داستان صنعت گاز در ایران - ۱۰
بیپی انگلیس کارشکنی میکند
محسن پورشیرازی در ادامه بازگویی خود از رویدادهایی که به انتقال گاز ایران به شوروی (سابق) مرتبط میشود، درباره نوعی دخالت مستقیم بیپی و شرکت شل در قیمتگذاری گاز اشاره میکند که موجب دردسر میشود. وی از مدرکی صحبت میکند که شرکت بیپی برای موسسه صادرات گاز شوروی ارسال کرده و موجب میشود مذاکرات معلق بماند. در ادامه داستان صنعت گاز به جهش قیمت نفت در سال ۱۹۷۴ اشاره میشود که به بالا رفتن قیمت گاز منجر شده، اما طرف شوروی زیر بار نمیرود و نمیپذیرد که این دو کالا به هم مرتبطند. شیرازی به مساله رقابت هویدا و آموزگار در هیات دولت اشاره میکند و ...
قیمت گاز، در چارچوب فرمول تعدیل، به تحولات قیمت نفت مربوط میشد. ممکن است توضیح بفرمایید نوسانات قیمت گاز صادراتیایران به شوروی چگونه بود و احیانا چه تاثیری در روابط میانایران و اتحاد شوروی داشته است؟
همان طور که قبلا عرض کردم در موافقتنامه اقتصادی دولتین مربوط به شاه لوله گاز اولایران مقرراتی در مورد قیمت نیز ذکر شده بود. به خصوص فرمول تعدیل قیمت که من فکر میکنم به تفصیل آنها را توضیح دادم و لزومیبه تکرارش نباشد. اولین مطلبی که ما با آن برخورد کردیم این بود که مبنای تعدیل قیمت همان طور که عرض کردم قیمت اعلان شده نفت کورهای بود به اسمBunker C درفوب آبادان توسط چهار شرکت که باز اسمشان را ذکر کردم.
Bunker Cچیست؟
Bunker C یک نوع نفت کورهای است که کشتیها میسوزانند. حالا مشکلی که برای ما در عمل پیش آمد این بود که این چهار شرکت به تدریج طی یک سال شروع کردند به اینکه یک نفت کوره جدیدی را در بندر ماهشهر اعلام بکنند به اسم نفت کوره سبک
(lightfuel oil) و در همان موقعی که آن را در بندر ماهشهر اعلام میکردند اعلام Bunker C را یا همزمان یا بعد از مدتی قطع میکردند. یعنی به طور خلاصهاین جور توضیح بدهم که در طول یک سال عملا به تدریج قیمت اعلام شده Bunker C در آبادان قطع شد و قیمت یک نفت کوره جدیدی به اسم
light fuel oil، به صورت قیمت اعلام شده توسطاین چهار شرکت در بندر ماهشهر، جای آن را گرفت.
چهار شرکت یعنی... ؟
شل، اسو، موبیلوبی پی. طرف شوروی، همان(Sojuzagazexport) موسسه صادرات گاز شوروی و آقای بارنووسکی که رییس آن بود، سعی میکردند از این موقعیت استفاده بکنند و بگویند نفت کوره سبک که حالا در بندر ماهشهر اعلام میشود یک نفت کوره مرغوبتری است و سبک تر ازBunker C، بنابراین یک قیمت بالاتری دارد وقتی که قیمت پایه بالا میآمد طبیعتا در افزایش قیمتهای بعدیایران ضرر میکرد و ما هم زیر باراین کار نمیرفتیم. چند دوره مذاکرات انجام شد که یک بارش در مسکو بود و در آن مذاکرات به خاطر دارم که آقای بارنووسکی یک نامهای از بی پی آورد و در جلسه نشان داد که حاکی از این بود که نظرایشان را تایید میکرد. ما تنها کاری که میتوانستیم در آن جلسه انجام بدهیماین بود که موضوع را به تعویق بیندازیم، چون نامه خارج از انتظار بود و تقریبا موید نظرایشان بود، من گفتم که لازم است دراین مورد بررسی بکنیم و در جلسه بعد و دوربعد مذاکرات به این مطلب میپردازیم.
این نامه عمومی، یعنی یک مدرکی بود که هرکسی میتوانست از بی پی بدست آورد، یا نامهای بود که از بی پی برای آقای بارنووسکی فرستاده شده بود؟
نامهای بود که بی پی برای شعبه موسسه صادرات گاز شوروی در لندن فرستاده بود راجع به همین کالا. بنابراین من جلسه را با این ترتیب بهصورت تعویق یا تعلیق درآوردم و آمدم به تهران و بلافاصله راهی لندن شدم. آقای رزمجو آن موقع رییس دفتر شرکت ملی نفت بود در لندن. ایشان کمک کردند تا به دفاتر کنسرسیوم و بی پی راه یابم و به جستوجوی سوابق این نامه بپردازم. علاوهبر سوابق این نامه، میخواستم اصولا با دفتر کنسرسیوم به طور اعم تماس بگیرم که ببینیم چرا اصلااین چهار تا شرکت اسم نفت کوره را عوض کردند. تغییر محل اعلام قیمت به ماهشهر برای من آشنا بود، برای اینکه بندر مهمیشده بود و صادرات از آبادان هم قطع شده بود، چون با خط لوله فرآوردهها را منتقل میکردند به بندر ماهشهر از آبادان و همچنین با صرفهتر هم بود که این کار را انجام بدهند. آن مطلب روشن بود، ولی چرا اسماین فرآورده را عوض کردند؟ بنابراین با کمک ایشان من رفتم دفترکنسرسیوم و بعد هم به دفتر بی پی. خوشبختانه موفق شدم از نظر فنی مدارکی تهیه بکنم که نشان میداد Bunker C همان light fuel oil است و آنها فقط یک تغییر اسم دادهاند و آن نامه هم یک نامهای بود که در چارچوب دیگری در چند سال قبل از آن موضوع، قبل از آنکه آن مطلب مطرح بشود، در پاسخ یک سوالی یا یک ارتباطی که بین موسسه صادرات گاز شوروی، یعنی دفترشان در لندن و بی پی بوده، داده شده بود وقتی سوابق آن نامه را من نگاه کردم دیدم که بازموید نظر ما بود، یعنی Bunker C همان
light fuel oil است. این مدارک را که ما تهیه کردیم، در دور بعدی مذاکرات با دست پرآمدیم. آقای بارنووسکی هم چارهای نداشت جز اینکه قبول بکند. بنابراین با همان پایه اصلی فرمول تغییر قیمت ادامه پیدا کرد و از این ضرر جلوگیری شد. براساساین فرمول تعدیل قیمت، که به خاطرتان هست یک سوم قیمت در ارتباط با قیمت اعلام شده نفت کوره افزایش پیدا میکرد، قیمت با جهشهای کوتاه و کوچک همین جور افزایش پیدا کرد تا اینکه متعاقب بالا رفتن قیمت نفت خام توسط اوپک (۱۹۷۱) قیمت از ۷/۱۸ به ۸۱/۲۲ سنت هرهزار فوت مکعب که تقریبا معادل ۳۳/۷ روبل هر هزارمتر مکعب هست رسید و در این سال افزایش قیمت خوشبختانه از مرز سیدرصد گذشت.
آیا قیمتی که شما با روسها گذاشته بودید نوسانش به نحوی مرتبط بود با نوسان قیمت گاز در سطح جهانی؟
نه، نه هیچ وقت. برخلاف نفت، گاز اصولا قیمت متداول جهانی ندارد. بازار متداول جهانی هم ندارد. یعنی هر پروژهای حالت و خصوصیات خاص خودش را دارد، قیمت خودش را دارد، قرارداد خودش را دارد. یعنی چیزی وجود ندارد که بگوییم، مثلا مثل نفت، یک قیمت اعلام شده در بندر دارد. حالا که اصلا در مورد نفت هم فقط عملا قیمتهایSpot هست و قسمت اعظم نفت به صورت commodity معامله میشود، ولی در آن موقع برای نفت قیمتها اعلام شده بود و این شرکتهای بزرگ نفتی قیمت اعلام شده داشتند برای فرآوردههای مختلف نفتی و نفت خام ولی در مورد گاز چنین مسالهای وجود نداشت. هنوز هم وجود ندارد. در قراردادهای گازی برای قیمت گاز یک قیمت پایه است که در موقعی که مذاکرات انجام میشود و قرارداد امضا میشود آن قیمت پایه مورد موافقت قرار میگیرد. در کنار قیمت پایه فرمول تعدیل قیمت است که قیمت را یا در جهت بالا یا در جهت پایین حرکت میدهد. حالا فرمول تعدیل قیمتی که برای گاز صادراتیایران در نظر گرفته شده بود در موافقتنامه دولتین این بود که دو سوم قیمت ثابت باشد و یک سوم قیمت گاز در ارتباط با تغییرات قیمت اعلام شده Bunker C در آبادان از طرف چهار شرکت نفتی تغییر بکند.
عرض کردم تا سال ۱۳۵۱ با جهشهای کوتاه و به طور اتوماتیک، طبق آن فرمول، قیمت از ۷/۱۸ سنت هرهزار فوت مکعب به ۸۱/۲۲ بالا رفت که این معادل میشود با ۳۳/۷ روبل هرهزار متر مکعب. این ۳۳/۷ در مقابل ۶ روبل هرهزار مترمکعبی است که در سال ۱۹۶۵ در مسکو مورد موافقت قرار گرفت. در سال ۱۳۵۱ مطابق با ۱۹۷۲ خوشبختانه افزایش قیمت اعلام شده نفت کوره سبک، که حالا دیگر ماخذ ما نفت کوره سبک بود، به جای Bunker C در بندرماهشهر، از مرز سیدرصد گذشت وقتی که از مرز سیدرصد گذشت، ما محق بودیم تمام قیمت را مورد تجدید نظر قرار دهیم و تعدیل بکنیم. به علت اهمیتی که این موضوع داشت شرکت صادرات گاز شوروی دعوت کرد که برویم به مسکو و این مذاکرات را انجام بدهیم. به خاطر دارم به علت اهمیت مذاکرات خود مصدقی که مدیر عامل شرکت ملی گاز بود هم آمد. رفتیم به مسکو و طی چند روز مذاکرات طرف شوروی، همان Sojuzagazexport، خیلی سختگیری میکرد و ما به بن بست رسیده بودیم. موضعایران، یعنی شرکت ملی گاز، روشن بود. ما میخواستیم تمامیقیمت، نه یک سوم قیمت، مورد تجدید نظر قرار گیرد، تمامیقیمت مطابق با افزایش قیمت نفت کوره افزایش پیدا بکند و قیمت مورد نظر ما با این فرمول بود سی سنت هرهزار فوت مکعب. بنابراین وقتی که این مذاکرات به بن بست رسیده بود خاطرم هست آن روز ما را دعوت کردند برای صرف ناهار در یک رستورانی که خارج از مسکو بود، کنار رودخانه مسکو. من یادم هست که بعد از ناهار من و آقای بارنووسکی دو تایی شروع کردیم کنار این رودخانه قدم زدن. ایشان انگلیسی هم صحبت میکرد. ما به انگلیسی شروع کردیم صحبت کردن. تشبیه بکنم، مثل دو کشتی گیر که برای هم بتدریج احترام قائل میشوند، یک چنین روابطی بین من و آقای بارنووسکی برقرار شده بود. در عین اینکه در جلسات خیلی
به شدت به سر و کله هم میزدیم، ولی یک احترام متقابل برای هم پیدا کرده بودیم. در این مذاکرات دوگانه من موفق شدم قیمت را هشت دهم سنت بالاتر از آن سی سنتی که مورد نظر ما بود باایشان توافق بکنم، یعنی قیمت به ۸/۳۰ افزایش پیدا کرد. بلافاصله بعد از اینکه از این راه برگشتیم، مطلب را به جلسه عمومی که آنجا بود گزارش کردیم و خوب همه خوشحال شدند. توافق شد به ۸/۳۰ سنت هر هزارفوت مکعب که این میشد معادل ده روبل هرهزار متر مکعب. این قیمت حدود ۵درصد بیشتر بود از آن افزایشی که نفت کوره پیدا کرده بود. در این جا موفقیت حاصل کردیم که قیمت را کمیبیشتر از آنچه که حق ما بود افزایش دهیم.
حالا بر میگردیم به مرحله بعدی. در سال ۱۳۵۲، ۱۹۷۳، خاطرتان هست اوپک قیمت نفت را با یک جهش تقریبا ۴ برابر افزایش داد و به تبعاین قاعدتا همان نفت کوره سبک در بندر ماهشهر سابق افزایش پیدا کرده بود و در نتیجه شرکت ملی گاز طرف شوروی را برای مذاکرات دعوت کرد، ولی طرف شوروی حدود یک سال تن به مذاکرات نمیداد. یعنی عملا نمیآمدند برای مذاکره و حاضر نمیشدند و حتی به نامههای ما هم تقریبا جواب نمیدادند. در این میان با اشاره دولتایران روزنامههای ایران شدیدا به شوروی حمله میکردند. روزنامهها اغلب میآمدند و با ما مصاحبه میکردند. ما اختیار داشتیم و مطالب را در اختیارشان میگذاشتیم و به هرحال اسلحه لازم را ما به روزنامهها میدادیم و آنها حملات خیلی شدیدی را علیه شوروی انجام میدادند تا بالاخره بعد از یک سال طرف شوروی تن به مذاکره داد. در دور اول مذاکرات در تهران ما خواستار افزایش قیمت به ۱۲۰ سنت، یعنی یک دلار و بیست سنت هرهزار فوت مکعب که معادل تقریبا ۴۰ روبل هرهزار متر مکعب میشد، شدیم و این معادل بود تقریبا با افزایش کلی قیمت نفت کوره.
یعنی شما در واقع چیزی نزدیک...
۴ برابر،۸/۳۰ سنت بود ما خواستار۱۲۰ سنت شدیم و این عینا معادل افزایش قیمت نفت کوره بود. استدلال مااین بود که چون قیمت اعلان شده نفت کوره ۴ برابر افزایش یافته، قیمت گاز هم در ارتباط با آن به همان ترتیب سال ۱۳۵۱ افزایش یابد. چون حالا سابقه هم داشتیم. در سال ۱۳۵۱ ما نه تنها همه قیمت را معادل قیمت نفت کوره افزایش داده بودیم، یک ۵درصد هم بیشتر افزایش داده بودیم. بنابراین ما گفتیم حداقل باید معادل نفت کوره افزایش پیدا بکند و این قیمت به ۱۲۰ سنت هرهزار فوت مکعب افزایش پیدا بکند. این کار منجر به این شد که یک هیات بلند پایهای تحتنظر وزیر تجارت خارجی شوروی و یک وزیر دیگر به تهران آمدند برای مذاکرات. درست من به خاطر دارم که در اولین دور مذاکرات که در شرکت ملی گاز انجام گرفت وزیر تجارت خارجی شوروی گفت که طرفایرانی در مذاکرات قبلی سر آقای بارنووسکی کلاه گذاشتند، چون به جای تمامیقیمت فقط یک سوم قیمت بایستی افزایش مییافت. این پوزیسیونی بود که شروع کرد.
از آغاز آقای بارنووسکی در این جلسه بودند؟
بله، بودند.
اعضایایرانی که در این جلسه بودند، یادتان میآید کی بودند؟
اعضایایرانی که در این جلسه بودند آقای مصدقی بود، بنده بودم، اگر درست به خاطرم بیاید فکر میکنم در آن موقع آقای ابوسعیدی هم به شرکت ملی گازآمده بودند، ایشان هم بودند. آقای طهماسبی، یکی از همکاران ارزنده ما که من شخصا در انتقالایشان به شرکت ملی گاز دست داشتم، فکر میکنم در آن مذاکرات ایشان هم بودند. عرض کنم چند تن از کارشناسان دیگر ما بودند، علی روحانی یکی از کارشناسان خوب ما که حالا در آمریکا زندگی میکند و حسابدار قسم خورده شده و علی شریفی که من فراموش کردم اسمش را ذکر کنم یکی از کارشناسان خوب ما بود، بخصوص در کارهای بالا دستی نفت و گاز که ما از شرکت نفت منتقلش کرده بودیم و هنوز هم در شرکت ملی نفت فکر میکنم مشغول به کار است، لااقل تا چند سال پیش که بود. فرهاد خطیب لو. فکر میکنم ما ۵، ۶ نفر بودیم.
با توجه به اینکه یک یا دو وزیر شوروی آمده بودند در این مذاکرات از دولت کسی نبود؟
معاون وزارت بازرگانی در جلسات حضور داشت، ولی دولت در مذاکرات ما دخالت نمیکرد. فکر میکنم مثلا شاید در آن جلسه آقای معمارزاده بود، معاون وزارت بازرگانی، شاید اسم را درست به یادنیاورم ولی فکر میکنم، الان که گفتید، یک معمار زادهای به ذهنم رسید، شایدایشان بودند ولی دخالتی در کار مذاکرات قیمت گاز اصولا نداشتند ولی حضور داشتند. به هرحال با این شروعی که انجام شد طبیعتا مذاکرات به نتیجهای نرسید. متعاقب این امر یک جلسهای در دفتر هویدا نخست وزیر وقت انجام شد که در این جلسه جمشید آموزگار بودند که آن موقع وزیر کشور بودند و نمایندهایران در اوپک.
این یعنی در سال ۱۹۷۴ هست یا هفتاد و...
حالا رفتیم به سال۱۹۷۴. من فکر میکنم آقای آموزگار وزیر کشور بود، ولی مهمشاین بود که نماینده ایران بود در اوپک از نظراین کار و مشارکتی که میکرد در این امور بیشتر من فکر میکنم از آن جهت بود که در جلسه حضور داشت. به هر حال ایشان بودند، آقای هویدا که خودش جلسه را دعوت کرده بود و وزیر بازرگانیایران بود، آقای مهدوی (ایشان یک وقت هم از دکتر اقبال خواسته بود که من بروم معاون وزیر بازرگانی بشوم، خوشبختانه دکتر اقبال موافقت نکرده بود). مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران بود، مرحوم مصدقی و بنده. این ۵ نفر بودند درجلسه. من طبق معمول وسائل لازم برای presentation و ارائه بصری را مستقر کرده بودم و هویدا تویاین جلسات به من میگفت استاد بگو، درسامروز را شروع کن. من راجع به قیمت و فرمول قیمت و سوابق کار برای آقایان توضیح دادم. آقای هویدا از آموزگار خواستند که مطلب را از همان جلسه به شاه گزارش بدهند و درست به خاطرم هست موقعی که آقای آموزگار شروع کرد نمره را گرفتن، آقای هویدا رفت به اتاق دیگر و آقای آموزگار گزارش جلسه را دادند. از آن طرف چه گفته میشد ما نمیشنیدیم و بعد درست موقعی که مذاکرات ایشان تمام شد، تقریبا همزمان، شاید یک کمی بعدش، هویدا در را باز کرد و وارد اتاق شد. بعد که آقای آموزگار خواست نتیجه مذاکرات با شاه را به ایشان اطلاع بدهد، ایشان جلسه را ختم کردند و گفتند لزومیندارد.
ارسال نظر