ثروت خاندان شاه از نظر برادر هویدا

تلخیص: لیلا باقری

بخش اول

مدیران و مسوولان رژیم گذشته کمتر درباره شاه صحبت کرده‌اند و حتی در نقل خاطرات خود از خانواده‌ سلطنتی همچنان با احتیاط سخن می‌گویند. اما فریدون هویدا که در سال‌های آخر رژیم گذشته سفیر ایران در سازمان ملل متحد بود، به دو دلیل رفتاری خلاف قاعده نشان داده است. دلیل اول افشاگری او درباره خانواده‌ شاه این است که برادر خود عباسعلی هویدا را که ۱۳ سال نخست‌وزیر بوده است فردی جلوه دهد که در سیستم شاهی گرفتار شده بود. دلیل دوم این است که فریدون هویدا به هر حال نوعی روشنفکر و منتقد هنری-ادبی به حساب می‌آید که موجب شده است کمتر از دیگران محافظه‌کار باشد. وی در کتاب «سقوط شاه» که در سال گذشته به چاپ نهم رسیده و توسط «انتشارات اطلاعات» (ترجمه ح.ا.مهران) انتشار یافته است، درباره شرایط اقتصادی کشور در سال‌های حکومت استبدادی و همچنین ثروت خانواده پهلوی مطالبی را بیان کرده که اطلاع از آن‌ها جذاب است.

آنچه در ادامه می‌آید، عینا از کتاب یادشده اخذ شده است. تنها نکته‌ای که می‌شود به عنوان تفسیر خاطرات فریدون هویدا در اینجا یادآور شد، این است که در غیاب فقدان آزادی و ضعیف بودن دموکراسی، احتمال سو‌ءاستفاده از شرایط اقتصادی به دلیل داشتن قدرت سیاسی افزایش می‌یابد.

فریدون هویدا نوشته است: «رضاخان به کسب ثروت خیلی علاقه‌مند بود و در طول سلطنت خود املاک گسترده‌ای را از مردم گرفت و به مالکیت خویش درآورد. ولی درباره اینکه محمدرضا چقدر ثروت داشت باید بگویم که درباره ثروت او ارقام نجومی در مطبوعات انتشار یافته است.

به طور مثال، روزنامه نیویورک تایمز در شماره مورخ ۱۰ ژانویه ۱۹۷۹ خود با استناد به گفته منابع بانکی جهان ادعا کرد که فقط اوراق بهادار متعلق به شاه بیش از یک‌میلیارد دلار قیمت دارد و نیز مبلغی بین ۲ تا ۴میلیارد دلار تنها در طول این دو سال آخر از سوی خانواده سلطنتی ایران به آمریکا منتقل شده است. مطابق شایعه‌های موجود مهم‌ترین بخش از ثروت شاه در یک بنیاد وابسته انباشت شده است. در این گزارش که البته تمام مندرجات آن را قابل تایید نمی‌دانم، فهرست بلندبالایی از میزان سرمایه‌گذاری خانواده پهلوی را نشان می‌داد. سهام عمده ۱۷ بانک و شرکت بیمه، ۲۵ کارخانه صنعتی، ۸ شرکت استخراج معدن، ۱۰کارخانه مصالح ساختمانی، ۴۵ شرکت مقاطعه‌کاری راه و ساختمان و تعداد دیگری از موسسات مالی و اقتصادی به اعضای خانواده شاه تعلق دارد.

ضمن آن‌که شاهزادگان پهلوی درآمدهای قابل توجهی به صورت حق دلالی یا شراکت در سود حاصل از فروش کمپانی‌های گوناگونان دنیا به دست می‌آوردند. در این باره نیز در آذر ۱۳۵۷ جزوه‌ای در تهران منتشر شد که مشخص می‌کرد: اشرف خواهر بزرگ شاه به وسیله پسر بزرگش به اسم شهرام توانسته است کمیسیون‌های کلانی به خاطر عقد قرارداد مقاطعه‌کاری با چند کنسرسیوم بین‌المللی، فروش‌های کمپانی داسو فرانسوی به ایران، پروژه نیروگاه حرارتی ساخت کمپانی براون باری سوئیس و مقاطعه‌کار تاسیسات بندر چاه‌بهار توسط کمپانی براون اندروت دریافت دارد. شمس پهلوی نیز با اعمال نفوذ موفق شد مسیر بزرگراه تهران - کرج را گونه‌ای تغییر داده و منحرف کند که از کنار املاک او در کرج بگذرد. این اتفاق که افتاد، زمین‌های وی افزایش قیمت پیدا کرد و توانست به چند برابر نرخ معمول به خریداران سرشناس بفروشد. در این جزوه آمده بود: محمودرضا، یکی از برادران شاه، به‌رغم داشتن امتیاز کشت تریاک، محصول تریاک خود را در بازار سیاه می‌فروشد. غلامرضا پهلوی در جنوب شهر تهران به کار آپارتمان‌سازی و فروش آن به مردم اشتغال دارد.

عبدالرضا از کمپانی‌های ژاپنی رشوه گرفته تا برای‌شان در ایران تسهیلات تجاری فراهم کند و نیز در تاسیس کارخانه کاغذسازی و متروی تهران حق‌العمل‌هایی دریافت کرده‌ است. قبل از آن در اوایل سال ۱۳۵۴ در سراسر مملکت شایعه شده بود که خانواده شاه به طور مستقیم یا غیرمستقیم در بیش از نیمی از فعالیت‌های اقتصادی کشور دارای منافع هستند. در سال ۱۳۵۶ برادرم اسنادی را به من نشان داد که ثابت می‌کرد اعضای خانواده شاه در معاملات غیرقانونی شرکت دارند. امیرعباس می‌گوید در سال ۱۳۵۰ این مساله را با شاه در میان نهاد و به‌رغم این که دست او کاملا بسته بود، دستور داد، چند سازمان فروش مستغلات که مالک آن شاهزادگان و اعضای دربار بودند، تعطیل شود... اما آن‌ها توانستند پس از مدت کوتاهی دوباره کار خود را از سرگیرند و نتیجه‌اش این بود که تمام افراد وابسته به دربار دشمنان امیرعباس شدند. بعد از انتصاب برادرم به وزارت دربار، او با توجه به وضعیتی که بر کازینوهای ایران حاکم بود، تصمیم به دخالت در امور آن‌ها گرفت و بعد‌ها از خودش شنیدم که واقعا قصد داشته از ادامه کار کازینوها جلوگیری کند. امیرعباس در خرداد ماه ۱۳۵۷ فعالیت‌های خود را ابتدا درباره کازینویی آغاز کرد که اشرف در آن سهم داشت. او چند هفته قبل از کنار رفتن از وزارت دربار فتوکپی بررسی‌های انجام شده درباره این قمارخانه را به کارشناسان داد تا با یافتن نکات مغایر قانون در متن قرارداد و عملکرد کازینو، راهی برای بستن آن پیدا شود. این راز نامکشوفی نبود که خانواده شاه با دخالت در امور تجارتی و دست زدن به معاملات گوناگون در حقیقت برای خود سکه ضرب می‌کردند و همه مردم نیز خبر‌دار بودند. درباریان اما تصور می‌کردند که این وضعیت هرگز نمی‌تواند آسیبی به موفقیت شاه وارد کند. من همان زمان در ملاقاتی که با یک تاجر هندی در منزل یکی از دوستان آمریکایی خود داشتم، از او -که اطلاعات وسیعی درباره مسائل ایران داشت - شنیدم که خانواده شاه با قبضه کردن و به انحصار در آوردن معاملات پرسود در ایران، دست‌اندرکاران بخش خصوصی را به صورت دشمنان خود درآورده‌‌اند.