داستان صنعت گاز در ایران - ۵
ذوب آهن در برابر گاز
پورشیرازی در ادامه خاطرات خود درباره صنعت گاز ایران به جایی میرسد که مذاکرات مربوط به شاه وبرژنف را به صورت خلاصه یادآوری و به موضوع تهاتر میان ذوبآهن و انتقال گاز میان ایران و شوروی اشاره میکند.
عکس :دیدار پهلوی دوم با برژنف
پورشیرازی در ادامه خاطرات خود درباره صنعت گاز ایران به جایی میرسد که مذاکرات مربوط به شاه وبرژنف را به صورت خلاصه یادآوری و به موضوع تهاتر میان ذوبآهن و انتقال گاز میان ایران و شوروی اشاره میکند. براساس آنچه که این مقام سابق صنعت گاز نقل میکند، کنسرسیوم طرف قرارداد با ایران وقتی متوجه میشود که باید شرایط تازه در گاز ناشی از استخراج نفت را بپذیرد که قرارداد ایران و شوروی منعقد شده بود. یکی از موضوعهایی که در آن روزها کانون بحث شده بود، قیمتگذاری برای گاز بود که به دلیل نوپایی این صنعت نوعی سردرگمی در آن دیده میشد.
درهمان ساختمان شرکت نفت؟
بله در همان ساختمان شرکت نفت. اولین ماموریتی که بنده با تایید آقای فرخان برای خودم تعیین کردم این بود که یک ساختار سازمانی برای شرکت ملی گاز درست بکنم. با سوابقی که در این امر داشتم آن را انجام دادم. آقای فرخان پسندید، برد تصویب دکتر اقبال را هم گرفت واین شد اولین ساختار سازمانی شرکت ملی گاز. سمتی را که برای خودم در نظر گرفتم رییس قسمت مهندسی و طرحها و بررسیها
بود. این کار را ما بهاین ترتیب شروع کردیم. اولین کارمندی که من به شرکت ملی گاز منتقل کردم از شرکت ملی نفت شخصی بود به اسم مهندس غلامحسین قدم آبادی که دیگر تا آخر که من در شرکت ملی گاز بودمایشان با من همکاری میکرد و کارهای ارزندهای کرد. او چند سال پیش، در راه انجام وظیفه، در یکی از جادههای کشور تصادف اتومبیل کرد و متأسفانه از بین رفت. یادش بخیر. البتهاین را هم باید عرض بکنم دکتر اقبال که در آن موقع به من گفته بود جوان هستی به عهد خودش وفا کرد و حدود ۸ سال بعد، با پیشنهاد مصدقی که آن موقع مدیرعامل شرکت ملی گاز بود، مرا هم عضو هیات مدیره کرد.
قدمهایی که برداشتید در ارتباط با مستقر کردن شرکت گاز چگونه بود؟
به ترتیبی که ما اساسنامه اولیه شرکت ملی گاز را طراحی کردیم و پیریزی کردیم فعالیتهای شرکت ملی گاز عملا از سرچاه شروع میشد، یعنی تولید با شرکت ملی نفت بود و گاز پس از خروج از دستگاههای تولید نفت و استحصال مایعات گازی تحویل شرکت ملی گاز داده میشد، بنابراین شرکت ملی گاز مسوولیت جمع آوری گاز، تصفیه گاز، انتقال گاز و توزیع گاز در سطح مملکت و صادراتش به خارج و عین همین وظایف را برای مایعات گازی یا گاز مایع داشت.
این مسوولیت در محدوده عملیات مستقیم شرکت ملی نفت بود یا اینکه کنسرسیوم هم مشمولش میشد؟
کنسرسیوم مشمول میشد، به دلیل اینکه تولید با کنسرسیوم بود، طبق قراردادی که شرکت ملی نفت داشت. بنابراین روابط قراردادی کنسرسیوم با شرکت ملی نفت باقی بود و ما در آن تداخل نمیکردیم، ولی در اساسنامه شرکت گاز مادهای پیشبینی کرده بودیم که با توافق شرکت ملی نفت ما میتوانستیم در یک حوزههای خاص عملیات اکتشاف و استخراج را به عهده بگیریم. مثلا در منبع بزرگ گازی پارس شمالی که شرکت شل (Shell) فقط یک چاه بر روی آن زده بود و به علت برخورد به گاز آنرا رها کرده بود، شرکت ملی گاز عملیات کامل اکتشاف و توسعه میدان انجام داد، که بعدا صحبتش را خواهیم کرد. آن عملیات در چارچوب موافقتهای خاص بود. ولی به طور اعم عملیات شرکت ملی گاز از سر چاه شروع میشد و تا نقطه مصرف یا صادرات برای گاز طبیعی یا گاز مایع ادامه مییافت.
در همان حالی که شما ساختار سازمانی میدادید و یک شرکت ملی گاز در ایران تاسیس میکردید، در شرکت نفت، حالااین سابقه سیاسی نوع دیگری دارد، ولی در شرکت نفت در جای دیگری در ارتباط با شاه لوله گاز تصمیماتی گرفته میشد.
این خیلی جالب است. آن طوری که استحضار دارید بین سران دو کشور یک توافق یا تفاهم کلی انجام شده بود.
دو کشور منظورتان؟
اتحاد جماهیر شوروی و ایران. متعاقب این توافق یا تفاهم، در دسامبر ۱۹۶۵ و ژانویه سال ۱۹۶۶ که مطابق با دیماه ۱۳۴۴ است یک هیاتی از طرفایران تحتنظر وزیر اقتصاد وقت آقای علینقی عالیخانی، با مشارکت صفی اصفیاء رییس سازمان برنامه، دکتر محمد یگانه، و مهندس فرخ نجمآبادی که قبلا ذکرش شد و هوشنگ فرخان که آن موقع در شرکت ملی نفت بود و سه کارشناس نفتی رفتند به شوروی برای مذاکرات. در موافقتنامهای که در آنجا امضاء شد آن قسمتی که مربوط به شاه لوله اول گاز است این بود که ده میلیارد مترمکعب گاز برای مدت ۱۵سال از ایران صادر بشود. چون معامله تهاتری بود، در مقابل آن روسها قبول کردند که کارخانه ذوب آهن و کارخانه ماشینسازی اراک و مقداری از اجناس شاه لوله اول گاز، از جمله کمپرسورها را بدهند و در ساختمان طرح شرکت بکنند و اجناس دیگری از ایران وارد بکنند. این چارچوب کار بود. به این ترتیب مبانی طرح شاه لوله اول گاز پیریزی شد و قرار شد که گازهایی که در جنوب سوزانده میشدند جمعآوری بشوند، از ناحیه آغاجاری و مارون و اهواز و خط لولهای به قطر ۴۲اینچ تا تهران و ۴۰اینچ از تهران تا آستارا، به طول ۱۱۰۰ کیلومتر و انشعاباتی هم برای گازرسانی به شهرها در نظر گرفته شد، به ترتیب از جنوب شروع کنیم، برای شیراز، اصفهان، قم، کاشان و تهران و بعدا شهر صنعتی البرز به آن اضافه شد. این انشعاباتی بود که در چارچوب طرح شاه لوله گاز ساخته شد. البته گاز تا موقعی که من در شرکت ملی گاز بودم به شهرهای دیگری هم داده شد و الان شاید در حدود دویست الی دویست و پنجاه شهر و روستای مملکت از گاز استفاده میکنند، شهرهای بزرگ و کوچک. طرح دو هدف داشت: مصرف داخلی و صادرات. از جمع ظرفیت طرح که ۱۶میلیارد مترمکعب در سال بود، ۶میلیارد برای مصارف داخلی تخصیص داده شده بود و ده میلیارد برای صادرات. صددرصد صادرات به شوروی بود و معامله هم تهاتری بود.
اقدام دیگری که در کنار شاه لوله گاز انجام شد مربوط به مایعات گازی بود. از گازهایی که جمعآوری میشد کنسرسیوم مایعات گازی را خاطرتان هست همان مایعات گازی را که ما نمیتوانستیم صادر بکنیم به علت موانع قراردادی، حدود بیست و پنج هزار بشکه در روز استحصال میکرد و صادر میکرد. این مایعات بعدا در صنعت گاز مایع داخلی خیلی موثر واقع شد، چون پالایشگاهها دیگر قادر به تامین مصارف داخلی نبودند و این منبع کمک بسیار موثری کرد. در این مورد هم صحبت خواهیم کرد. اقدام سومیکه در همین سال ۱۹۶۵ یا ۱۳۴۴ انجام شد که باز باید بگوییم این هم یکی از پایههای اصلی بود، مذاکرات با کنسرسیوم بود. مقدمتا باید بگویم سالی دو بار با کنسرسیوم مذاکراتی انجام میشد، یک بار در لندن و یک بار در تهران. هدف اصلی مذاکرات افزایش عایدات دولت ایران بود از طریق افزایش صادرات نفت خام یا فرآوردههای نفتی، ولی مذاکرات سال ۱۹۶۵ در لندن یک وجه تمایز خاصی داشت و آن مساله تحصیل گاز برای شاه لوله اول گاز بود. یعنی آقای عالیخانی رفته بودند به مسکو و در رابطه با قرارداد شاه لوله گاز در ۵ اکتبر ۱۹۶۵ پروتکلی را امضاء کرده بودند، ولی هنوز از نظر حقوقی گازی در کار نبود، چون گازها در اختیار کنسرسیوم بود و آنها هم علاقهای به استفاده از گاز نداشتند. بنابراین در سال ۱۹۶۵ متعاقب پروتکل مذکور، ماموریت اصلی دکتر اقبال که رییس هیات نمایندگی ایران بود، این بود که گاز برای شاه لوله گاز فراهم شود. این کار خوشبختانه با موفقیت انجام شد. یعنی کنسرسیوم میدانست که اصلا دیگر چارهای ندارد، چون اطلاع داشت که پروتکلی با دولت شوروی امضاء شده و دولت ایران و شاه ایران به طور کامل
به دنبال آن هستند. تلاش من به عنوان جوان ترین عضو هیات نمایندگی با سابقه تلخ قبلی در مورد طرحهای (NGL) مایعات گازی در این بود که در کنار گاز ترتیبات لازم برای مایعات گازی NGL نیز داده بشود، یعنی استحصال مایعات گاز و صدورش در اختیار شرکت ملی گاز قرار داده بشود. به خاطر دارم در میان هیات نمایندگی ایران نظر هدایت که به تازگی نماینده شرکت ملی نفت در حوزه قرارداد کنسرسیوم شده بود به مطلب جلب شده بود.
کدام آقای هدایت؟
خسرو هدایت که نماینده رییس هیاتمدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت بودند در حوزه قرار داد. ایشان با علاقهمندی به توضیحات من گوش میداد و خودش که البته جدید بود درکار نفت، بعد آنها را به دکتر اقبال منتقل میکرد. به هر ترتیب کنسرسیوم موافقت کرد که گاز مورد نیاز شاه لوله اول گاز را از طریق گازهای تولیدی میدانهای گازی آغاجاری، مارون و اهواز و سایر میادین در صورت لزوم تامین بکند. همچنین قبول نمود که با نصب دستگاههای استحصال مایعات گازی (NGLrecovery plants) برای اولین بار مایعات گازی با ارزشی که سالها سوخته میشد و به هدر میرفت نیز مورد استفاده قرار بگیرد. استحصال مایعات گازی، همان طور که ذکر شد، علاوهبر صادرات نقش اساسی در تامین مصارف داخلی گاز مایع، همین گازی که در سیلندرها به فروش میرود، بازی کرد.
برنامهریزی صنعت گاز
تاسیس شرکت ملی گاز تقریبا همزمان است با امضای پروتکل مربوط به شاه لوله اول گاز. آغاز بهرهبرداری از گاز، این طوری که من میفهمم از حرفهای شما، حوالی مثلا ۵ سال بعدش است، اکتبر ۱۹۷۰. در این مدت که شاه لوله ساخته میشد، شرکت ملی گاز در ساختن آن شاه لوله گاز نقش داشت، نظارت داشت؟ آن کار مربوط به کی بود؟
هماهنگکننده طرح شاه لوله گاز ایران مهندس ناصر منوچهری در شرکت ملی نفت بود. ایشان تحتنظر مهندس سعید نقوی، مدیر مهندسی، انجام وظیفه میکرد، بنابراین اجرای طرح شاه لوله گاز ایران به شرکت ملی نفت واگذار شده بود، ولی موقعی که به مصارف داخلی گاز میرسیم، ایجاد شبکههای داخلی را هماهنگکننده طرح و مدیر مهندسی شرکت ملی نفت به طور کلی واگذار کرد به شرکت ملی گاز. علاوهبر آن، شرکت ملی گاز عهدهدار برنامهریزی جامعی برای پایهگذاری و توسعه صنعت گاز ایران بود که اصول آن در بخش ارزیابی صنعت گاز ایران مورد بحث قرار گرفته است.
در خیلی از کشورهایی که من به علت کار بانک جهانی رفتهام مشاهده کردهام که چون زمان لازم برای این برنامهریزی وجود نداشته بعضا میشود طرح آماده است، ولی مصرفکنندهای وجود ندارد. یک مثال بارز، در شهر استانبول وقتی که پروژه گاز تکمیل شد در داخل شهر حدود دو هزار و چهارصد کیلومتر شبکه شهری کشیده شده بود. آن موقعی که از بانک جهانی کمک خواستند و من رفتم آنجا شبکه فقط ۱۲۰۰ مصرفکننده داشت، یعنی در مقابل یک میلیون مصرفکننده که ظرفیت نهایی طرح را تشکیل میداد. این ناشی از این است که برنامهریزی به طور صحیح نشده بود، ولی در مورد شرکت ملی گاز و صنعت گاز ایران این طور نبود. برنامهریزیهای زیربنایی و کارهای اجرایی به طور موازی حرکت میکردند و در یک نقطه به هم رسیدند، فکر میکنم آیندگان یا کسانی که الان دستاندرکار این صنعت هستند، اگر حتی یک نفر از آنچه انجام شده درسی بگیرد یا تجربهای بیاموزد ما اجر خودمان را گرفته باشیم.
تقارن تاسیس شرکت ملی گاز و آغاز برنامهریزی و کشیدن شاه لوله با هم که این شانس را در این مدت زمان برای برنامهریزیایجاد کرد، چه حدش حساب شده بود و چه حدش اتفاق افتاد؟
من حدس میزنم وقتی که دکتر اقبال در آن ساعت ۸ صبح در محل سفارت ایران از پیشنهاد من استقبال کرد، اطلاع داشته که مذاکراتی درباره صادرات گاز به شوروی در شرف وقوع میباشد ولی من اطلاعی نداشتم. یعنی من فکر میکردم که باید این ساختار سازمانی درست بشود و ما برویم دنبال این کارها و این طرحها و تا نشود، چنان که نشده بود طی دهها سال، تا ساختار سازمانی مناسب وجود نداشته باشد، این کار انجام نمیشود. طرز فکر بنده آن جور بود.
قیمتگذاری گاز
قیمتگذاری گاز برای مصارف داخلی یکی از اولین طرحهای زیربنایی در مجموعه برنامهریزی برای صنعت گاز بود که مورد بررسی قرار گرفت. حدود ۶ ماه ما قیمتگذاریهای کشورهای مختلف را با کمک کارشناسانی که آن موقع در شرکت ملی گاز کمکم وارد شده بودند، مطالعه کردیم. طرح قیمتگذاری یکی از طرحهای زیربنایی شرکت ملی گاز بود و من میخواهم در دو بخش این را مورد بحث قرار دهم. بخش اول اصول و مبانی طرح قیمتگذاری و مقایسه قیمت گاز با سایر منابع انرژی. بخش دوم، که به نظر من خیلی جالب است وقایعی است که ما طی کردیم تا اینکه توانستیم این طرحها را به تصویب برسانیم. مسائل جنبی این طرح مسائل خیلی پیچیده و مشکل بود به علت تاثیر مهمی که صنعت گاز در بخش انرژی کشور میگذارد. چون گاز هیچ گاه بازار خودش را ندارد، همیشه بازار را با عقب زدن سایر منابع انرژی پیدا میکند، در نتیجه رویارویی پیدا میکند با سایر منابع انرژی. در همه جای دنیا همین طور است. در ایران هم واقعا این حالت شکل خاص و عجیب و جالبی پیدا کرد که من فکر میکنم میتواند موضوعCase Study بشود برای دانشگاههایی که نفت و گاز یا اقتصاد انرژی در آنها تدریس میشود.
در اصول و مبانی طرح قیمتگذاری ما اصولی را که در نظر گرفتیم به این ترتیب بود. اول اینکه حد بالای قیمتها به ترتیبی تعیین بشود که گاز بتواند با سوخت مورد جانشینیاش رقابت بکند و در ضمن یک مقداری تخفیف نسبت به قیمت سوخت مورد جانشین داشته باشد. اینها را براساس انرژی همپایه یا انرژی حاصل از منابع مختلف انرژی مورد بحث قرار میدهیم.
ارسال نظر