زنان بدوی، الهههای دوران باستان
مترجم: پروین اسفندیار- میگویند هر چه جلوتر میرویم، پیشرفت بشری بیشتر میشود و به نسبت آن رفاه افراد نیز گسترش پیدا میکند، اما آیا فرض در نظر گرفتن روش خطی پیشرفت تاریخ درست است؟ آیا زندگی زنان در روزگار بدوی نسبت به امروز بهتر بوده است؟ انسان شناسانی هستند که این فرض را به چالش کشیده و معتقدند: زنان در روزگار قدیم و آن زمان که در غارها میزیستند نسبت به امروز جایگاه بالاتری در خانواده داشتند. به گفته آنها در این دوره خانواده با غیاب مردان به زن و کودکان محدود میشد و زنان عملا اختیار زندگیشان را در دست داشتند، حتی خدایان نیز عموما زن بوده و خدای باروری مهمترین خدایان به شمار میرفت.
مترجم: پروین اسفندیار- میگویند هر چه جلوتر میرویم، پیشرفت بشری بیشتر میشود و به نسبت آن رفاه افراد نیز گسترش پیدا میکند، اما آیا فرض در نظر گرفتن روش خطی پیشرفت تاریخ درست است؟ آیا زندگی زنان در روزگار بدوی نسبت به امروز بهتر بوده است؟ انسان شناسانی هستند که این فرض را به چالش کشیده و معتقدند: زنان در روزگار قدیم و آن زمان که در غارها میزیستند نسبت به امروز جایگاه بالاتری در خانواده داشتند. به گفته آنها در این دوره خانواده با غیاب مردان به زن و کودکان محدود میشد و زنان عملا اختیار زندگیشان را در دست داشتند، حتی خدایان نیز عموما زن بوده و خدای باروری مهمترین خدایان به شمار میرفت. با این حال پیشرفتهای بشری در سدهها و هزارههای بعد زنان را از این جایگاه پایین کشید. آنچه در زیر میخوانید گزیدهای است از مقاله «زنان در تاریخ اقتصادی» که توسط هری اسمیت نگاشته شده است.
در طول تاریخ بخش زیادی از ثروت اقتصادی جهان برعهده زنان بوده است. برای اثبات این ادعا شواهد زیادی وجود دارد. زنان در رشد اقتصادی جهان تواناییهای زیادی را از خود نشان داده اند و به جز یک دوره کوتاه حذف شدگی در گذشته، همیشه بخشی از نیروی کار بوده اند. تولیدات زنان در زمان پیشاصنعتی بسیار مشخص بود، زمانی که آنان دوشادوش مردان به فعالیت روی زمین کشاورزی میپرداختند، کاری که هنوز هم زنان در آمریکای جنوبی و آسیا انجام میدهند. علاوهبر کشاورزی آنها فرزندان خود را بزرگ کرده، از خانه نگهداری میکردند و بخشی از فعالیت و تولیدات خود را در فروشگاهها میفروختند، اما نکته مهمتر این بود که زنان در فعالیتهای ویرانگر مشارکتی نداشتند. بر عکس همتایان مرد آنها که ثروت ایجاد شده را از طریق جنگ و ناآرامیهای سیاسی به باد میدادند. با ایجاد انقلاب صنعتی؛ اما دستاوردهای زنان در ایجاد این ثروت نادیده گرفته شد و در طول دو قرن الگوهای تمدن غربی به ویژه در رابطه با زنان تغییر پیدا کرد. توسعه سیستم کارخانهای، کار در خانه را به طور کلی غیرفعال کرد. این امر زنان را از کودکانشان جدا کرد و فشارهایی را بر نهاد خانواده وارد ساخت.در ابتدای انقلاب صنعتی کار در خانه به کار در کارخانه تغییر مکان داد. تلاشهای اولیه برای محدود کردن کار کودکان بیثمر ماند؛ چراکه نان سفرههای مردم هر روز کاهش پیدا میکرد و مراقبت از کودکان نیز دشوار بود، اما استانداردهای سلامت زندگی مردم در طول این انقلاب به سرعت رشد پیدا کرد. در نیمه قرن نوزدهم مردان آنقدر حقوق میگرفتند که زنان و کودکانش نیازی به کار کردن نداشته باشند. این پروسه کمتر از ۲۰۰ سال پیش شروع شده بود موجب شد این مفهوم اشتباه شکل بگیرد که زنان نباید در بیرون از خانه به کار مشغول باشند و به جای آن باید به وظایف خانگی خود بپردازند. این تعریف از خانه در علوم جدید نظیر جامعه شناسی، انسان شناسی، زیست شناسی و مردم شناسی نیز ریشه دواند. این امر تقریبا در تمام رشتههایی که پس از انقلاب صنعتی شکل گرفتند به چشم میخورد.
مردم شناسانی نظیر موریس معتقدند که الگوهای خانوادگی قرن بیستم به عصر سنگی برمی گردد. آنها اسطوره شکارچی بزرگ، انسان گونه بدوی را که غار را ترک میکرد و همسرش به انتظار او مینشست و از بچهها مراقبت میکرد به این قرن تسری دادند. این اسطوره توسط انسان شناسان بزرگ انگلیسی نظیر مورگان نیز مطرح شد.در زمانهای باستان خانوادههای بنیادگرا شامل مادر و فرزندانش میشد که با اعضای مسنتر خانواده زندگی میکردند. در آن دوره ظاهرا مردان آگاهی کمتری از عملکرد و مسوولیت خود به عنوان پدر خانواده داشتند. آنها جدا از زنان و کودکان خود و در باندهای شکار زندگی میکردند، اما زنان در این جوامع جایگاه بالایی داشتند. ویل دورانت در این باره نوشته است: «در آن دوره موقعیت مردان در خانواده سطحی بود در حالی که نقش زنان اساسی بود.» در آن دوره اغلب خدایان نظیر خدای باروری زن بودند. در آن دوران مردان شکار میکردند و زنان نقشی بیش از یک دایه را داشتند. آنها از پوست حیوانات برای لباس و چادر، از پنبه و پشم برای نخ ریسی و خیاطی استفاده میکردند. خیاطی، بافندگی، نجاری و سفال گری از دیگر مشاغلی بود که زنان به عهده میگرفتند. آنها از آتش برای روشنایی، گرم کردن خود و تهیه طیف مختلفی از غذاهای غیرقابل خوردن به غذاهای قابل هضم استفاده میکردند. آنها همچنین مواد غذایی را از طریق نمک سود کردن و خشک کردن برای مدت طولانی نگه میداشتند. به طور کوتاه و مختصر شده زنان نیازمندیهای مرتبط با غذا، لباس و پناهگاه را تهیه میکردند. آنها همچنین محصولات تولید شده خود را با یکدیگر معاوضه کرده و به این ترتیب تجارتی را بین خودشان شکل داده بودند. برخی از انسان شناسان نیز معتقدند که زنان بدوی در کالاهاری آفریقا فرزندان خود را برای تهیه غذا آموزش میدادند. بهرغم وجود پوشش گیاهی بیابانی، آنها در کوتاه مدت میتوانستند یک وعده غذایی شامل آجیل، خیار، انواع توتها و... را برای خود جمعآوری کنند. این انسانشناسان معتقدند: در آن دوره زنان و مردان همگی برای جستوجوی غذا اقدام میکردند؛ اما زنان عموما دو یا سه برابر بیشتراز مردان میتوانستند محصولات مورد نیاز خود را جمعآوری کنند. به این ترتیب و بر اساس آنچه انسانشناسان معتقدند: در آن دوره گرچه در فعالیتهای تهیه غذا نقشی نداشتند؛ اما جایگاه بالایی در مناسبات اجتماعی داشتند، امری که در روزگار جدید و با خانهنشین شدن زنان اتفاق نیفتاد.
ارسال نظر