مردان نفت جهان
پدرخوانده نفت
سوخت ناوگان دریایی در آغاز از زغالسنگ تامین میشد. این ماده تا قبل از جنگ جهانی اول همچنان بالاترین سوخت مصرفی را در نیروی دریایی کشورها به خود اختصاص میداد. نیروی دریایی انگلستان نیز تا آن زمان از این امر مستثنا نبود. ورود نفت به بازار جهانی و استفاده از آن در ناوگان دریایی میتوانست انقلابی در استراتژی نیروی دریایی کشورها از جمله انگلستان پدید آورد. زیرا علاوه بر افزایش سرعت، کارآیی و قابلیت مانور ناوگان دریایی، به میزان قابل توجهی از نیروهای به کار گرفته شده، زمان سوختگیری، سختی کار و فشار عصبی کارگران میکاست. نخستین کسی که ماشین دریایی انگلستان را با نفت آشنا کرد، سرجان فیشر «sirjohn fisher» انگلیسی بود که از سوی یکی از همکاران خود به پدرخوانده نفت خوانده شد؛ نامی که برای همیشه به او اختصاص یافت و او را در تاریخ نفت نامدار کرد. نخستین مسوولیت وی در رده بالای اداری، معاونت وزارت دریاداری انگلستان بود. چندی بعد در سال ۱۹۰۴ با کسب درجه دریاسالاری به سمت وزیر دریایی منصوب شد و تا سال ۱۹۱۰ در این سمت باقی ماند.
او در آغاز مسوولیت خود به بیشترین چیزی که فکر میکرد حذف روشهای سنتی و به کارگیری الگوهای مدرن در نیروی دریایی انگلستان بود، آن هم با حداکثر سرعت. تبدیل سوخت ناوگان دریایی از زغالسنگ به نفت بر اساس تجربه آلمانیها، مهمترین طرحهای او را به منظور رساندن سطح نیروی دریایی انگلستان به دوران صنعتی تشکیل میداد. جان فیشر که در میان دریانوردان به متحولکننده بزرگ نیروی دریایی شهرت داشت، در اجرای این طرح تنها شناخته میشد. او در درستی طرح خود تردیدی نداشت و در جلب افکار مخالفان نسبت به طرح خود و روشنگری آنان آرام نمینشست. اگر جا داشت با گفتار و اگرنه با نوشتار مزایای استفاده از نفت در مقایسه با زغالسنگ و نیز پیامدهای خطرناک، تاخیر در اجرای این طرح را متذکر میشد.
او بیش و پیش از همه به توسعه و تفوق نیروی دریایی انگلستان فکر میکرد و بر این اعتقاد بود که اجرای طرح تبدیل سوخت اگر با موفقیت روبهرو شود، کاری است در این راستا. ضمن آن که با توجه به شرایط موجود، آینده را از آن آلمانیها میدید. او از آن بیم داشت که آلمان با توجه به موقعیتهای ویژهای که در نیروی دریایی دارد و با توجه به روشهای نوینی که در راستای تقویت ناوگان دریایی خود به کار بسته است، در آینده نزدیک خواهد توانست رقیب بلامنازع انگلستان شده و ماشین جنگی این کشور را مورد تهدید قرار دهد. دغدغه او زمانی به اوج خود میرسد که میبیند آلمانیها در آزمایشهای موتورهای نفتسوز و تولید ناوهای نفتسوز تعدادی از عوامل انسانی خود را از دست دادهاند و همچنان در این مسیر کشته میدهند. درست زمانی که دارسی در سال ۱۹۰۲ از کوششهای خود در ایران نومید شد و قصد فروش امتیاز خود را کرد، دریاسالار فیشر با اغتنام فرصت درصدد اجرای مقدمات طرح خود برآمد و هیاتی را مامور کرد تا امتیاز دارسی را برای دولت انگلستان به دست آورد. به این ترتیب هم زمینه تبدیل سوخت نیروی دریایی فراهم میشد و هم دولت انگلستان در برابر رقبای خود ازجمله آلمان قدرت مییافت. وی عقیده داشت، در آینده این نفت است که نقش حیاتی را در موازنه سیاسی ایفا خواهد کرد. تبدیل سوخت نیروی دریایی انگلستان و تزریق نفت به ناوهای دریایی آن کشور اگرچه به کندی صورت گرفت، اما اقدامی بود که در نتیجه طرح و ابتکار فیشر و در دوران صدارت چرچیل به وقوع پیوست. وی هدف خود را اینگونه بیان کرد: «هدف نهایی ما این است که نیروی دریایی، مالک و تولیدکننده مستقل ذخایر سوخت مایع خود بشود... ما باید مالک یا به هر قیمتی که شده است لااقل کنترلکننده ذخایر نفت طبیعی مورد نیاز خود باشیم.»
ارسال نظر