چهره -افسانه حاجامین الضرب - ۲
بازرگان، صاحب ضرابخانه و مالک عمده
عکس: نفر سمت راست حاج امین الضرب و کودک محمد مصدق است
او گفت: «قیمت این پشم ۱۰هزار تومان است. من دیگر پول ندارم و ۸هزار تومان از قیمت اینها مال مردم است. شما پول زیاد دارید این پشم را بگیرید بفرستید فرنگستان برای من امانت بفروشند.
لیلا باقری
عکس: نفر سمت راست حاج امین الضرب و کودک محمد مصدق است
او گفت: «قیمت این پشم ۱۰هزار تومان است. من دیگر پول ندارم و ۸هزار تومان از قیمت اینها مال مردم است. شما پول زیاد دارید این پشم را بگیرید بفرستید فرنگستان برای من امانت بفروشند. حقالعمل بردارید. به شرط اینکه حالا ده هزار تومان پول نقد به من بدهید که قرض خودم را بدهم و قدری هم پول در دست و بالم باشد، دادوستد کنم. مسیو پانایتی با کمال بشاشت قبول کرد. ده هزار تومان حواله صراف بازار به من داد. وقتی خواستم از اتاق او بیرون بیایم مرا صدا کرد و گفت: تصور نکن به اعتبار این پشمها من به تو پول دادم. فقط در این مدت امتحان کردهام که صحیحالعمل و پشت کار دار هستی، لذا به تو اعتماد کردم و از این به بعد پول تجارتخانه من باید ابواب جمع شما باشد و شما حوالجات و بروات مرا بدهید. پانایتی به محمدحسن پیچیدگیهای انتقال براتها به ایالات و بالعکس و چگونگی معامله آنها را که برخی تا پایان مهلت آنها ۶۱ روز و برخی ۹۱ روز بود آموخت.
محمدحسن از امتحان هر روزهای که پانایتی از او میگرفت سربلند بیرون آمد. در مدت یک سال محمدحسن کارشناس خبره دادوستد شد و به حدی در رعایت پرداخت در سر وقت مشهور شد که عمدهترین اعتبار دهنده به دولت و معاملهکنندگان خصوصی شد. عاملان رالی در ایالات، در مقابل براتهایی که به اسم محمدحسن کشیده میشد پول نقد دریافت میکردند. در نتیجه چنین فرایندی محمدحسن، بذر گسترش کارهای تجاری آیندهاش را نیز کاشت.
حاج محمدحسن همیشه مقداری حوالجات دولتی در اختیار داشت که در تهران یا ایالات قابل نقد شدن بودند. این مقدار سند که شامل حوالجات، دستور پرداخت که توسط خزانهداری صادر میشد و براتهایی بود که توسط اشراف گوناگون امضا میشدند. صرافان اصفهانی عموما به دلیل این که حاج محمدحسن، اصفهانی بود با او کار میکردند. به این ترتیب بود که حاج محمدحسن به امینالضرب مشهور و در شغل خود به اوج رسید. سال ۱۸۶۳ میلادی، سال سرنوشتسازی برای امینالضرب بود. در این سال او در اوج فعالیتهای تجاری تثبیت شد.
او در مارس ۱۸۶۳ میلادی تهران را به قصد زیارت ترک کرد و برادرانش که یکی در تهران و دیگری در مازندران فعالیت میکردند امور تجاری امینالضرب را مدیریت کردند.
۴ سال پیش از آن بود که برادرش ابوالقاسم هم به حج رفت و این امر نشان میدهد که اداره امور شغلی او نیز موفقیتآمیز بوده است. مطابق پیمانی که شرکای حاج محمدحسن، برادرانش و حاج عبدالحمید بستند یکی از شرکا باید در استانبول باشد. براساس اسناد موجود سرمایه شرکت در ۱۸۷۰ میلادی به ۳۰هزار و ۱۵۳تومان رسیده بود. اسناد نشان میدهند در این سالها امینالضرب شبکه وسیع تجاری صادرات و واردات با نمایندگیهایی در شهرهای مهم و بنادر ایران از قبیل تبریز، اصفهان، مشهد، کرمان و یزد و دریای خزر به راه انداخته است. در این سالها، حاج ابوالقاسم در استانبول ساکن بود و نامههای موجود در تجارتخانه وی نشان میدهد که حاج محمدحسن از نامهرسانان سفارتخانههای انگلیس و فرانسه استفاده کرده و با او مکاتبه تجاری داشته است. در این سالها حاج محمدحسن از فعالیتهای برادرش که تجارت الماس میکرد رضایت نداشت و به برادرش مینویسد: «۱۵۰۰۰۰ الی ۱۰۰ قیراط الماس ریزه فلمنک که ۱۲ و ۱۸ پخ باشد و دو ریخته نباشد، روشن و آیدار به قیمت مناسب ابتیاع و با اولین چاپار، موکدا ارسال دارید که اصلا ۱۰-۲۰ روزی به حرکت مرکب همایون مانده به این والد برسد و مصرف فروش شود. چنانچه تعلل فرمایید و دیر برسد، به این قیمت که حالا میخرند آن وقت نخواهند خرید ....».
اما الماسها پس از حرکت شاه رسید و حاج محمد حسن ناراحت شده و به ابوالقاسم نامه انتقادآمیز دیگری نوشت. حاج محمدحسن مصمم بود حجرهای را اداره کند که در شهر بینظیر بوده و انواع کالاهای تجاری در آن فراهم و عرضه کند. مشتریان وی اشرافی بودند که میخواستند بهترین و منحصر به فرد باشند و آماده بودند هر مبلغی را بپردازند. او برای فراهم کردن کالا براساس تقاضای فصلی، همت کرد و انگشت در آهنگ بازار داشت. او چشم به شاه و دربار دوخته بود و برای آنها کالاهای تجملی فراهم میکرد و آشکارا با شاه روابط ویژه داشت. تا سال ۱۸۷۱ تقریبا موقعیت حاج محمد حسن به عنوان بازرگانی سرشناس تثبیت شده بود. او در سال ۱۸۷۳ طرفدار نخستوزیر اصلاح طلب میرزا حسین خان مشیرالدوله بود که توسط ناصرالدین شاه بر کنار شد. در این سالها تجارت اوبا باکو و استانبول و روسیه افزایش یافت. او برادرش آقا محمد رحیم را به مارلی فرستاد تا او در آنجا دفتر تجارتخانه دایر کند. حاج محمدحسن پس از تجارت انواع کالاهای نساجی به دادوستد جواهر علاقه پیدا کرد و به همین دلیل توجهش به معادن فیروزه خراسان جلب شد. برادر حاج محمدحسن که در کار تولید و استخراج فیروزه در این معادن بود امتیازی برای امینالضرب در برابر رقبا بود. وی توانست سرانجام امتیاز معادن فیروزه خراسان را از حکومت گرفته و یکی از برادرانش را به سرپرستی آنجا منصوب کند.
ادامه دارد
ارسال نظر