شرکت فرانسوی و گازکشی تهران

شیرازی درباره گازکشی به شهر تهران نکات قابل توجهی را در خاطرات خود بیان می‌کند. وی معتقد است، به لحاظ سیاسی نمی‌شد که به جنوب شهر تهران گاز نرساند و این سوخت خوب را فقط در شمال پایتخت توزیع کرد. اما کار گازرسانی به تهران آسان نبود و شرایط فنی، تکنولوژیکی و به ویژه دیوان سالاری بزرگی که در شهرداری بود از موانع عمده به حساب می‌آمدند. شیرازی می‌گوید، سال‌ها بعد و در استانبول ترکیه به‌عنوان یک کارشناس گازرسانی به شهرها از تجربه گازکشی به تهران استفاده کرده است که مورد توجه بانک جهانی نیز قرار گرفت.

من یک داستان دیگری بگویم که فکر می‌کنم جالب باشد و مربوط به گاز رسانی تهران می‌شود. این در موقعی است که تازه آقای فرخان رفته بود، آقای مصدقی آمده بود به شرکت ملی گاز. در یکی از جلسات هیات رییسه مرحوم مصدقی به من گفت تو برای جلسه بعدی هم بمان. من در جلسه بعدی دیدم که قسمت مهندسی ما طرحی آورده برای انجام بررسی بازار گاز تهران و طراحی شبکه‌های تهران. حالا دیگر کار با ما بود و ما طراحی آیمگ را خط بطلان رویش کشیده بودیم، بنابراین خودمان باید طراحی می‌کردیم. گفتم آقای مصدقی ما به مهندس مشاور برای بررسی بازار گاز تهران احتیاج نداریم و ما خودمان این کار را انجام می‌دهیم. ایشان گفت که شما تجربه این کار را ندارید. درست هم می‌گفت، ما تابه حال این کار را انجام نداده بودیم. گفتم که بله ما تجربه این کار را نداریم، ولی من عضو هیات رییسه شرکت ملی گاز هستم و مسوول هستم و به اتکای این مسوولیت قبول می‌کنم که این کار را انجام بدهم. ایشان در جلسات هیات رییسه یک منشی داشتند به اسم خانم سارین، منشی خیلی قابلی هم بود. گفت خانم سارین این مطلب را در صورتجلسه منعکس کن.

در صورتجلسه ذکر کردند و ایشان هم قبول کرد که ما بررسی بازار گاز تهران را خودمان انجام بدهیم. بنده از جلسه آمدم بیرون، تازه کم کم فهمیدم که چه کاری را به عهده گرفته‌ام. ولی باید خدمتتان عرض بکنم به علت سختگیری که من می‌کردم در انتخاب افرادی که با من کار بکنند و بعد در روحیه کاری که ما در جمع خودمان داشتیم، در قسمت طرح‌ها و بررسی‌های شرکت ملی گاز تیم خوبی داشتیم. می‌توانم ادعا بکنم یکی از تیم‌های خوب مملکت بود. به هرحال، من بچه‌ها را صدا کردم، جلسه ای تشکیل دادیم، گفتم یک همچین کاری را قبول کردم و باید انجام بدهیم. در مرحله اول یک سازمانی تهیه کردیم برای بررسی بازار گاز تهران.

تهران را به چهار قسمت کردیم و چهارگروه چهارنفری با یک سرپرست مسوول بررسی بازار این چهار قسمت شدند. یک ستاد مرکزی برای این سازمان درست کردیم. یک نفر را گذاشتیم برای مسائل مربوط به تبدیل نفت به گاز. خانم غفاری برای

(data processing)، تمام اطلاعاتی را که جمع آوری می‌شد ایشان به کامپیوتر می‌دادند. علی اکبر شیبانی رابط بود با شهرداری، با شرکت ملی نفت، با سازمان آب، با سازمان برق و دیگرانی که کار شهری داشتند. چهار سرپرست گروه انتخاب کردم، اگر درست یادم باشد آقای محمود پیدایش، آقای خطیب لو، کوروش دیلمی، یک نفر دیگر که حالا متاسفانه اسمش یادم نمی‌آید. به هرحال یکی از نقشه بردارهای خوب ما آقای شهید زاده بود که کار نقشه کشی را به عهده گرفته بود. اولین اقدام ما این بود که تمام نقشه‌های هوایی تهران را به دست آوردیم. سازمان آب نقشه‌های خوبی داشت با اشل یک دو هزارم که ما اینها را به دست آوردیم، ولی متاسفانه بعضی از جاهای تهران را نشان نمی‌داد، یعنی نقشه‌اش را نداشتند. بعد از بررسی‌های مقدماتی ما به این نتیجه رسیدیم که قسمت‌های بزرگی از جنوب تهران به علت بافت شهری، کوچه‌های تنگ و باریک و خانه‌هایی که زیاد مناسب نبودند، قابل ایجاد شبکه‌های گازرسانی نبود.

آیا از نظر سیاسی ممکن بود که جنوب شهر را در نظر نگرفت یا حتی به آن اولویت نداد؟

خوب، از نظر سیاسی این که جنوب شهررا به کلی در نظر نگیریم عملی نبود. بنابراین به سرعت ما دو منطقه را در جنوب شهر انتخاب کردیم، که فکر می‌کنم یکی کوی نازی آباد بود و یکی هم به اسم کوی نهم آبان، و بررسی گاز رسانی به این دو منطقه را در اولویت قراردادیم.

درهمین حال برای قسمت اعظم شبکه تهران، که۹۵کیلومتر مربع می‌شد، شبکه‌های تفصیلی گازرسانی تهیه و بررسی بازار انجام می‌شد. می‌دانستم اخیرا در شرکت ملی گاز یک تیم ۵۰ نفری دیپلمه و لیسانسیه استخدام شده‌اند. گفتم تمام لیست این ۵۰ نفر را برایم بفرستید.۵۰ نفر را فرستادند. من با کمک همکاران شروع کردیم این ۵۰ نفر را مصاحبه کردن. از میان اینها ۱۶ نفر را انتخاب کردیم، که برای هرتیم چهار نفر، و یک سرپرست منصوب کردیم. تیم واحدهای تجاری مثل هتل‌ها، رستوران‌ها، ساختمان‌های بزرگ دولتی، حمامی‌ها، نانوایی‌ها، بیمارستان‌ها، دانشگاه‌ها، و مدارس بزرگ و واحدهای تجاری بزرگ را ما دانه به دانه بررسی کردیم

(door to door survey). خانه‌های تهران را هم به سه گروه تقسیم کردیم. گروه الف (A) خانه‌هایی بودند که مساحتشان از۲۰۰ مترپایین تر بود. گروه ب (B) خانه‌هایی بودند بین ۲۰۰ تا ۴۰۰متر. گروه ث (C)خانه‌هایی بودند که از ۴۰۰ مترمربع به بالا بودند. ۶ ماه این کار ما طول کشید و این تیمی که خدمتتان توضیح دادم تمام شهر را بررسی کرد. ۵۰۰ نقشه ما تهیه کردیم که البته قسمت اعظمش نقشه‌های سازمان‌های آب بود. در بعضی قسمت‌ها که نقشه وجود نداشت نقشه بردارهای خودمان رفتند و نقشه جدید تهیه کردند. در هر یک از این نقشه‌ها تمام واحدهای خانگی و تجاری شهر در آن ۹۵ کیلومتر مربع با علامت مخصوص‌شان منعکس بودند که وقتی نقشه را نگاه می‌کردید می‌توانستید بگوئید که در هرکدام از اینها چه تعداد خانه، چه نوع خانه، و چه واحدهای تجاری وجود دارند. علاوه بر آن تمام مصارف سوختی برآورد و به وسیله کامپیوتر محاسبه شدند. در پایان این کار بنده یک جلسه تشکیل دادم. در طبقه هشتم اداره مرکزی شرکت ملی گاز یک سالن خیلی بزرگ ما داشتیم، تمام آن سالن را من گرفتم و دور تا دور این سالن را نقشه‌های بزرگی گذاشتم که برای شهر تهران تهیه کرده بودیم. دو پروژکتور داشتیم و میزی که برای ارائه گزارش با وسایل بصری بود. تمام تیم هم نشسته بودند. ازمرحوم مصدقی و تمام هیات رییسه شرکت گاز هم دعوت کرده بودیم که بیایند برای این جلسه گزارش.

واکنش مصدقی چه بود؟

فوق العاده جالب. مصدقی که وارد شد، درست یادم است، مبهوت شده بود از دیدن اینها. چون من در جریان کار چیزی به او نمی گفتم. چیزی که او به خاطر داشت همان صورتجلسه بود که گفته بود خانم سارین یادداشت کند. شش ماه بعد، حالا آمده بود به این اتاق. در حدود دو ساعت ماpresentation دادیم روی این اسلایدهای مختلف و تمام اعضای تیم من هرکدام قسمتی از کار گزارش دهی را انجام می‌دادند. وقتی که این گزارش تمام شد، مصدقی با کلمات خیلی گرمی از همه ما تشکر کرد و به محض این که از جلسه آمدیم بیرون گفت به همه اعضای این تیم دو ماه پاداش بدهیم، البته منهای خودم که باید به تصویب دکتر اقبال می‌رسید و او چندان تمایلی به این کار نداشت. این تیم، هسته (nucleus)گروه بازاریابی برای بررسی بازار گاز در شهرها شد. یعنی گروه ثابتی شد و از این گروه یک گروه دیگر تشکیل شد برای بررسی بازار گاز صنایع. این دو گروه هنوز در شرکت ملی گاز مشغول انجام وظیفه هستند. تا آن موقع که بنده بودم، گروه شهری ۲۵ شهر و گروه صنعتی بالغ بر ۶۰۰ واحد صنعتی را بررسی کرد. فرم قرارداد استاندارد درست کرده بودیم. کارشناسان ما می‌رفتند با واحدهای صنعتی مذاکره می‌کردند، مطالعه اقتصادی می‌کردند، قانعشان می‌کردند که گاز برایشان خوب است و قرارداد امضا می‌کردند، و قرارداد اجرا می‌شد. تیم ما واقعا خوب کار کرد. من فکر می‌کنم این یکی از اقدامات اساسی بود و من الان که یادش می‌افتم فکر می‌کنم خیلی با هیجان بود.

این مطالعه مستلزم این بود که کارشناسان شما بروند در مناطق مختلف شهر و با افراد حرف بزنند و صحبت بکنند. آیا با شهرداری تهران، که تصور می‌کنم در آن زمان آقای نیک پی شهردار تهران بودند، یا با سازمان آب تهران از نظر لوله کشی‌هایی که کرده بودند، و بالاخره از نقطه نظر جنبه‌های امنیتی، هیچ مساله‌ای داشتید؟

من می‌خواهم که کوتاه بکنم ولی سوالات شما نمی گذارد. آقای نیک پی در تمام این دوران شهردار بود و طبیعتا چون ما اقدام می‌کردیم به کندن شهر و خراب کردن آسفالت و غیره موافقت زیادی با این طرح نداشتند. ولی در این احوال ایشان یک مسافرتی به مسکو کرد و آن جا یک مطالبی را متوجه شد که خودش به طور صحیح و دقیق نمی توانست اظهار بکند. مطلب این بود که در روسیه و بیشتر کشورهای اروپای شرقی و بعضی کشورهای اروپای غربی در یک منطقه از شهر یک واحد تولید بخار ایجاد شده که هم برق تولید می‌کند و هم بخار. هدف این سیستم، که به آن می‌گوییم combined heat and power، این است که برق و بخار تولید می‌کند و بخار گرم با لوله‌هایی می‌رود به خانه‌ها و بخار سرد شده یا آب بر می‌گردد به مرکز. به این سیستم می‌گویند district heating. ایشان یک همچین ایده ای گرفته بود در مسکو. این دو باره یکی از مسائل برنامه گاز شد، ولی خوشبختانه ما توانستیم خیلی زود آن را حل بکنیم. شاید حدود دو ماه بیشتر کار ما را به تاخیر نینداخت. چیزی مثل طرح قیمت گذاری نبود که دوسال طول بکشد. با یک گزارشی که ما آن را نفی کردیم کار حل شد. البته ما برای کندن خیابان یک روش‌هایی را با دستگاه شهرداری مورد موافقت قرار داده بودیم، که به اصطلاح اجازه حفر می‌گرفتیم و مساله‌ای نبود. باید اضافه کنم که بررسی بازار و طراحی شبکه گاز تهران براساس طرح جامع ۲۵ ساله تهران تهیه شد.

از ابتدای کار، قرار بود مهندس مشاور هم بررسی بازار را انجام بدهد و هم طراحی را. البته براساس بررسی بازار که کرده بودیم برای ما مشکل نبود که طراحی را هم انجام بدهیم، چون ما برنامه‌های طراحی را می‌گرفتیم، که روی دیسک‌های کامپیوتری بود و چون اطلاعات کامل و کامپیوترایز شده در مورد بررسی بازار داشتیم، وقتی این دوتا را تلفیق می‌کردیم کامپیوتر به ما طراحی شبکه را می‌داد. ولی درآن مرحله فکر کردیم که برای طراحی شبکه‌ها هنوز از مهندس مشاور استفاده کنیم بهتراست. بنابراین قسمت مهندسی ما شروع کرد مهندس مشاور انتخاب بکنند که طراحی را براساس بررسی بازار ما انجام بدهد. مهندس مشاوری را که انتخاب کردند «سفره گاز»(Sofregaz) بود که یک شرکت فرانسوی است. آن شرکت با مشارکت آقای سعید نقوی، که آن موقع از شرکت نفت بیرون رفته بود، آمدند قرارداد را بستند.

آقای نقوی یک شرکت خصوصی مهندس مشاور تشکیل داده بود؟

بله، بعد از بازنشستگی از شرکت ملی نفت.

چون مسائل را می‌بینم که مورد علاقه تان است یک مساله جالب داخلی باز این جا پیش آمد که من فکر می‌کنم ذکرش جالب است. وقتی که ما تمام این کارها را انجام دادیم و آقای مصدقی هم پاداش دادند و همه خیلی خوشحال بودند، رییس مهندسی وقت ما که آقای دکتر لباف بود یک اشکالی را مطرح کردند که این نقشه‌هایی را که ما تهیه کردیم، که تمام با اشل یک دوهزارم هست، اینها برای شبکه گاز مناسب نیستند و باید نقشه‌ها با اشل یک هزارم باشد. این مساله را ایشان مطرح کردند و من هم بعد از انجام این کار به این مهمی و با این موفقیت جوری عصبانی شدم که به بچه‌ها گفتم تمام نقشه‌ها و اطلاعات و جداول و گزارشات این کار را بیاورند و در یک فایلینگ کابینت گذاشتم در اتاق منشی، قفل کردم و کلیدش را گذاشتم جیبم. این مطلب گذشت. چند روز بعد دیدم یک نامه ای مهندس مشاور «سفره گاز» نوشته بود به مصدقی که معلوم بود در نتیجه استفسار مهندسی بود از مهندس مشاور که می‌خواستند این بررسی بازار را مجددا انجام بدهد. حالا این نامه در جواب آمده بود، یعنی آقای لباف رفته بود با آقای مصدقی صحبت کرده بود، نامه را فرستاده بود، ولی جواب نامه را مصدقی فرستاد برای من. این نامه جالب بود. مهندس مشاور نوشته بود ما اگر بخواهیم که بررسی بازار گاز تهران را انجام بدهیم، برای هر چهار کیلومتر مربع حدود یک ماه وقت احتیاج داریم، و هرکیلومتر مربع ۷۰۰هزار ریال خرج دارد. بنابراین برای ۹۵ کیلومتر مربع می‌شد حدود ۶۶‌میلیون ریال، معادل تقریبا نهصد هزار دلار. جمع خرجی که من برای بررسی بازارگاز تهران کرده بودم ۸۰‌هزار تومان بود برای کلیه مخارج غیر از حقوق کارمندان که حقوق بگیر شرکت بودند، ولی

out of pocket ما چیزی در حدود ۸۰‌هزار تومان بود. بعد این مشاور در آخر نوشته بود ما شنیده‌ایم گروه بررسی شرکت ملی گاز خودش راسا یک بررسی بازار در تهران انجام داده که خیلی جامع است و در روی نقشه‌های اشل یک دوهزارم است که این برای طراحی شبکه‌های گاز ایده آل است.

من این نامه را گرفتم و فهمیدم که حالا قضیه چه هست. بعد آقای لباف، می‌دانستم که سر و کله‌اش پیدا می‌شود، یک روز آمد پهلوی من و صحبت‌هایی از این ور آن ور کرد، آخر سر گفت خبر، راستی، راجع به آن بررسی بازار نقشه‌هایی شما دارید، اگر ممکن است آنها را در اختیار ما بگذارید تا بررسی کنیم، شاید بتوانیم از آنها استفاده کنیم. گفتم، نه، اینها نقشه‌های یک دوهزارم است و به درد تو نمی خورد. مگر نمی خواستی نقشه‌های یک‌هزارم تهیه بکنی. گفت نه، ما حالا فکر کردیم مجددا از اینها استفاده کنیم. گفتم نه، فکر می‌کنم فکر مجدّدت درست نیست و تو همان نقشه‌های یک‌هزارم را می‌خواهی. حالا من این نامه را داشتم و اینها کشمکش‌های اداری است. یک مدتی طول کشید. ایشان رفت. یک روز صبح مصدقی تلفن زد به من، گفت این آقا به اشتباه خود پی برده و این نقشه‌ها را بهش بده. با این ترتیب ما نقشه‌ها را در اختیار قسمت مهندسی گذاشتیم. مهندس مشاور «سفره گاز»(Sofregaz) انتخاب شد برای بررسی. البته در تمام طول طراحی، تیم من با آنها همکاری می‌کردند و شبکه گازرسانی تهران براساس جدیدترین اصول متداول صنعت گاز، که هنوز هم جاری است، طراحی شد.

برای تعیین ارجحیت اقتصادی گاز رسانی به نواحی مختلف تهران، با توجه به اطلاعات بسیاری که در دست داشتیم من یک الگوی ریاضی درست کردم که درآن عوامل مختلف از قبیل مصرف فرآورده‌های نفتی در واحد سطح، پتانسیل مصرف، تراکم جمعیت و غیره وارد می‌شد و نتیجتا ارجحیت نواحی تعیین می‌شدند. به یاد دارم وقتی این فرمول را در جلسه ای مطرح کردم یکی از شرکت کنندگان، که از کارشناسان حوزه مدیریت خودم بود، گفت منطقه صاحب قرانیه را که باید اول بگذاریم. گفتم آیا کسی به شما دستوری دراین مورد داده است. گفت نه. گفتم به من هم کسی در این مورد دستوری نداده است. بنابراین ما طبق الگوی مربوطه عمل می‌کنیم. اگر دستوی خلاف آن آمد، آن وقت یک کاری می‌کنیم. به همین ترتیب هم عمل کردیم و طبق الگوی تعیین ارجحیت ناحیه صاحب قرانیه در ردیف پنجم و زعفرانیه که منزل من درآن قرار داشت در ردیف سوم قرار گرفت و به همان ترتیب هم عمل شد.

از نظر بازتاب گاز رسانی در تهران خدمتتان عرض بکنم، در یکی از کنفرانس‌هایی که من ترتیب داده بودم برای بانک جهانی در پاریس در سال ۱۹۸۵، سخنرانی مفصلی راجع به همین مطلب کردم. در شهر استانبول هم عین همین طرح را بنده پیاده کردم با کمک ۲۰ کارشناس ترک اهل استانبول. شهردار استانبول، آقای دالان در آن موقع، تقدیر کرد از من که ما چنین اقدامی کردیم. بررسی بازار را هم درآن جا یک مهندس مشاوری انجام داده بود به طور ناقص. در کتاب گزارش مفصل گاز بانک جهانی، به نام Managing Gas lndustry Development که من هم در تهیه‌اش دخالت داشتم و هماهنگ کننده‌اش بودم، در آن جا بررسی بازار به نحوی که در تهران و استانبول انجام شد به عنوان یک نمونه خوب ذکر شد.