تاریخ عمران خوزستان -۸
افتتاح سد دز وقتی ابتهاج در زندان بود
عبدالرضا انصاری در ادامه خاطرات خود از عمران خوزستان به زمانی میرسد که سد دز آماده افتتاح شده و بالاترین مقامهای کشور برای بهرهبرداری به خوزستان رفتند. وی در بخشی از خاطرات خود نقل میکند که سد دز زمانی افتتاح میشد که ابوالحسن ابتهاج رییس بر کنار شده سازمان برنامه و بودجه که در دادن اعتبارات به طرحهای عمرانی نقش بالایی داشت در زندان بود.
عبدالرضا انصاری پس از آن به آغاز بهرهبرداری از طرح مزارع نیشکر میپردازد و از اینکه فعالیتهای سد دز حتی زودتر از زمان پیشبینی شده (در بتنریزی) منجر شده صحبت میکند.
بتنریزی سد دز
در اواسط مهرماه سال ۱۳۴۰ از خوزستان گزارش دادند که موجبات شروع بتنریزی سد آماده شده است و در تاریخ هشتم آبان برنامه بتنریزی شروع خواهدشد. این موضوع به عرض شاه رسید و از تشریفات دربار اطلاع دادند که اعلیحضرت شخصا در مراسم شرکت خواهند فرمود. بدین مناسبت از تمام کسانی که بهنحوی از انحا در اجرای طرحهای عمران خوزستان دستاندرکار بودند و نیز از کسانی که با اجرای این طرح مخالفت میکردند، برای شرکت در این مراسم دعوت کردیم تا از نزدیک به چشم خود ببینند که چه کارهایی در دست اقدام است و چه خدماتی انجام شده است.
برنامه مفصل و دقیقی با رعایت جزئیات برای شرکت هیات دولت، شورای عالی سازمان برنامه، هیات عالی نظارت سازمان برنامه، سناتورها و وکلای مجلس، مدیران سازمان برنامه، ارباب مطبوعات از تهران، کلیه روسای سازمانهای دولتی در خوزستان، شرکت ملی نفت و نیز عده کثیری از محترمین و افراد سرشناس خوزستان تهیه شد. از مجموع کسانی که از تهران دعوت شدند، تعداد۳۵۰ نفر دعوت را قبول کردند. برای بردن این گروه به خوزستان ترتیبی داده شد که همگی با قطار راهآهن غروب روز قبل از شروع مراسم به طرف خوزستان حرکت کنند، شام را در قطار صرف کنند و ساعت ۷صبح، پس از صرف صبحانه در قطار، با اتوبوسهایی که پیشبینی شده بود به طرف محل اجرای تشریفات بتنریزی حرکت نمایند. پس از پایان مراسم نیز به ایستگاه راهآهن اندیمشک برگردند و نهار را در قطار راهآهن در راه مراجعت به تهران صرف کنند. علت این که محل استراحت و صرف غذا را تماما در داخل ترن پیشبینی کرده بودیم این بود که برای سازمان، در شرایط آن روزی، امکان نداشت که از این گروه در اطراف محل سد، یا در اندیمشک یا دزفول، به نحو شایسته پذیرایی شود. مسافرت با هواپیما نیز امکانپذیر نبود، زیرا در آن منطقه فرودگاه غیرنظامی وجود نداشت و استفاده از فرودگاه نظامی پایگاه وحدتی که بین اندیمشک و دزفول واقع است، نیز با اشکالات متعددی روبهرو بود، لذا نگران بودیم که جزیی ترین کمبود از نظر پذیرایی بازدیدکنندگان موجب شود که عدهای با خاطره ناگواری به تهران برگردند و در آینده، از لحاظ روابط عمومی، مشکلاتی در کارسازمان پیدا شود. از این رو چاره منحصر به فرد را در استفاده از راهآهن دیدیم. مضافا به این که راهآهن دولتی ایران نیز آمادگی داشت و مدیران آن اعلام کردند که حداکثر همکاری را با سازمان به عمل خواهند آورد.
برای اجرای مراسم بتنریزی در بستر رودخانه در کنار محلی که بتنریزی شروع میشد خیمهای زده شده بود که شاه در موقع ورود در آنجا چند دقیقهای استراحت کرده و مسوولان اجرای طرح را مورد تفقد قرار دهند و سپس، بعد از استماع گزارش مدیرعامل سازمان برنامه و مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان، به وسیله تلفن مخصوص دستور شروع بتنریزی را صادر کنند.
شاه به اتفاق آقای دکتر امینی، نخست وزیر، با هواپیما در پایگاه وحدتی فرود آمدند و سپس با اتومبیل به محل بتنریزی هدایت شدند. مهندس اصفیا خیرمقدم گفت و من گزارش پیشرفت طرح را به عرض رساندم. در پایان گفتم که، طبق برنامه تنظیم شده، ساختمان سد چهارده ماه دیگر به پایان خواهد رسید. (این نکتهای بود که ابتدا همه در قبول آن تردید کردند ولی، بعدا وقتی کارهای ساختمانی سد بعد از ۱۳ ماه تمام شد، تحسین همگانی را بهدنبال داشت.)
شاه با تلفن دستور شروع بتنریزی را صادر کردند و پس از این جریان به تهران مراجعت نمودند.
برای مدعوین تهرانی ورود به منطقه خوزستان پس از گذشتن از کوههای عظیم لرستان و دیدن دشت وسیعی که از دامنههای سلسله جبال زاگرس شروع شده و تا چشم میدید ادامه مییافت، آفتاب گرم ماه آبان که نشانه گرمای سوزان ماههای تابستان بود، مسافرت در جاده شوسهای که به طول ۳۰ کیلومتر در لابهلای کوهها ساخته شده و به طرف ارتفاعات کوههای بختیاری پیش میرفت، مشاهده تاسیسات متعدد و عظیمی که برای برقرسانی در دست ساختمان بود، حرکت در داخل تونل بزرگی که از ارتفاعات بالا برای رسیدن به پایه سد به طور مارپیچ در داخل صخره حفر شده بود و در نهایت، رسیدن به بستر رودخانه در نقطهای که دو صخره عظیم هر یک به ارتفاع ۴۵۰ متر سر به آسمان کشیده بود، بسیار هیجانانگیز بود. این مناظر چنان اثری در بازدیدکنندگان گذاشت که تا سالها از آن یاد میکردند. در مورد میهمانان خوزستانی نیز که با امکانات محلی آشنا بودند و خود احساس میهمانداری میکردند مشکلی وجود نداشت و توانستیم با استفاده از کمکهای شرکت ملی نفت موجبات رضایت آنها را فراهم کنیم.
برگزاری موفقیت آمیز این مراسم برای سازمان نوپای آب و برق خوزستان جنبه حیاتی داشت، زیرا اولین برنامه مهم و گستردهای بود که انجام میداد و آیندهاش به عنوان یک دستگاه مسوول در گرو برداشتی بود که مسوولان کشور، از شخص پادشاه تا مدیران اجرایی دیگر، از توانایی و کارآمدی سازمان پیدا میکردند. در عین حال، سازمان آب و برق خوزستان هنوز از نظر تشکیلات بسیار کوچک و از نظر نیروی انسانی در مضیقه بود. در نتیجه، همه چیز به همت و ایثار کارکنان سازمان بستگی پیدا میکرد.
در عمل، یک یک کارکنان وظیفه خود را به نحو احسن انجام دادند و برنامه، با رعایت همه جزئیات، چنان خوب انجام گرفت که تا مدتها زبانزد کسانی بود که در مراسم شرکت کرده بودند. همکاری سازمانهای دیگر نیز شایان تقدیر بود، از جمله راهآهن دولتی ایران که از همه به بهترین وجهی پذیرایی کرد و این خود برای حسن شهرت راهآهن بسیار مفید واقع شد.
صبح روز بعد از پایان مراسم بتنریزی به تهران مراجعت کردم و بعد از ظهر آن روز برای دیدن آقای ابتهاج به بازداشتگاه موقت شهربانی که در جنوب عمارت شهربانی قرار داشت رفتم.
من با آقای ابتهاج دوستی نزدیکی نداشته و ندارم و چندین باری که با ایشان برخورد کردهام اکثرا ملاقاتهای اداری بوده است. خشونتی هم که ایشان در بسیاری از موارد از خود نشان میداد برایم خوشایند نبود. ولی چون اعتقاد داشتم که به زندان افتادن ایشان صرفا به علت سعایت و دشمنی و پروندهسازی مخالفین است و تردیدی نداشتم که آقای ابتهاج با حداکثر فداکاری به کشور خدمت کرده وظیفه خود دانستم که به دیدارشان بروم و پیشرفت کارهای عمرانی خوزستان را به اطلاعشان برسانم، تا شاید چند لحظهای از آلامشان بکاهم.
دیدن این مرد وطنپرست در آن محیط غم آلود و حزن آور در حیاط کوچک بازداشتگاه موقت شهربانی چنان حال مرا منقلب کرد که بغض گلویم را گرفت و نتوانستم حتی یکصدم آن چیزی را که در دل داشتم برایشان بیان کنم. ولی ایشان همان مرد مغرور و سربلند همیشگی بودند و در چند دقیقهای که حرفهای من را شنیدند در دریایی از شوق و لذت غوطهور شدند که کارهایی که سنگ اول بنای آن را نهادهاند اینک بهراه افتاده و به پیش میرود.
آقای ابتهاج پس از رهایی از زندان از طرحهای عمران خوزستان بازدید کردند و همه جا در کمال احترام و با آغوش باز از ایشان استقبال شد.
آغاز بهرهبرداری از مزارع نیشکر
پس از آغاز بتنریزی سد دز بهرهبرداری آزمایشی از مزارع نیشکر و کارخانه تصفیه شکر شروع شد و مسوولان اطلاع دادند که ظرف چند هفته آینده بهرهبرداری اصلی شروع خواهد شد.
به ثمر رسیدن نیشکر در سطح دوهزار و پانصد هکتار و همزمان با آن آماده شدن کارخانه تولید شکر واقعهای بود که تمام دستاندرکاران برنامه عمران خوزستان انتظار آن را میکشیدند و وقتی زمان بهرهبرداری نزدیک شد و گزارش آن به اطلاع شاه رسید با اشتیاق فراوان اظهار علاقه کردند که در مراسم افتتاح و شروع بهرهبرداری شرکت فرمایند و به چشم خودشان اولین شکرهای تولیدشده را ببینند. به همین جهت برنامهای مشابه مراسم بتنریزی سد دز تنظیم گردید و از مقامات مربوطه مملکتی و گروههای مختلف اهالی خوزستان دعوت شد که در مراسم شرکت کنند. دیدن مزارع وسیع نیشکر و تاسیسات بزرگی که در هفت تپه نزدیک خرابههای شوش، پایتخت باستانی هخامنشیان و ساسانیان، ایجاد شده بود خاطره تاریخ پر افتخار و با عظمت ایران قدیم را در ذهن بازدیدکنندگان زنده میکرد و پیامآور آینده پرشکوهی برای ایران نوین بود و زمانی که اولین کیسه شکر با فشار دادن دکمهای از طرف شاه از کارخانه خارج شد، اشک شادی از چشمان عدهای سرازیر شد.
چند روز بعد از دفتر آقای حسین علاء وزیر دربار اطلاع دادند که به دیدارشان بروم. پس از ورود به اتاق ایشان و ادای احترام ابتدا با محبت از من پذیرایی کردند و از وضع کارم جویا شدند و سپس از پشت میز کارشان برخاستند. بالطبع من نیز بلند شدم و تصور کردم برخاستن ایشان به معنای تمام شدن جلسه ملاقات است. ولی در این لحظه اظهار داشتند با کمال خوشوقتی به شما تبریک میگویم، چون شاه شما را به افتخار آجودانی کشوری خود نائل فرمودهاند و فرمانی را که توشیح شده بود بهدست من دادند. من که کاملا بهت زده شده بودم، نمیدانستم چه بگویم و فقط چند کلمهای به عنوان سپاسگزاری گفتم و سوال کردم چه وظایفی خواهم داشت، زیرا تصور میکردم این کار به معنای تغییر سمتم خواهد بود. ولی آقای علاء اظهار داشتند این موضوع جنبه افتخاری دارد و کار موظفی نیست و به شما این امتیاز را میدهد که هر وقت کاری داشته باشید، میتوانید به دربار بیایید و خارج از وقتهای رسمی حضور شاه شرفیاب شوید.
پس از خروج از دفتر آقای علاء و تفکر در این موضوع به این نتیجه رسیدم که این اقدام فقط میتواند به علت توجه و علاقه اعلیحضرت به کارهای عمران خوزستان باشد و میخواهند ضمن تایید این مطلب و تقویت موقعیت سازمان وسیلهای نیز در اختیار من گذاشته باشند که اگر درضمن کار مواجه با اشکالاتی شدم بتوانم از حضورشان تقاضای کمک کنم. این حدس من کاملا با حقیقت تطبیق داشت و در اولین شرفیابی که حاصل کردم شخصا همین موضوع را بیان فرمودند و صریحا اظهار داشتند که اولا مرتبا پیشرفت کار مستقیما به عرضشان برسد و ثانیا هروقت مشکلی درانجام امور پیش آید شخصا شرفیاب شوم تا فورا دستور لازم را بدهند.
از آن تاریخ به بعد هر زمان احتیاج به گزارش فوری بود در اول وقت در دربار حاضر میشدم و شاه پس از ورود به محض این که من را میدیدند میدانستند برای امر فوری به دربار رفتهام، لذا اشاره میفرمودند که قبل از شروع برنامه روزانه حضورشان شرفیاب شوم.
گشایش سد دز
دولت امینی در ۲۷ تیرماه سال ۱۳۴۱ مستعفی شد و آقای امیراسدالله علم مسوول تشکیل دولت جدید شد. عملیات ساختمان سددز همچنان با سرعت ادامه داشت و کارها طبق برنامه پیشبینی شده انجام میگرفت. از آنجا که سازمان برنامه در پرداخت اعتبارات نهایت مساعدت را میکرد، توانستیم با یک تجدیدنظر در برنامه کار ترتیبی بدهیم که بتنریزی ظرف ۱۳ ماه، یعنی یک ماه زودتر از برنامه زمان بندی شده، به پایان برسد. در عین حال قسمتهای مختلف سد و شبکه توزیع برق، از جمله ساختمان تونلهای متعدد هدایت آب، نصب توربینهای عظیم تولید برق در عمقی پایینتر از سطح دریاچه، احداث سالن بزرگی در بطن صخره غربی سد، ساختمان تاسیسات وسیع انتقال برق از محل سد تا شهر خرمشهر به فاصله چهارصد کیلومتر، ساختمان شبکه توزیع برق در شهرهای اندیمشک، دزفول، اهواز و خرمشهر و نیز جادههایی که برای انجام خدمات مربوط به بهرهبرداری از سد دز و شبکه توزیع برق لازم بود، تماما در سر موقع بهپایان رسید. کارکنانی که برای اداره این تاسیسات مورد نیاز بودند تعلیمات کافی دیدند و آماده کار شدند. البته، چون هنوز بهرهبرداری از سد آغاز نشده بود، کارمندان ایرانی تحت نظر متخصصین خارجی انجام وظیفه میکردند. ضمنا با همکاری شرکت عمران و منابع از موسسه دولتی اونتاریوهایدرو(Ontario Hydro Commission) کانادا نیز دعوت شد که هیاتی را برای تعلیم ایرانیهایی که میبایستی در آینده عملیات را به عهده بگیرند به ایران اعزام کنند.
در طی این مدت پادشاه دائما پیشرفت کار را جویا میشدند و وقتی گزارش آماده شدن تاسیسات به عرض رسید، روز ۲۳ اسفند ۱۳۴۱ را برای افتتاح تعیین فرمودند.
افتتاح و بهرهبرداری از سد در میان کارکنان سازمان آب و برق خوزستان و همچنین کارکنان شرکت عمران و منابع شور و هیجانی کم نظیر ایجاد کرد و افراد هریک بهسهم خود کوشیدند که این مراسم به بهترین وجه ممکن انجام شود. سازمانهای دولتی و غیردولتی خوزستان نیز نهایت همکاری را با مامورین سازمان کردند. به هر کس ماموریتی داده شد با دل و جان انجام داد. تاسیسات پایگاه وحدتی نیروی هوایی در اندیمشک برای پذیرایی از میهمانان اختصاص داده شد. شرکت ملی نفت وسایل تهیه غذا و حمل و نقل میهمانان را تامین کرد و از سراسر خوزستان به تعداد کافی آشپز و پیشخدمت و راننده و کارگر برای این پذیرایی تجهیز شد.
از نمایندگان مجلس شورا و سنا، هیات دولت، امرای ارتش، ارباب مطبوعات، روسای سازمانهای دولتی و غیردولتی در خوزستان، سفرای کشورهایی که اتباع آنها در اجرای این طرح شرکت کرده بودند، روسای اصناف، تجار و محترمین محل دعوت شد که در مراسم افتتاح شرکت کنند. از آنجا که تعداد افرادی که میتوانستند در محل افتتاح حضور داشته باشند، محدود بود (زیرا در بالای سد فضای کافی حتی برای ایستادن تمام میهمانان وجود نداشت) مجبور بودیم تعداد مدعوین را در مراسم افتتاح محدود نگهداریم، ولی ترتیبی داده شد که پس از انجام مراسم افتتاح کلیه میهمانان به ترتیب دسته دسته از تمام تاسیسات بازدید کنند.
آنچه مدعوین دیدند دریاچه پرآبی بود در پشت سد که
۶۴ کیلومتر درمیان کوهها پیش رفته و نقشه جغرافیایی آن منطقه را تغییر داده بود؛ تاسیسات عظیم سد و کوههای دو طرف دریاچه که تا ارتفاع بیش از دویست متر به آسمان رفته بود و در مقابل، رودخانه دز در عمق دویست متری در جریان بود و دیدن آن به انسان حالت سرگیجه میداد. برای بسیاری باورنکردنی بود که سدی که فقط چند ماه قبل بتنریزی آن آغاز شده بود، اینک آماده بهرهبرداری باشد.
ارسال نظر