خاطرات -از زبان کاظم خسروشاهی -۱
باج خواهی شاه از سرمایهداران
دقت در رفتارهای محمدرضا پهلوی که پس از مرگش توسط صاحب منصبان پیشین فاش شده نشان میدهد او تصور غیر دقیقی از علم اقتصاد داشته و فکر میکرده است که برای ساماندهی کسب و کار و معیشت شهروندان اراده او به اضافه پول نفت کافی است.
همان طور که در روزهای گذشته از زبان عبدالمجید مجیدی، فرمانفرمائیان، فریدون هویدا و ... خواندید، او خود را در نقش یک منجی میدانسته و افکار چپگرایانه داشته است. یکی از اقدامهای شاه که بخشی از انقلاب سفید اوست «فروش ۴۹درصد سهام شرکتها به کارکنان و مردم» در سال ۱۳۵۵ است. او نه تنها شرکتهای دولتی بلکه صاحبان بنگاههای بخش خصوصی را نیز وادار کرده بود که این دستور او را اجرا کنند. علاوه بر این شاه همواره به مسوولان دستور میداده است که کالاها باید ارزان باشد و حتی بر این تصور بوده که میتواند تورم را با دستور صفر کند. صاحبان بنگاههای بخش خصوصی که خاطرات خود را نوشتهاند در این باره حرفهای جذابی دارند.
کاظم خسروشاهی که یکی از فعالان نیرومند و ثروتمند بخش خصوصی ایران در رژیم گذشته بود و به همراه ۳ برادرش و پدرش به نام حاج حسن خسروشاهی یکی از بزرگترین واحدهای صنعتی در رشته داروسازی و سپس موادغذایی را تاسیس و اداره کرده است، در نقل خاطرات خود در کتاب «یادداشتهای کارآفرینی، بر ما چه گذشت» (این کتاب در سال ۱۳۸۲ توسط انتشارات فرزانه منتشر شده و در تابستان ۱۳۸۳ برای بار دوم ویرایش شده است)، با نقل دو حادثه از رفتار شاه با بخش خصوصی، این مساله را بازگویی کرده است که در زیر میخوانید:
فرمانی که شاه در سال ۱۳۵۵ خورشیدی صادر کرد و طبق آن موسسات صنعتی ملزم شدند ۴۹درصد سهام خود را به کارکنان و مردم بفروشند، اثرات فوقالعاده زیادی روی سرمایهگذاریها گذاشت. اثرات این فرمان در کوتاهمدت و بلندمدت از این قرارند: در کوتاهمدت: چون واحدهای بزرگ صنعتی مجبور شدند از یک شرکت خانوادگی به شرکت سهامی عام تبدیل شوند که سهامشان در بورس قابل خرید و فروش گردد، این فرمان باعث شد:
۱ - واحدهای صنعتی مجبور شدند از حسابدار قسم خورده استفاده کنند و سیستم حسابداری آنها دگرگون شد و به صورت حسابداری صنعتی درآمد. این سیستم مدیریت حسابداری اداره واحدها را اصولیتر نمود، زیرا به آسانی میتوانستند در هر زمانی که بخواهند ارزیابی عملیاتی بکنند، به خصوص اگر از کامپیوتر استفاده میکردند.
۲ - باجگیری و پرداخت مالیات بر درآمد از بین رفت چون از سوی کارکنان مورد سوال قرار میگرفتند و دست بردن در دفاتر جرم شناخته میشد. از سوی دیگر حسابدار قسم خورده از دادن گواهی حساب خودداری میکرد.
۳ - روشن بودن و دقیق شدن عملیات موسسه، اعتبارات بانکی آنها را بالاتر برد و وامگیری را برای سرمایهگذاری تسهیل نمود و دیگر ارزیابی موسسه با مشکل روبهرو نمیشد و برخلاف گذشته که وامگیری ارتباط به روابط داشت بر مبانی و موازین اقتصادی و علمی قرار گرفت.
۴ - شرکتها و موسساتی که برنامههای وسیع توسعه داشتند توانستند با ازدیاد سرمایه و فروختن سهام جدید در بورس و استفاده از وامهای سرمایهگذاری شرکتها را توسعه دهند و ضرر و خسارتی که در نتیجه ارزان فروختن ۴۹درصد سهامشان به مردم و کارکنان طبق موازین و نرخهای بسیار نازل که از طرف دولت تعیین میشد جبران نمایند و توسعه موسسه بسیار آسانتر شد.
۵ - صاحبان واحدهای صنعتی متوسط و کوچک که برنامههای توسعه و پیشرفت نداشتند سعی کردند کمکم سهام خود را بفروشند و سرمایههای خود را از کشور به بیرون منتقل نمایند، چون اساس مالکیت خصوصی را متزلزل دیدند.
بدون شک اثرات روانی این فرمان به طور کلی منفی بود. بسیار طبیعی است وقتی کسی شب بخوابد و صبح بیدار شود و اطلاع پیدا کند که نصف سرمایه و دارایی او را به قیمت ناچیزی از وی میگیرند، چه حالتی پیدا میکند.
اعتماد به سرمایهگذاری و اعتبار سیاستهای توسعه صنعتی با این فرمان متزلزل گردیده بود و در بخش خصوصی از گوشه و کنار میشنیدیم فرمان بعدی که ارتباط به نصف دیگر و بقیه سرمایه و داراییها دارد صادر خواهد شد. یک قسمت از سرمایهها و تعدادی از سرمایهداران ایرانی که فرار را بر قرار ترجیح دادند در این زمان و به علت این فرمان صورت گرفته است چون این فرمان و فرامینی نظیر آن احترام به مالکیت را که یکی از اصول اساسی قانون اساسی کشور است متزلزل نموده بود.
۶ - موسسات خارجی هم دیگر حاضر نبودند در کشوری سرمایهگذاری کنند که قانون حکومت نمیکند و تنها فرمان پادشاه سرنوشتساز است و چون در توسعه کشورهای در حال توسعه سرمایهگذاریهای خارجی سهم اساسی دارند لذا از این دید هم اثر فرمان منفی بود!
در درازمدت: چون درآمدهای نفتی روز به روز رو به تزاید بود و از منابع ارزهای حاصل امکانات سرمایهگذاریها و پروژههای دولتی و خصوصی فراهم میگردید و درآمد سرانه افزایش پیدا کرده و قدرت خرید و مصرف و تقاضا برای فرآوردهها بیشتر میشد، لذا این قبیل شرکتهای بزرگ و گروههای صنعتی که از مدیریت علمی برخوردار بوده و ارتباطات جهانی پیدا کرده و سازمان و تشکیلات پیشرفته داشتند و از وامهای بزرگ صنعتی با بهرههای کمک برخوردار میشدند به صورت غولهای صنعتی درآمدند که در آن جو صنعتی و بازرگانی ایران درخشان شدند و بر سر زبانها افتادند.
خواننده جوان این یادداشتها ممکن است اطلاع نداشته باشد که زمان پدران ما غالب منازل مسکونی مردم اندرونی و بیرونی داشت و پدر خانواده از بازدیدکنندگان در قسمت بیرونی پذیرایی میکرد. من به یاد میآورم که در خانه ما از کوچه به یک اتاق کوچک که «هشتی» میگفتند باز میشد و داخل آن دو در دیگر داشت: یکی به حیاط کوچکی باز میشد که در مقابل ساختمان کوچکی از چندین اتاق با امکانات پذیرایی وجود داشت و در دیگر منتهی به یک دالان طولانی میشد که وقتی آن را طی میکردیم وارد حیاط و باغ مانندی میشدیم که بسیار زیبا گلکاری کرده بودند و در انتهای آن یک خانه مجلل با ستونهای سفید و ایوان ساخته بودند که اهل و عیال به قول قدیمیها در آن جا زندگی میکردند.
ارسال نظر