محمود خلیلی از زبان مهدی بازرگان

نهاد دولت در ایران از صدها سال پیش، قدرتمندترین متغیر اقتصادی و سیاسی در جامعه بوده و همواره دست بالا در مناسبات در تعامل با بخش خصوصی و شهروندان را داشته است. در دوران مدرن که برخی آن را با حکومت پهلوی اول مقارن می‌دانند نیز وضعیت تغییری نکرد و حتی به دولت نفتی اجازه داد که بیش از گذشته در زندگی و کسب و کار شهروندان دخالت کند. در این وضعیت نخبگان و ریسک‌پذیران در عرصه کسب و کار ناگزیر بودند یا به استخدام دولت دربیایند یا اینکه حتی در بخش خصوصی گوش به زنگ تصمیم‌های دولت باقی بمانند. تاریخ اقتصاد ایران در سده‌ حاضر نشان می‌دهد تعداد اندکی از مردان خطرپذیر بوده‌اند که پس از فعالیت در بخش دولتی و آشنایی با فراز و فرود کار در این نهاد به بخش خصوصی رفته‌اند. در دهه‌های گذشته، تعداد این افراد اندک بوده و البته به همان نسبت برخی از آنها کارهای بزرگ و ماندگاری داشته‌اند. محمود خلیلی را می‌توان یکی از همین مردان دانست که پس از مدت‌ها کار در دولت سرانجام به بخش خصوصی رفت و چند کار ماندگار انجام داد. آنچه در زیر می‌آید، برداشت آزادی از کتاب «از قله تا دامنه» است که توسط منصوره خلیلی، دختر محمود خلیلی نوشته شده است. دلیل معرفی محمود خلیلی این است که بخشی از تاریخ صنعت آب و برق در تهران و صنعت آبیاری و صنایع لوازم خانگی مرتبط با گاز در ایران را می‌توان در این کتاب پیدا کرد.

«محمود خلیلی» در شهریور ۱۳۰۴ پایان‌نامه تحصیلات متوسط خود را از مدرسه علمیه دریافت می‌کند و در همان سال به استخدام وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در می‌آید. در سال ۱۳۰۷ علاوه بر کار تدریس، تصدی آموزش در آزمایشگاه مدرسه دارالعلمین هم به او سپرده می‌شود. وی اما از کار در این رشته منصرف شده و در خیابان چراغ گاز نزدیک پامنار دو دهنه مغازه بزرگ اجاره کرده و کار تعمیرات وسایل الکترونیک را شروع می‌کند.

در سال ۱۳۰۹ سرهنگ آقاخان خلعت‌بری از افسران ارتش از خلیلی درخواست می‌کند برای سازمان ارتش آسیای برقی تولید کند و روزی که برای تحویل آن می‌رود، می‌بیند که سرهنگ به قتل رسیده است. در سال ۱۳۱۵ سرپرستی امور روشنایی شمیران به او پیشنهاد می‌شود که کاری سخت و سنگین بوده است. چون برق‌رسانی به قصد رضاشاه در حوزه کاری او قرار می‌گیرد. در همان زمان هتل مجللی در چالوس به بهره‌برداری می‌رسد و در روز افتتاح معلوم می‌شود که برای تامین برق آن کاری انجام نشده است. خلیلی از چند دیزل ماک برق تهیه و به هتل می‌رساند. او در سال ۱۳۱۹ معامله اقتصادی غیرمتعارف و تاریخی با حاج محمدحسین لاریجانی از زمین‌داران بزرگ منطقه امامزاده قاسم انجام می‌دهد. قیمت زمین‌های خریداری‌شده افزایش می‌یابد و روزگار خلیلی خوش می‌شود. خلیلی اما به صنعت علاقه‌مند بوده و این رشته‌ را رها نمی‌کند و در مهرماه ۱۳۲۲ قراردادی با مهندس عباس شهیدزاده منعقد و کارخانه چینی‌سازی تاسیس می‌کند. پس از آن خلیلی به فعالیت دامداری علاقه نشان می‌دهد. او بلندپرواز بود و قصد داشت با استفاده از آب و زمین مناسب اراک لبنیات موردنیاز هتل و رستوران‌های بزرگ را تامین کند و در همین مسیر در کنار انبار گندم شهر تهران، آسیای برقی برای آرد کردن احداث می‌کند.

صنعت برق

حاج حسین امین‌الضرب فرزند حاج‌محمدحسن امین‌الضرب از کسانی است که در تهران کارخانه برق داشته است. همراه با رشد استفاده از صنعت برق در سال ۱۳۱۰ بادبزن برقی و در سال ۱۳۱۸ رادیو و یخچال به بازار تهران راه پیدا می‌کنند. در همین سال‌ها است که محمود خلیلی به ریاست اداره برق و پس از آن به ریاست اداره پخش آب می‌رسد و لوله‌کشی شهر تهران را در دستور کار قرار می‌دهد و از کار در این دو منصب خاطرات زیادی دارد. در این سال‌ها حزب توده ایران تاسیس و مسائلی را در برق‌رسانی ایجاد می‌کند.

محمود خلیلی و بازرگان

مهدی بازرگان سیاست‌ورز گرانسنگ ایرانی و نخستین رییس دولت در نظام جمهوری اسلامی در همین سال‌هایی که محمود خلیلی رییس سازمان آب تهران بود، درباره او گفته است: «همدوره‌ای دیگرم آقا شیخ محمود خلیلی است که بعدا معروف به مهندس خلیلی شد. فرد فعال و مرد حراف دوست داشتنی و باشخصیتی بود، صاحب استعداد و اهل ابتکار و همه فن حریف که با شاگردان و فارغ‌التحصیلان مدارس، زمین تا آسمان فرق داشت. خودش می‌گفت، آدم باید در ایران از صبح تا غروب روی چند سن بازی کند.

دارالمعلمین را تمام نکرده و زمانی که عبا و عمامه داشت، یک دکان کارگاه مانند باتری پرکنی در سر چشمه باز کرد و به این ترتیب عملا هنرمند تعمیرکار برق و موتور شد. در شهربانی متخصص و مسوول اداره فنی شد و سرانجام سر از ریاست اداره و کارخانه برق تهران درآورد... متفقین که آمدند از آنها چاه عمیق را یاد گرفت و وارد کننده تلمبه‌‌های مستغرق پیرلیس آمریکایی و دستگاه‌های حفاری شد که در ایران سابقه نداشت و چقدر به شهرها و باغ‌ها و دهات خدمت کرد. وقتی مدیرعامل سازمان آب تهران شدم از رفاقت و راهنمایی دریغ نداشت. برای اجرای انشعابات شبکه آب تهران که بدون استمداد مهندس مشاور انگلیسی الکساندر گیب و مستقلا انجام می‌دادیم جهت خرید لوله و لوازم انشعابات مناقصه بین‌المللی گذاشتیم. آقای خلیلی به فکر افتاد لوله مسی پیشنهاد دهد که دوام بیشتر و نصب و کارکرد راحت‌تر دارد، اما گران است. تدبیری به عقلش رسید که از آمریکایی‌ها ماده خام مس بخرد و آلمان‌ها آن را به لوله تبدیل نمایند. به این ترتیب، هزینه و سرمایه‌گذاری سازمان آب را تقلیل فاحش داد. او برنده مناقصه شد و ما موفق به نصب و اجرای بهترین سیستم انشعاب شدیم،البته سود قابل توجه و حتما حلالی نصیب ایشان شد.