دعوا بر سرآب هیرمند

۱۶ /۱۱ /۱۳۴۸ ... صبح سمیعی رییس سازمان برنامه پیش من آمد که پاره[ای] اوامرشاهنشاه را به او ابلاغ کنم. راجع به گزارش لوله نفت می‌گفت، در این گزارش از لحاظ [توجیه] اقتصادی (Feasibility) موضوع به اندازه کافی بحث نشده است. بعد به وزارت خارجه رفتم. وزیر خارجه از من و نخست‌وزیر و یکی دو نفر از وزرا دعوت کرده بود که برویم درباره سیاستی که باید ایران در قبال افغانستان اتخاذ کند، گفت‌وگو کنیم. بحث مفصلی بود که خلاصه‌اش این شد؛ این قرارداد که افغان‌ها می‌خواهند ما با آنها ببندیم به نفع ما نیست و اگر هم قراردادی نبندیم چیزی گم نمی‌کنیم (یعنی ۲۲مترمکعب) که چهار متر هم قرار شده است پادشاه افغانستان اضافه کند، می‌شود ۲۶ متر (این ۲۶مترمکعب را در ظرف سال به طرق مختلف می‌دهند یعنی ما در هر ماه یک مقدار، مثلا در شهریور فقط ۲متر!). مگر آن که قرارداد تجارتی معامله آب را هم ببندند، که گمان می‌کنم شرح آن را سابق داده باشم. یعنی در هر پنج سال ما مقداری آب از آنها بخریم که احتیاجات فعلی ما را تامین کند (حالا عملا خیلی بیش از مقدار پیشنهادی آب می‌گیریم). اما باید به افغان‌ها همه جور کمک کنیم که در دامن روس‌ها و چینی‌ها نیفتند یعنی راه بندرعباس به زابل را به آنها بدهیم و کمک‌های دیگر از قبیل فروش نفت و مال‌التجاره و غیره بکنیم....

... ظهر سفیر آمریکا دیدنم آمد. از همه در سخن گفتیم. مطلب سهم ما، بحث در امور مالی و خرید اسلحه از آمریکا بود. او می‌گفت قرض شما بالا رفته است به طوری که بازپرداخت شما ۲۰درصد بدهی شده و این زیاد است...

۱۹ /۱۱ /۱۳۴۸... شاهنشاه فرمودند مساله بحرین دارد حل می‌شود. با کمال آقایی و بزرگواری فرمودند، «حالا که من و تو هستیم آیا فکر می‌کنی در آینده ما را خائن خواهند گفت، یا چنانکه معتقدم و اغلب سیاست‌مداران دنیا هم معتقدند، من که حاضر به حل مطلب بحرین شدم، خواهند گفت کار بزرگی انجام دادیم و این منطقه از دنیا را از شر کشمکش‌های پوچ و بالنتیجه نفوذ کمونیسم نجات دادیم؟»

من عرض کردم ... که صرف ادعای ما بر این جزیره معلوم نبود و نیست که برای ما منتج به نتیجه می‌شد. بر فرض که آن را به تصرف در می‌آوردیم، یک درد‌سر دائمی و کشمکش با جمعیت عرب آنجا، مضافا به یک خرج دائمی و همیشگی [می‌بود]، زیرا که دیگر نفت آنجا که ته می‌کشد. برای هر نوع نگهداری آن باید خرج کرد، اعم از مخارج نظامی و اداری. ... من عرض کردم به طور قطع حساب آنها این است [که] بر فرض نفت خاورمیانه به دست هر رژیمی بیفتد، باید به فروش برسد و آنها خریدار خواهند بود. دیگر چرا برای حفظ آن به خودشان دغدغه خاطر راه بدهند؟ تمام نفت را که شوروی نمی‌تواند ببلعد، اما از یک نکته غافل هستند که قطع نفت یا متوقف کردن اضافه استخراج آن برای یک رژیم خائن

دست نشانده اهمیتی ندارد. مگر آن که اصولا حساب کنیم به طور کلی خودشان را از نفت خاورمیانه بعد از کشف منابع آلاسکا و نیجریه بی‌نیاز می‌دانند...

۹/ ۱۲/ ۴۸ تا ۱۲/۱۲/۴۸ ... در خصوص تغییر در مقررات ورود نفت به آمریکا به نفع کشورهای خاورمیانه و به خصوص ایران که قصد دارد هر دلاری از این راه حاصل کند در آمریکا جنس آمریکایی بخرد، متاسفانه به علت مسائل داخلی و امنیتی آمریکا به جایی نرسیده است... درباره تغییر مذاکرات با شرکت‌های نفتی برای بهره‌برداری بیشتر از منابع ایران نیز حدود اختیارات و مقدورات رییس‌جمهور محدود است (می‌دانیم که رییس‌جمهور آمریکا، آن هم رییس‌جمهور جمهوری‌خواه، به وسیله شرکت‌های بزرگ انتخاب می‌شود، در حقیقت بازیچه دست آنها است، تا فرمانروای آنها). ...

۱۴ /۱۲ /۴۸ ۱۳... شاهنشاه فرمودند به شما بگویم در حسن نیت شما تردیدی نیست، در حسن‌نیت رییس‌جمهور هم تردیدی ندارم ولی شما خودتان می‌دانید که ما الان روی پای خودمان ایستاده‌ایم تا جایی که می‌توانیم حتی به دیگر دوستان مشترکمان (منظور عربستان سعودی است) کمک کنیم. به علاوه امنیت خلیج فارس فعلا فقط بستگی به قدرت ما دارد. از شما پول مفت و کمک بلاعوض هم که نمی‌خواهیم، می‌گوییم یا به ما قرض بدهید با نرخ مناسب یا نفت بیشتر ببرید یا بگذارید ما نفت اضافه استخراجی خودمان را در آمریکا بفروشیم و دلاری که به دست می‌آوریم از خود شما خرید کنیم. هیچ یک از این کمک‌ها را که نمی‌کنید، پس ما چه کار کنیم؟ جز این است که باید راه‌های دیگری بیندیشیم؟ آیا این امر باعث گله‌مندی شما نخواهد بود؟ تازه باعث گله شما بشود من اهمیت نمی‌دهم زیرا مسوولیت در مقابل مردم و کشور دارم. من نمی‌توانم به امید بنشینم باید حرکت کنم و راهی بیندیشم. اعتباراتی که به ما می‌دادید، اول تمام آن اعتبار دولتی با نرخ بهره مناسب بود. بعد گفتید ۲۵درصد خصوصی ۷۵درصد دولتی باشد، باز قابل قبول بود.

حالا می‌گویید ۵۰درصد خصوصی، ۵۰درصد دولتی باشد این دیگر یعنی چه؟ در این خصوص مذاکرات مفصلی کردیم. قول داد چنانکه شاهنشاه امر فرموده بودند، مراتب را به رییس‌جمهور بنویسد و جدا بخواهد که یا اقدام کند یا به ما بگوید نمی‌توانم کاری کنم تا ما دنبال راه‌های دیگر برویم. نظر شاه از این که مایلند اسلحه‌های دقیق مثل هواپیما، موشک، رادار و... از آمریکا خریداری شود، این است که اگر با همسایگان که همه اسلحه روسی دارند، درگیر بشویم و ما هم اسلحه روسی داشته باشیم، ممکن است یک وقت روس‌ها نخواهند به علل سیاسی به ما کمک کنند، به کلی فلج می‌شویم...»