم برای مدتی تغییر کرد. در هفتههای پس از دیدارش با شاه، به طور مشخص با یکی از گروههای طرف مشاورهاش با صراحت و آزادی بیشتری سخن میگفت. تشکیل خود این گروه در واقع نتیجه سفر هویدا به آمریکا بود.
آنجا که واقعیت را که رییسجمهور آمریکا با شخصیتهای سرشناس و خبره در عرصههای مختلف اقتصادی و صنعتی و فرهنگی رایزنی و مشاوره میکند سخت پسندیده بود. میخواست چیزی در همین مقوله در ایران پدید آورد. لاجرم ۶نفر از نخبگان آن زمان را برگزید و رسالتی دوگانه برعهدهشان گذاشت. از سویی میبایست هویدا را از چند و چون تحولات افکار عمومی جامعه مطلع سازند و از سویی دیگر باید چون رابط و حلقه واصله او با محافل مالی و صنعتی کشور عمل کنند. اعضای این گروه که سهشنبهها با هویدا نهار میخوردند، عبارت بودند از: سیروس غنی، فریدون مهدوی، رکنالدین تهرانی، محمدرضا امین، شاهین آقایان و عبدالعلی فرمانفرمائیان. البته از همان آغاز میان اعضای این گروه نوعی تنش و بیاعتمادی پدیدار شد. دستکم سه نفر از شش نفر حاضر نبودند در حضور سه عضو دیگر سخنی به جد بگویند. این بیاعتمادی متقابل نتیجه این واقعیت بود که سیاستپیشگان ایران اغلب بر این گمان بودند که در هر جمعی، کسی گوش و چشم شاه است و کافی بود کسی یک کلمه بیربط، یک حرکت ناشایست، یک عبارت انتقادی به زبان بیاورد و چه بسا که همین یک نفرش برکناری از مقام را کفایت کند. در هر حال، اعضای این گروه دو بار در ماه، معمولا سهشنبهها، با هویدا دیدار میکردند. از همان جلسات نخست تنشهای موجود میان اعضا، نشستها را از هرگونه محتوای جدی عاری کرد. انگار اتلاف وقتی بیش نبود، اما ناگهان در سهشنبه پس از کودتای ۱۳۵۱ در مراکش، هویدا جلسه را با لحنی جدیتر آغاز کرد و برای گروه رسالت تازهای قائل شد. میگفت فساد مالی پاشنهآشیل رژیم شده و بیش از هر چیز بقای آن را تهدید میکند. در حالی که رسم رایج آن این بود که همراه با احتیاط تمام سخن بگوید، این بار بیپروا حرف میزد و اسباب حیرت جمع شد. از گروه خواست آنچه در مورد فساد مالی در مملکت میدانند با او در میان بگذارند. از زمان انتصابش به عنوان نخست وزیر هویدا اغلب، به خصوص در خلوت از فساد مالی موجود در مملکت مینالید. در عین حال، گاه از درگیریهای مالی روزافزون بسیاری از اعضای خاندان سلطنتی در حیات اقتصادی مملکت ابراز نگرانی میکرد. بیش و کم همه دوستان هویدا دستکم یک بار شاهد شکوههای او در این زمینه بودند. البته منتقدین هویدا روایتی یکسره متفاوت دارند.
میگویند هویدا نه تنها این فساد را تحمل میکرد، بلکه درگیریهای مالی خاندان سلطنتی و تلاشهایشان در جهت دلالی و به دست آوردن قراردادهای دولتی را حتی تشویق میکرد. برای والاحضرت اشرف، والاحضرت فاطمه و والاحضرت عبدالرضا، غلامرضا و محمودرضا حق دلالی دست و پا میکرد. میخواست آنها به عنوان واسطه معامله، درآمدی جور کنند. نهاوندی سند و مدرکی در اثبات مدعی خود ارائه نمیکند و این نکته را نمیتوان از یاد برد که در وادی تیره و تار معاملات مالی غیرمشروع، ردپای اسناد و مدارک محکمهپسند به ندرت یافتنیاند. در مقابل، کسانی چون فرخنجفآبادی ادعای نهاوندیها و علمها را یکسره باطل میدانند و انکار میکنند. نجفآبادی میگفت، هویدا از قضا اغلب میکوشید «سپر بلای وزرای خود در برابر فشارهای اعضای خاندان سلطنتی» باشد، میافزود که «هویدا به ما گفته بود که همه خرده فرمایشات اعضای خاندان سلطنت را به دفتر او ارجاع کنیم. وقتی چنین میکردیم، در اغلب موارد دیگر هیچ چیز در مورد این خرده فرمایشات نمیشنیدیم، چون هویدا مساله را زیر سبیلی رد کرده بود. «تا زمانی که دولت ایران آرشیوهای خود را برای مداقه و مطالعه اهل تحقیق بار نکند، به دقت نمیتوان گفت که هویدا تا چه حد اقدامات گاه غیرقانونی خاندان سلطنت را تایید و تشویق میکرد و تا چه حد از قدرت خود برای جلوگیری از این اقدامات بهره میجست.....
ادامه دارد
ارسال نظر