از نگاه خارجی -خاطرات منوچهر فرمانفرماییان از ملی شدن نفت -۳
مذاکرات محرمانه مصدق
مصدق در اول کار به علت شکست در سیاست فروش نفت مایل بوده به نحوی با شرکت نفت یا شرکتهای آمریکایی کنار بیاید تا اینکه مجددا نفت ایران را به بازار بفرستد و چنین مفهوم میگردد که مصدق تا حدودی از فروش نفت ایران در بازار آزاد مایوس شده بود.
عکس :منوچهر فرمانفرماییان
مصدق در اول کار به علت شکست در سیاست فروش نفت مایل بوده به نحوی با شرکت نفت یا شرکتهای آمریکایی کنار بیاید تا اینکه مجددا نفت ایران را به بازار بفرستد و چنین مفهوم میگردد که مصدق تا حدودی از فروش نفت ایران در بازار آزاد مایوس شده بود. اینک متن صورتجلسهای که در موقع پیشنهاد بانک بینالمللی تنظیم شده و خود دکتر مصدق در آن اظهارنظر نموده و موضوع فوقالذکر را اثبات میکند، برای اطلاع درج میکنیم.
«صورتجلسه ۱۸/۱۲/۳۰- ساعت ۶ بعد از ظهر جلسه هیات مختلط در منزل و با حضور جناب آقای نخست وزیر تشکیل گردید. آقایان اعضای هیات و مهندس طالقانی حاضر بودند. جلسه ساعت ۵/۹ طول کشید. درباره گزارشی که قرائت شد، مذاکرات مفصلی به عمل آمد. آقای نخست وزیر در خاتمه مذاکرات گفتند که اگر آقای مهندس حسیبی که با پیشنهاد آنها مخالف هستند، راه حلی دارند بگویند، این طور که به نظر میرسد یا باید با آمریکاییها و بانک بینالمللی قضیه را حل کرد یا بعدا باخود انگلیسیها و شق سوم هم این است که صنعت نفت را تقریبا بخوابانیم، چون در ظرف ده ماه حتی یک قطره هم نتوانستیم صادر کنیم، یعنی نگهداشتند، در آتیه هم اگر بتوانیم به مقدار کمی خواهد بود، اگر وضع بیپولی و بیکاری ادامه یابد، بیم خطر برای مملکت میرود، اگر آقای مهندس حسیبی راهی به نظرشان میرسد بگویند، چون ایشان ساکت ماندند قرار شد کمیسیون تشکیل و با آمریکاییها آخرین مذاکرات را نمود و سعی کنند بدون بریده شدن مذاکرات در قبولاندن نظریات دولت پافشاری نمایند و نتیجه را به نخستوزیر گزارش دهند تا تصمیم گرفته شود.»
مذاکرات محرمانه مصدق درباره نفت
دکتر مصدق پس از شانزده ماه مذاکرات طولانی با دولتین انگلیس و آمریکا و بانک بینالمللی، همان طور که در صورتجلسه دیدم تا حدودی از حل مشکل نفت مایوس شد و کمکم اطمینان حاصل کرد که دیگر نمیتون از طریق فروش نفت در بازار دنیا عایداتی برای خزانه تهی دولت ایران تهیه کرد. بنابراین از یک طرف تصمیم گرفت که از راه صادرات و ترقی نرخ ارز، مردم را سرگرم تولید محصولات کشاورزی کند و از طرف دیگر مذاکرات را با دولتین انگلیس و آمریکا باز نگاه دارد، البته این نظر دو جنبه داشت:
۱ - فکر میکرد که شرکتهای بزرگ آخرالامر شرایط دولت ایران را خواهند پذیرفت.
۲ - از لحاظ تبلیغات میخواست دایما وسیلهای باشد تا مردم تصور کنند تا دنیا احتیاج به نفت ایران دارد و بهترین دلیل همین است که دایم میخواهند با دولت ایران وارد مذاکره شوند.
بنابراین مصدق حتی حاضر میشد که پیشنهادهای غیررسمی را هم قبول کرده و در اطراف آن مذاکره نماید.
یکی از آخرین پیشنهادهای غیررسمی در ۱۳خردادماه ۱۳۳۱، نامهای خصوصی از طرف مستر «راس» که سابقا رییس پالایشگاه آبادان بود و پس از ملی شدن و اخراج رییس کل مناطق نفت «در یک» جانشین وی شد، واصل گردید مبنی بر اینکه به زودی برای رسیدگی به کارهای شرکت نفت به بغداد خواهد آمد و حاضر است با یک نماینده از طرف دولت ایران محرمانه ملاقات و برای حل مساله نفت تبادل نظر کند.
بنا به پیشنهاد سرتیپ ریاحی رییس ستاد ارتش، فواد روحانی فورا از طرف مصدق احضار و پس از قرائتنامه و ترجمه آن دستور میگیرد که با کمال دقت و محرمانه برای ملاقات راس که قرار بود در اواسط خرداد در بغداد باشد، حرکت نماید. فواد روحانی در ۱۷خرداد از تهران رهسپار و تا ۲۵خرداد در بغداد توقف مینماید. پس از مذاکرات تلفنی در ملاقات اولیه، راس حاضر شد که فقط پیرامون دو نکته وارد گفتوگو شود:
۱ - پرداخت غرامات دولت ایران به شرکت نفت؛
۲ - استقرار مجدد روابط سیاسی بین انگلستان و ایران؛
روحانی برعکس از طرف مصدق به هیچ وجه مامور مذاکره در اطراف مطالب فوق نبود و فقط دستور داشت که حتیالمقدور «راس» را ولو اینکه برای مدت کوتاهی شده همراه خود به تهران بیاورد تا مستقیما با مصدق مذاکره کند. راس آمدن به ایران را جدا رد کرد و ادامه مذاکرات را به ملاقات جدید موکول نمود و گوشزد کرد که اگر مصدق در این دو موضوع حاضر است تبادل نظر کند. وی که مجددا در ۱۵تیرماه به ژنو میآید (اگر تلگرافی بشود) حاضر خواهد شد باب مذاکرات را باز کند.
روحانی پس از بازگشت به تهران مطالبی را مبنی بر اینکه غرامت ادعایی دولت انگلستان باید محدود شود بار دیگر تایید نمود و درباره مطلب دوم مربوط به استقرار مجدد روابط سیاسی حاضر به موافقت نگردید.
روحانی در ۱۵تیر برای ملاقات مجدد راس به ژنو مسافرت و در هتل رون منزل کرد و روز بعد تلگرافی به راس نمود که در انتظار وی میباشد، ولی از وی جواب رسید که مسوولیتهای من اجازه ملاقات مجدد را نمیدهد و روحانی پس از مخابره تلگرافی جریان به نخستوزیر به تهران برگشت.
ارسال نظر